نقد، بررسی و نظرات کتاب به کشتنش میارزد - پیتر سوانسون
4.4
53 رای
مرتبسازی: جدیدترین
M R
۱۴۰۳/۱/۱۴
00
این کتاب در ژانر معمایی و جنایی اثر بسیار خوب و قابل قبولی بود. داستان مردی که متوجه شده همسرش بهش وفادار نیست و با خشم و دل شکستگی دنبال انتقام از اونه. بطور تصادفی خانمی رو ملاقات میکنه که اون رو به کشتن همسرش تشویق میکنه و این سرآغاز ماجراهای جالب و پیچیدهای میشه که فصل به فصل از زبان شخصیتهای مختلف روایت میشه. کلیات داستان، سیر حوادث و منطق اونها همه قابل قبول و جذاب هستن. تنها نقطه ضعف کتاب به نظر من نسبت دادن بی دقتی و کم هوشی از جانب قهرمان کتاب در اواخر داستان هست که کاملا متناقض با شخصیت باهوش و تیزبین اون هست و کلا نویسنده داستان رو خوب تموم نمیکنه علی الخصوص که پایان کتاب باز هست و دقیقا معلوم نمیشه چه اتفاقی برای اون قراره بیفته.
داستان جالبی بود. لیلی چندجا لا تصمیماتش غافلگیرم کرد ولی غافلگیری آخر داستان واقعا عالی بود، جوری که وقتی تمومش کردم گفتم وااای لعنتی! ولی از لیلی انتظار داشتم در مورد براد بالغتر عمل کنه و از همون لوکیشن چت استفاده نکنه، به هرحال اونجا خونه پدریشه و بالاخره یه روزی استخونا پیدا میشن. شخصیت اول یکم زیادی خونسرد و باهوش و یه قدم جلوتر از دیگران نمایش داده شده بود ولی بازم داستان دلپذیزی بود.
شروع قوی داشت وساطش یه کوچولو زیاده روی کرده تو توضیحات، پایانش رو دوست نداشتم چون بازه، وگرنه حسابی خلاقانه ست و اصلا نمیشه حدسش زد و از این جهت پایان مناسبی هم داره، خب شاید بایستی بگم که نحوه تربیت فرزند خیلی مهمه این که به بچه محبت کنی نه اینکه به حال خودش رهاش کنی نمونهاش هم همین کتاب، خانوادههای اشفته و و انسانهایی با خشم و نفرت، اعتراف میکنم که لذت وافری بردم از خواندنش و رمانهای این چنینی رو (متاسفانه) خیلی میپسندم به خاطر همین موضوع خشم، نفرت، فشار درون، من توی این داستانها خلا و تنهایی و احساسات منفی شخصیتها با تمام وجود میچشم و لمس میکنم، میرم تو بحرش و لذت میبرم.
اما نکته دیگه این که داستان بیشتر حول روابط بین دو نامزد، دو دوست، دو هم دانشگاهی، خیانت، قتل، خود مهم پنداری، یکی شخصیتها گمان میکند که بایستی دنیا را از انسانها اضافی حذف کند، به نظرم تموم احساسات منفیم رو دوباره بیدار کرد و امروز از سر ناچاری اومدم سراغش چون باقی کتابام نمیتونستن مثل این کتاب جذبم کنند.
به خوبی توضیح داده، ویژگیها اشیا و مکانها رو توصیف و بیان کرده، به نظرم تو انتخاب اسمها هم یه جور خوش ذوقی به کار رفته، در مجموع پسندیدم اما از پایان بازش خوشم نمیاد، وگرنه داستان قویای هست.
یه کتاب قبلاً خوندم نویسندهاش ایرانی بود، شخصیت اصلیش شباهت زیادی به شخصیت اصلی این قصه داره، کتاب روانپریش خوب اونم یه ادمی بود تقریبا شبیه این منتها اون ایرانی بود؛ این دوتا کتاب به نظرم شباهتها و تفاوتهای ظریفی دارند و این برام جالب بود.
اما نکته دیگه این که داستان بیشتر حول روابط بین دو نامزد، دو دوست، دو هم دانشگاهی، خیانت، قتل، خود مهم پنداری، یکی شخصیتها گمان میکند که بایستی دنیا را از انسانها اضافی حذف کند، به نظرم تموم احساسات منفیم رو دوباره بیدار کرد و امروز از سر ناچاری اومدم سراغش چون باقی کتابام نمیتونستن مثل این کتاب جذبم کنند.
به خوبی توضیح داده، ویژگیها اشیا و مکانها رو توصیف و بیان کرده، به نظرم تو انتخاب اسمها هم یه جور خوش ذوقی به کار رفته، در مجموع پسندیدم اما از پایان بازش خوشم نمیاد، وگرنه داستان قویای هست.
یه کتاب قبلاً خوندم نویسندهاش ایرانی بود، شخصیت اصلیش شباهت زیادی به شخصیت اصلی این قصه داره، کتاب روانپریش خوب اونم یه ادمی بود تقریبا شبیه این منتها اون ایرانی بود؛ این دوتا کتاب به نظرم شباهتها و تفاوتهای ظریفی دارند و این برام جالب بود.
داستان واقعا فوقالعادهای بود، به ندرت میتونم همچین کتابهایی پیدا کنم و بخونم که با روحیم سازگار باشه. این احساس شعف هنگام خوندن کتاب رو با هیچکاک، کریستی و دویل تجربه کرده بودم اما با سوانسون هم تجربه شد.
اتفاقات در این کتاب بشدت غیر منتظره و بی نظیر بود، حتی نامه آخر کتاب هم بشدت من رو سر شوق آورد. با مرگ عدهای موافق نبودم اما با مرگ عده دیگه کاملا موافق بودم و بنظرم شخصیت کار درستی انجام داد.
اتفاقات در این کتاب بشدت غیر منتظره و بی نظیر بود، حتی نامه آخر کتاب هم بشدت من رو سر شوق آورد. با مرگ عدهای موافق نبودم اما با مرگ عده دیگه کاملا موافق بودم و بنظرم شخصیت کار درستی انجام داد.
درود؛ کتابی عالی بود و کشش زیادی داشت. چهار چوب داستان برای من تازه بود. در هر خط این کتاب اتفاق تازه و هیجان انگیز متفاوتی رخ میده. بعضی از نقاط داستان شاید به خاطر ترجمه کمی گنگ بود ولی چیز زیادی نبود که من ستاره کم کنم. یک چیز که نمیدونم جزو نقاط مثبت این کتاب هست یا منفیش این بود که پایان بازی داشت ولی نه اونقدر باز که نشه اتفاقات بعد رو حدس زد. سپاس.