نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی بچه مردم - جلال آل احمد

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
مهدیه قائمی
۱۴۰۲/۵/۲۴
با سلام و خدا قوت به تیم کتابراه خب نویسنده که لازم به معرفی نیست قطعا داستان خیلی خیلی خوندنی هست... حداقل چیزیی که میگیریم از داستان اینکه هیچ چیز محال نیست... مهر مادری ذاتی هست فطری هست لایتناهی هست ولی استثنایی هم وجود داره... واقعا خجالت و سیاهی میمونه به چهره‌ی مادران.. دست خودمون نیست دوست داریم پاکی و مهربون قطعی وحتمی باشه دوست داریم در جهان وجودیت مادر رواینطور نشون بدیم.... محبت ابدی بدون اما اگر و چون و چرا... اینکه مادری اینچنین بر سر دو راهی سرنوشت خودش یا سرنوشت بچش قرارمیگره از ایمان سست و خانواده بی رگی میاد که تصورش برای بقیه غیر ممکنه ولی داستان تخیلی نیست.... البته همه اینها تقصیر یک نفر نیست بلکه تقصیر یک جامعه... یک کشو ر... یک فرهنگ... یک قانون هست... به همان اندازه که داستان مشمئز کننده هست. قانون و فرهنگ مرد سالارانه ما مشمئز کننده تر می‌باشد. با سپاس...
فرییا جمالی
۱۴۰۲/۵/۳۰
نمیدونم این داستان رو چجوری توصیف کنم. یه مادر با اون عشق بی انتها و روحیه‌ی از خود گذشتگی که داره خیلی خیلی باید براش سخت باشه که اینجوری بچشو ول کنه و بره پی زندگیش. نمیدونم این اتفاقات واسه چی باید بیفته همه‌ی اینها به علت مشکلاتی است که ریشه در قانون داره. مردسالاری وقیحانه که گاهی چنان سنگدلانه با تمامی احساس یک زن بازی میکنه و شخصیت یه زن رو به خاطر خودش و به خاطر خودخواهی‌ها و جاه طلبی‌های و اینکه احساس میکنه یه زن جنس هستش مرد مالک اون زیر پاش له میکنه. اصلا مگه این مرد بچه‌ی این زن رو ندیده بود پس چرا اینجوری مثل یه آشغال بچه‌ی بیگناه رو پرت کرد بیرون از زندگیش. آیا اینها همه به خاطر مردسالاری‌های حاکم بر جامعه نیست که هنوز هم دامن گیر خیلی از زنها هستش. اما آفرین میرجلال که اینجوری مشکل جامعه رو بیان میکنه. ممنون از کتابراه.
A.asgari
۱۴۰۲/۶/۲
عجب کتاب زیبایی بود اولین بار بود این کتابو مطالعه میکردم واقعا کتاب‌های جلال آل احمد زیبان مخصوصا این کتاب خیلی خوشم امد صدایه راوی خیلی خوب بود کتابی تلخ و غم انگیز از مادری که بخاطر حرف مردم و دلخوشی‌ها و ارامش خودش و البته مرد سالاری اون زمان پسر ۳ سالشو میببره وسط میدون شهر رها میکنه از شوهرش نمیگذره ولی از مهر مادریش میگذره و واسش مهم نیست بعد از اون چه بلای سر بچه ش میاد گیر چه ادمهایی میوفته و چقد بچه ش دلتنگش میشه آینده ش چی میشه و اینکه به قول خودش بچه‌اش تازه از آب و گل در امده بود آیا این بچه بعدا مادرشو میبخشه به جاییه بزرگ کردن بچه ش و مواظبش بودن بچه رو رها میکنه و چقد خوب بود کتاب زبان ساده و روانی داشتچه غم انگیز بود دلم گرفت بعضیا از مادری فقط اسمشو دارن ممنون از کتابراه
ن د ا ز ر ن د ی
۱۴۰۲/۵/۲۰
این کتاب در یه کتاب دیگه شنیده بودم، برای بار دوم و به عنوان یه کتاب مجزا شنیدم و این تکرار داستان غم‌انگیز چندان خوشایند نیست.
جلال آل احمد در کتاب بچه مردم از همون سبک نگارش خودش بهره برده بود و ادبیات عامه پسند و غیررسمی نیز در این داستان به کار گرفته شده است.
آل احمد مردم زمان خودش را خوب می‌شناسد و مسائل زمان خودش را دیده و متوجه بود.
حتی از نگاه یک بانو نیز احساساتش را به خوبی بیان می‌کند. اینکه بخواهم قضاوت کنم کار من نیست شرایط برای هر فرد اقداماتی ایجاد می‌کند که فکر می‌کند در اون لحظه بهترین اقدام انجام داده است.
در دنیایی که هرکس پاسخگوی نیازهای خودش و افکار خودش است، جلال آل احمد داستانی را برگزیده است که پایانی باز برای خواننده‌اش دارد.
شاهین ف
۱۴۰۲/۴/۳۱
دو تا داستان رو پشت سر هم شنیدم بچه مردم و تخم مرغ یکی از مادر ایرانی که شوهرش بچه نمیخواست یکی مادر ایتالیایی که بخاطر بچه ش جلوی هم ایستاد اول با خودم فکر کردم شاید موضوع فرهنگی باشه
اینجا قانون و فرهنگ اجتماع پدر رو مسئول بچه میدونه
در اروپا قانون و فرهنگ اجتماع مادر رو اگر ییشتر نه، برابر مسئول بچه میدونه بعد فکر کردم ولی مادران زیادی هستن که بخاطر بچه هاشون سختیای زیادی رو تحمل کردن و حتی در ازدواج بدی موندن
و یادم اومد که اونا مجبور بودن، نه بخاطر بچه، بخاطر خودشون
کاش سیستم تولید بشر به این اسونی‌ها نبود
علی غلامی
۱۴۰۲/۴/۲۹
بادرود. نمیدونم چی بگم راجع به این کتاب. به قدری ناراحت کننده بودکه طاقت تمام کردنش رانداشتم. این که مادری بچه خود را برای رضایت همسرجدیدش میکشد دیوانه کننده ست. البته چون تاآخرگوش نکردم نمیدونم آخرش چی شد ولی تصویرسازی نویسنده بسیارعالی بود. کودکی بالهجه کودکانه بامادری صحبت میکندکه اورابه قربانگاه میبرد. درخواست‌های کودکانه!!! شخصیت پردازی هم به نظرم متوسط می‌آمد. زاویه دیدهم اول شخص است. در داستان عناصر آن به خوبی رعایت شده است. داستان کوتاهی ست که کسانی که بیش ازحد احساسی هستند که استرس دارند نباید گوش کنند. باتشکر از کتابراه
م.الف
۱۴۰۲/۴/۲۹
اوج مظلوم نمایی یک زن احمق و سنگدل و خودخواه، که به جای این که حتی با کلفتی و گدایی هم که شده، مسئولیت بچه‌ای که به دنیا آورده و جز او پناهی ندارد را بر عهده بگیرد نوع دیگری گدایی راحت طلبانه را انتخاب می‌کند، به فکر نان شب خودش هست و بی سرپناهی خودش برایش مساله است اما برایش مهم نیست به سر کودکش چه خواهد آمد، حالا هم بیشتر برای زحمات خودش ناراحت است. صدای گوینده را هم شخصا دوست نداشتم.
sadaf khd
۱۴۰۲/۵/۱۶
گویندگی واقعا عالی بود کاملا حس شخصیت رو میرسوند کتاب هم خیلی دردآور بود و نمونه‌ی کوچکی از مشکلات بزرگ این مملکت رو به قلم آورده بودمرد سالاری و مطیع بودن زن خیلی بولد بود چیزی که همچنان هم وجود داره من خیلی ازین مادر‌ها دیدم و قصه هاشونو شنیدم که بخاطر راحتی خودشون بچشون رو نابود کردن و یا مثل همین شخصیت گمو گورش کردن در کل مادر بودن جایگاه خیلی با ارزشیه اما خیلیا لیاقتشو ندارن...
Sahar Rezaei
۱۴۰۲/۵/۱
با تشکر فراوان از کتابراه موضوع این کتاب اینه که این خانم ظاهرا اصلا عزت نفس نداشته نه در زندگی قبلی و نه در این زندگی، و انسانی بی ارزش و وابسته که حاضر به هر کاری بوده که فقط یه لقمه نان یا یه سر پناهی، اونهم با هر قیمتی،، اخر سر هم که همان آش و همان کاسه چون اصلا خط قرمز‌ها وا رزشهای خودش رو معین نکرده که هیچ،، بلکه خودش آن‌ها را هم نقض کرده و حتی جگر گوشه‌اش رو که آنطور از خود دور میکنه
abolfazl
۱۴۰۲/۴/۲۸
فوق العاده بود هرچقدر از قلم آقای آل احمد بگم کوتاهی کردم چقدر زیبا خیره‌سری و اعمالی که یک مادر میتونه مرتکب بشه رو خوب به تصویر کشید بیشتر از اونکه دلم برای بچه بسوزه برای مادره سوخت
از طرفی هم انقدر زبان روایت خوب بود و صدای خانم قربان حسینی به داستان مینشست و جوری احساسات موجود داستان رو به آدم منتقل میکرد که دیگه لحظات اخر بغضم گرفته بود ممنون بابت این روایت.
Jafar azimi
۱۴۰۲/۵/۱
از طرفی داستان مربوط به دورانی است که اغلب زنها مطیع بی چون و چرای شوهرشان بوده‌اند و مرحوم جلال میخواسته این پدیده نادرست را گوشزد کند
احساس مادرانه را خوب بیان کرده هر چند نتیجه به دلخواه ما تمام نشد
چند مساله مطرح شد و در این تقابل خود خواهی و جهل پیروز شد
سبک داستان نویسی را پسندیدم و از همه جذاب تر نوع روایت گری خانم قربان حسینی را
Mina Barghamadi
۱۴۰۳/۱/۱۳
انقد این کتاب غم داشت که از اول تا آخرش با اشک گوش دادم مشکل اینجا بود که مامان بچه فقط لفظی از کلمه بچم استفاده میکرد و در واقع طفل معصوم رو بچه شوهر سابقش میدونست و به همسرش حق میداد که اونو نخواد در صورتیکه به همون اندازه بچه اونم بود و همسرش اگه اونو میخواست باید بچه رو هم میخواست نمی‌دونم واقعا خیلی دردناک بود نخونیدش
Fereshte Akbari
۱۴۰۲/۵/۱۸
چقدر کتاب دردآوری بود. هر لحظش خودمو جای شخصیت داستان میذاشتم از حالی بدی که بهم دست میداد دوست داشتم گریه کنم. خیلی سخته از پاره تنت انقد راحت دل بکنی. کاش ما آدمها تا کاملا مطمئن نشدیم از خودمون و زندگیمون بچه‌ای رو به این دنیا نیاریم. کاش بفهمیم مسئولیت همه چیز اون بچه صددرصد با ماست واسه سرگرمی و تنهایی بچه نیاریم. ممنون از کتابراه
محمد پوران دوست
۱۴۰۲/۵/۱۵
درود. داستان تعمل برانگیز‌ی بود. درک شرایط اون مادر کار بسیار سختی هست و هر چند که به نظر من هیچ مادری چنین کاری نمیکنه ولی در کل با توجه به زمان داستان و موضوع پدر سالاری و مرد سالاری در گذشته و این که زن همیشه ضعیف شمرده میشده و تو سری میخورده و مجبور بوده به این کار. در کل این موضوع تقصیر جامعه اون دوران بوده که باعث چنین اتفاقی می‌شده
مژگان
۱۴۰۲/۶/۲۶
متن داستان ناراحت کننده و دردناک است من هم یک مادرم و اصلا به خاطر ارزوی مادر شدن ازدواج کردم ولی توی قصه مادر به خاطر شوهرش پاره تنش رو رها میکنه نظرم اینه اگر روزی زندگی انقدر سخت شد به جای این کار باید بچشو بغل میگرفتو از گشنگی هردشون دربغل هم میمردن تا اینکه طفل معصومو به خاطر اسایش شوهر جدیدش رها کنه
Z M
۱۴۰۲/۵/۲
همه با خودشون میگن هیچ مادری چنین جنایتی نمیکنه اما هیچ کس خبر نداره که تو دل اون مادر چه وِلوِله‌ای به پا بوده وقتی کودک معصوم و شیرین زبون خودش رو وسط خیابون رها میکرده، حتی آخرین لحظات هم نگران دلبندش بوده و میپره وسط خیابون تا نجاتش بده
همه اینا فقط به خاطر یک زندگی متاهلی جدید و ترس از طلاق دوم بود
حمیدرضا منصورآبادی
۱۴۰۲/۵/۲۰
عالی بود داستان به معنای واقعی واقع بینانه بود. هر جور پدر و مادری در دنیا وجود دارد. این خلاف قانون کلی هست که اکثر مردم متصور هستند و همیشه مادر رو یک موجود فداکارو دلسوز میدونن. دنیا پر از پدر و مادرایی هست که آینده فرزندانشون رو فدای امروز بی ارزش خودشون میکنن
عاطفه یوسفی
۱۴۰۲/۵/۱۵
خیلی قشنگ بود از این لحاظ که واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم و احساس بد بختی کردم که بعضی از زن‌ها تا کجا میتونن احمق باشن یا عزت نفس نداشته باشن اگه معیار کتاب خوب اینه که ادم با خوندنش تحت تاثیر قرار بگیره چیزی یاد بگیره این کتاب داشت کتاب‌های ال احمد و و صادق هدایت تر جیح میدم
بهار هوشیار
۱۴۰۲/۵/۸
چه داستان تلخی، واقعا حالمو خراب کرد. قبلا فیلمی با همین داستان دیده بودم با بازی خانم پانته اً بهرام... یه مادر چطور میتونه چنین کاری با بچش بکنه چقدر این زن حقیر و بی عزت نفسه که داشتن شوهر و گدایی لقمه‌ای نون ازش، از بچه هم براش واجبتره...
عادل آتشین
۱۴۰۲/۴/۲۹
فقط آخرش من متوجه نشدم، ینی چی نتونست پول تاکسی از شوهرش دربیاره؟
بی سروته تموم شد. اینکه موضوع جذابی بود بماند، از استاد آل احمد انتظار پرداخت بیشتری به عناصر و مسیر زیستشون در داستان میرفت،
ایدَش اومد توو ذهنم برا اینکه تکمیل کنم این قصه رو
ریحانه قزوینه
۱۴۰۲/۷/۲۶
کتاب خوبی بود باید بدونیم که هر زنی مهر مادری رو نداره.
خیلیا بچه میارن و اگه همسر بدی داشته باشن یا میسازن بخاطر بچه یا جدا میشن و بچه رو بزرگ میکنن که درواقه اینا همون مادرای مسئولیت پذیرن و واقعا لایق داشتن سمت مادری هستن
م ، ف
۱۴۰۲/۷/۶
داستان بی نظیر و کوتاه از جلال آل احمد که زنی بنظرم احمق و مستأصل که قدرت حل مشکلات خودش رو نداره و چقدر راحت تصویر مادرانه‌ای که همه میشناسیم رو به تباهی میکشونه. البته که این تحت تاثیر فرهنگ مردسالارانه است که اتفاق میفته
فاطمه فریور
۱۴۰۲/۵/۶
داستان زنی هست که افسارش رابه دست مردی داده فقط به خاطرسرپناه ونان بخور و نمیر. حتی راضی شده حس مادریش را زیر پا بگذارد و فرزندش را گم و گور کند. نهایت ذلیل بودن یک زن رانشان میدهد. تلنگری هست برای زنان که به خودبیان و برده مردهانباشن🙂
مرضیه ه
۱۴۰۲/۵/۱
این طبیعیِ که با شنیدنش روح و روان من به هم ریخت؟ همون بهتر که ۱۹ دقیقه بیشتر نبود. اصلا برام قابل هضم نیست این رفتار تازه نگران پول تاکسی که نتونسته از شوهرش بگیره. برای شوهر قبلی دنبال چی بود خدا میداند
F.javan
۱۴۰۲/۵/۱
داستان تلخ بود اما دور از ذهن نه! در جامعه امروز هم به خاطر مشکلات این اتفاق‌ها رخ میدهد مادری که مجبور به فروش فرزند میشود یا رهایش میکند. امیدوارم تمام بچه‌هایی که مثل بچه قصه ما بودند بهترین سرپرست را داشته باشند
Mhbb H
۱۴۰۲/۱۲/۲۹
با سلام خدمت همه‌ی کتاب خوانان گرامی.
حقیقتا من عاشق کتاب‌های آقای جلال آل احمد هستم...
اصلا قلم ایشون بی نظیره.....
با خوندن این کتاب عمق غصه‌ی یک مادر رو میشه درک کرد....
این شاهکار رو بخونید
مژگان عبدی
۱۴۰۲/۶/۱۲
ضمن تشکر از کتابراه داستان دردناکی بود و غصه دار؛ ولی هیچ وقت نمیشه کسی رو قضاوت کرد شتیدبعضی آدما کارایی که میکنن به مرحله جنون رسیدن و با عقا سایم تصمیم به اون کار نمیگیرن، واقعا دردناکه
KaMaL Ebrahimi
۱۴۰۲/۶/۸
داستانی غم انگیز که دغدغه‌های زنان بیوه و مطلقه که فرزند دارند رو به تصویر میکشه. هر چند داستان به زیبایی شرایط و پیرامون ماجرا رو شرح میده، اما روح شما رو آزرده میکنه پیشنهاد نمیکنم
اسما
۱۴۰۲/۶/۳
گویندگی و بیان صوتی ماجرا بسیار عالی بود و متن کتاب هم با وجود بیان موضوع تلخ خیلی عالی و ارتباط گیرنده با شنونده بود و شنونده انگار می‌توانست تمام احساسات غالب در ماجرا را حس کند!
فاطمه نجفی
۱۴۰۲/۵/۱۳
گوینده خیلی عالی حس و حال داستان رو توی صدا و لحنش نمایان کرده. واقعا ناچاری زنان دوران قدیم به تصویر کشیده شده؛ اینکه چطور بخاطر زندگی حرف زور رو تحمل میکردن و کاری از دستشون برنمیومد.
ندا اصغری
۱۴۰۲/۴/۳۰
عالی اما بسیار غم انگیز بود.... مادری ک با سنگدلی برای حفظ زندگی زناشویی اش... فرزند سه ساله‌اش را گم میکند و بدون دفاع در جامعه رها میکند زندگی فرزندش را نابود میکند تا خودش زندگی کند
امین باقری
۱۴۰۲/۶/۱۲
بدون شک جلال آل احمد نویسنده‌ای فاخر و زبر دستی است. اما این کتاب خیلی دلچسب نبود نمی‌دانم نویسنده از نوشتن این کتاب چه هدفی داشته ولی من نتونستم ارتباط خوبی با این کتاب بگیرم.
Zahra A
۱۴۰۲/۵/۵
داستان خیلی غمگینی بود.. مادر اصلا عزت نفس نداشت.. شخصیت خیلی وابسته‌ای داشت از دقیقه اول تا دقیقه اخر به خاطر این خصوصیتش حس بد منتقل میکرد..
صدای راوی خیلی خوب بود.
مهناز کیان مهر
۱۴۰۲/۵/۱
داستان قشنگه و تاثیر گذاره، مخصوصا راوی خیلی خوب درآورده. فقط آخرین جمله کتاب بد جور رو مخ می‌ره، البته شاید هم می‌خواسته بگه در مقابل کاری که کرد یه بازنده تمام عیاره
مریم جعفری
۱۴۰۲/۴/۲۹
اسم کتاب باید زن احمق گذاشته میشد که بخاطر شوهر دوم فرزند شوهر اولش رو از عمد گم کرده بود و سراسر داستان شنونده پر از خشم و عصبانیت میشود صدا و طرز بیان گوینده عالی بود سپاس
Zohre Babayi Babayi
۱۴۰۲/۴/۲۹
خیلی غم انگیز بود خداروشکر زنان سرزمینم هرروز به درجات بالایی میرسن و می‌فهمن تنهاو بدون وجود مرد هم میشه زندگی کرد و لذت برد
Somaye Yaghoobi
۱۴۰۳/۱/۲
جمله آخر خیلی تکان دهنده بود، شب حتی پول تاکسی رو نتونستم از شوهرم بگیرم. تو بخاطر خوشایند اون بچه ت رو رها کردی ولی اون حتی حاضر به پرداخت پول تاکسی نشد!!!
الهه ابیار
۱۴۰۲/۵/۱۹
قصه راجع به مادری هست که ازدواج دوم کرده و شوهرش بچه زنش رو نمیخواد و زن برای حفظ زندگیش و ترس از طلاق دوباره، بچه رو توی خیابون رها میکنه و میره...
Legend
۱۴۰۲/۵/۲۲
خدای من کاش این کتابو گوش نداده بودم…به جلال ال احمد نمیشه خرده گرفت ولی دلم رف پیش مادرایی که اینکارو واقعا با بچهاشون میکنن.
مهوش فروزانفر
۱۴۰۲/۵/۴
اصلا تحمل شنیدنش رو نداشتم! اما به امید پایان شیرین تری گوش دادم! اما متاسفانه داستان تلخی بود که بسیار منزجر کننده ولی غیر قابل انکار بود
Snr
۱۴۰۲/۴/۲۹
خیلی داستان غم انگیزی بود قبل خواب گوش دادم اشکمو درآورد بیان خوبی داشت غرق داستان شده بودم و منتظر ادامش بودم ک دیدم تموم شده.
کاربر Mahdi
۱۴۰۲/۴/۲۸
سلام با اینکه چندسال پیش کتاب بچه مردم را خوانده بودم ولی نحوه خواندن خانم حسینی یک جذابیت خاصی به داستان میداد لذت بردم
وجیهه بهارستان
۱۴۰۲/۵/۲۲
بچه مردم یکی از شاهکارهای جلال آل احمد هست و بخوبی بی پناهی، مظلومیت و مشکلات زنان را در جامعه مرد سالاری نشان می‌دهد.
افسون
۱۴۰۲/۵/۳
بی مسولیتی پدر مادر‌هایی که از زندگی فقط بچه دار شدنش رو بلد هستند و باعث بدبختی فرزندان خود می‌شوند
پرستو رحیمی
۱۴۰۳/۲/۱۵
ارزش خوندن و شنیدنش رو داشت
ولی آخه چطور یه مادر میتونه به همین راااحتی قید بچه‌اش رو بزنه
حسن حسینی
۱۴۰۳/۲/۳
بسیار عالی. کتاب حکایت تربیت یک نسل است. و بی پناهی و سرگشتگی یک دوره نابهنجار را حکایت می‌کند
Mohammad A
۱۴۰۳/۱/۷
کتابهای جلال آل احمد به زیبایی حال و هوای مردم معمولی و دغدغه‌های انها را روایت می‌کند.
فرزانه عبدی
۱۴۰۲/۱۱/۲
یک اثر فوق‌العاده دیگه از جلال آل احمد. اثری بی نظیر و جالب. صدای راوی هم که دلنشین و گرم
ایمان نوری
۱۴۰۲/۵/۴
شخصبت سازیش خوب بود و انگار داری همون کار را میکنی، واقعا چقدر بی فکر بودن قدیم ها
جوادکرمی
۱۴۰۲/۵/۲
کلمه‌ها خوب و به جابود گوینده هم خوب میرسونه درسته که توایران کمه
ولی هست آفرین به نویسنده تشکر
1 2 >>