مجموعه اشعار سیدمحسن محمد مکی م م سپند

کتاب سماعی به زخمه جان

• نویسنده: سید محسن محمد مکی

کتاب سماعی به زخمه جان دفتر پنجم مجموعه اشعار سیدمحسن محمد مکی (م.م. سپند)، شامل 40 شعر نو با موضوعات گوناگون است. در بخشی از کتاب سماعی به زخمه جان می‌خوانیم: از زخم بیداد دادگستران؛ اینک؛ چه فجیع خاک شیار می‌خورد؛ پنهان شبانه‌ها؛ همه عدالتخانه‌ها؛ به سردابه‌های وهن راه دارد؛ و کشتارگاه‌های نهان؛ روبانی سیاه و تسلیتی به یقیه‌ی گشاد باد؛ و کلاه گیس و بزک و رداهای فاخر؛ در نمایش دلقک وار؛ در... ادامه ›

کتاب خون‌نامه تبار دوزخیان

• نویسنده: سید محسن محمد مکی

کتاب خون‌نامه تبار دوزخیان دفتر ششم از مجموعه اشعار سید محسن محمد مکی (م. م. سپند)، شامل 32 شعر نو با موضوعات گوناگون است. در بخشی از کتاب خون‌نامه تبار دوزخیان می‌خوانیم: چه که بودم؛ شب‌ها سایه‌ام گم می‌شد؛ و گاه تا بامداد مرا تنها می‌گذاشت. گاه پنجره‌ای می‌شدم بر درگاه باد؛ در بازی گشودگی و بستگی؛ بچه که بودم؛ باران را دوست داشتم؛ اما دلم برای ابرها می‌سوخت؛ که قطره قطره می‌مردند؛ تا پیدائی... ادامه ›

کتاب مرگ آوازی کاشفان مردگان عتیق

• نویسنده: سید محسن محمد مکی

کتاب مرگ آوازی کاشفان مردگان عتیق دفتر چهارم از مجموعه اشعار سید محسن محمد مکی (م.م. سپند)، شامل 38 شعر نو با موضوعات گوناگون است. در بخشی از کتاب مرگ آوازی کاشفان مردگان عتیق می‌خوانیم: به خاکستر نشسته‌گان؛ جنگل سبز خاطره‌ای را می‌گریند؛ چونان دستانی فرو چکنده‌ی مرگ‌اند؛ کاینگونه زندگی می‌گریند؛ با فرو بسته دهان‌هائی که حاشا؛ حاشا؛ اگر فراموشخانه‌ی قلب‌هاشان؛ ترنم بارانی را؛ چنین بی‌مهابا به... ادامه ›

کتاب تا خلوت آبی آب

• نویسنده: سید محسن محمد مکی

کتاب تا خلوت آبی آب دفتر سوم از مجموعه اشعار سید محسن محمد مکی (م.م. سپند)، شامل 30 شعر نو است. در بخشی از کتاب تا خلوت آبی آب می‌خوانیم: سازنده‌گان بت‌ها؛ هرگز از عشق بتی نساختند؛ چرا که آموزه‌هایشان زمینی بود؛ و دلخواستنی و همه تن؛ آنک من بتی می‌سازم؛ برای روح انسانی؛ عشق و مهر را؛ که انسان و اندیشه‌هایش بی آن؛ توان برپا ماندن ندارد در این جهان؛ آنک؛ نگاه کن؛ می‌خواهم فرود بیایم؛ گشوده بال و... ادامه ›

کتاب بامداد تلخ

• نویسنده: سید محسن محمد مکی

کتاب بامداد تلخ دفتر دوم مجموعه اشعار سیدمحسن محمد مکی (م.م. سپند)، در قالب 36 شعر نو و با مضامین متنوعی گردآوری شده است. در بخشی از کتاب بامداد تلخ می‌خوانیم: در یکی از خواب‌هایم؛ در کابوس جا مانده‌ام؛ هنوز؛ در شبی شوم؛ هنگام مرور خاطره‌ای؛ در دوردستی پرسکوت و لغزان؛ متحیر؛ در هلهله‌ی هراسناک گریخته‌گان از گور مرده‌گانی؛ که هنوز؛ آدمخورانه به پشتوانه‌ی مرثیه‌های دروغین؛ در توهم مرگ آورانی که... ادامه ›