نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی زنان، غذا و خدا - جنین راس
4.2
293 رای
مرتبسازی: جدیدترین
آزاده قنبری
۱۴۰۳/۳/۴
00
با درود، به نظر من ارزش گوش دادن را داشت ولی من حس کردم بعضی از مواردی که نویسنده بیان کرده بیشتر مختص جامعه محل زندگیش است و زیاد برای من کارایی ندارد و نتوانستم با آن ارتباط برقرار کنم. ممنون از کتابراه.
به چاقی و اضافه وزن از منظر جدیدی پرداخته شده بود.
به نظر نویسنده که البته از تجربیات شخصی خودش هم بهره برده بود چاقی در اثر میل نامتعادل به غذا خوردن به وجود میاد و این اشتیاق میتونه دلایل عصبی و روانی داشته باشه که البته با کمی کنکاش میشه متوجه شد که این میل وسواس گونه ریشه در اضطرابهای ایجاد شده در کودکی داره.
میخواستم بگم گاهی چاقی در اثر شرایط فیزیولوژیک بدن بروز میکنه مثل کمکاری تیروئید ولی باید اعتراف کنم بسیاری از اختلالات هورمونی هم در اثر اضطراب و ناراحتیهای عصبی به وجود میاد از جمله مشکل کمکاری یا پرکاری تیروئید.
به هر حال در طول کتاب به تنها چیزی که کمتر پرداخته شده بود این بود که چه غذاهایی نخورید؛ ورزش کنید؛ رژیم مشخصی داشته باشید و غیره
این دیدگاه به نظرم واقعی تر هست و برای کاهش وزن، دوست داشتن سلامتی و ریشهیابی عواملی که باعث میل به تغذیه میشوند میتونه به اندازه رژیم غذایی مفید باشه و مثالهایی که به صورت عینی از افراد مختلف آورده بودند شرایطی بودند که تحقیقا خیلی از افراد در اطرافیان و یا زندگی خودشون تجربه کردند و میتونند برای موفقیت در کاهش وزن لحاظ کنند. ممنون از کتابراه برای ارائه مطالب در همه زمینهها.
به نظر نویسنده که البته از تجربیات شخصی خودش هم بهره برده بود چاقی در اثر میل نامتعادل به غذا خوردن به وجود میاد و این اشتیاق میتونه دلایل عصبی و روانی داشته باشه که البته با کمی کنکاش میشه متوجه شد که این میل وسواس گونه ریشه در اضطرابهای ایجاد شده در کودکی داره.
میخواستم بگم گاهی چاقی در اثر شرایط فیزیولوژیک بدن بروز میکنه مثل کمکاری تیروئید ولی باید اعتراف کنم بسیاری از اختلالات هورمونی هم در اثر اضطراب و ناراحتیهای عصبی به وجود میاد از جمله مشکل کمکاری یا پرکاری تیروئید.
به هر حال در طول کتاب به تنها چیزی که کمتر پرداخته شده بود این بود که چه غذاهایی نخورید؛ ورزش کنید؛ رژیم مشخصی داشته باشید و غیره
این دیدگاه به نظرم واقعی تر هست و برای کاهش وزن، دوست داشتن سلامتی و ریشهیابی عواملی که باعث میل به تغذیه میشوند میتونه به اندازه رژیم غذایی مفید باشه و مثالهایی که به صورت عینی از افراد مختلف آورده بودند شرایطی بودند که تحقیقا خیلی از افراد در اطرافیان و یا زندگی خودشون تجربه کردند و میتونند برای موفقیت در کاهش وزن لحاظ کنند. ممنون از کتابراه برای ارائه مطالب در همه زمینهها.
در این کتاب به خوبی از علم کلام استفاده شده و در حالی که متاسفانه بیشتر دارندگان این علم درجهت منفی از اون استفاده میکنند، این نویسنده عزیز با هوشمندی و به روش صحیح عاداتی رو در ذهن خواننده برجسته میکنه که ارزش بحث دارد و نتیجه گیری هم در ذهن مخاطب به شکل مثبت و سازنده شکل میگیره. درعین سادگی و قابل فهم بودن این کتاب، مخصوصاً برای عوام، این کتاب ارزش خواندن رو داشت و خوشحالم که وقتم تلف نشد.
به عنوان کسی که اصلا رمان دوست نداره و لحن بیان کتاب بیشتر به شکل رمان گونه هست تا روان شناسی نمیتونم ۵ ستاره بدم.
اما در مورد کتاب باید بگم فلسفهی این کتاب به این شکله که اگر ما از هوسهامون (مثل هوس غذا خوردن) در اون لحظه که احساساتمون میخوان بر ما غلبه کنن (برای مثال در اینجا موقعی که احساس گرسنگی داریم) دست برداریم میتونیم به مسائل والاتر از امور دنیوی برسیم (اینکه چقدر باید غذا بخوریم؟ تا مثل اون خانم پرخوری که دچار افسردگی شده بود نشیم و اینکه چرا داریم غذا میخوریم؟ برای رهایی از مشکلات؟ پس راهکار درستش اینه؟ و...) که تمام این تفکرات به جای معطوف کردن ذهن و فکر ما به یک بشقاب غذا باعث فکر کردن ما راجع به امور فراتر از ماده و غذا میشه که مقصود از اون نور و معنویت که مقصود ماست "خدا" ست که ما در موقع حرص و ولع دنیوی اونقدر ذهنمون رو درگیر جزئیات دنیا میکنیم که از اصل (خدا) غافل میشیم و همین مسئلهی غذا خوردن میتونه تمام ابعاد زندگی ما ائم از جسمی و روانی و اجتماعی رو تحت تاثیر قرار بده (افسردگی بعلت چاقی و کم تحرکی و کمبود سروتونین و کاهش حس شادی و...) که به این علت مثال غذا خوردن در این کتاب آورده شده و من به خصوص به کسانی که میخوان وزن کم کنند پیشنهادش میکنم. در کل کتاب خوبیه
اما در مورد کتاب باید بگم فلسفهی این کتاب به این شکله که اگر ما از هوسهامون (مثل هوس غذا خوردن) در اون لحظه که احساساتمون میخوان بر ما غلبه کنن (برای مثال در اینجا موقعی که احساس گرسنگی داریم) دست برداریم میتونیم به مسائل والاتر از امور دنیوی برسیم (اینکه چقدر باید غذا بخوریم؟ تا مثل اون خانم پرخوری که دچار افسردگی شده بود نشیم و اینکه چرا داریم غذا میخوریم؟ برای رهایی از مشکلات؟ پس راهکار درستش اینه؟ و...) که تمام این تفکرات به جای معطوف کردن ذهن و فکر ما به یک بشقاب غذا باعث فکر کردن ما راجع به امور فراتر از ماده و غذا میشه که مقصود از اون نور و معنویت که مقصود ماست "خدا" ست که ما در موقع حرص و ولع دنیوی اونقدر ذهنمون رو درگیر جزئیات دنیا میکنیم که از اصل (خدا) غافل میشیم و همین مسئلهی غذا خوردن میتونه تمام ابعاد زندگی ما ائم از جسمی و روانی و اجتماعی رو تحت تاثیر قرار بده (افسردگی بعلت چاقی و کم تحرکی و کمبود سروتونین و کاهش حس شادی و...) که به این علت مثال غذا خوردن در این کتاب آورده شده و من به خصوص به کسانی که میخوان وزن کم کنند پیشنهادش میکنم. در کل کتاب خوبیه
عنوان کتاب جذبم کرد، اما با شنیدنش متوجه شدم ترجمه ضعیف هست، یا اینکه من نتونستم ارتباط برقرار کنم، و خیلی چیزا تکرار میشد بارها. ضمنا در این کتاب انگار بیشتر افرادیو بررسی میکنن که اضافه وزن بسیار زیاد و وسوسه خوردن غیرقابل کنترل دارن و معمولا پس زمینه و ریشهی این زیاد غذا خوردنشون هم بسیار واضح بوده. راهکارهاش (اگه بشه اونارو راهکار در نظر گرفت) برای افراد معمولی یا افرادی که اضافه وزن چندان زیادی ندارن و معمولا ریشهی روانی تمایل زیاد به خوردن و بعدش رژیم گرفتن و قرار گرفتن در این چرخهی باطل به راحتی درشون قابل تشخیص نیست، کاربردی و منطقی نیست!
نمیتونم بگم کتاب خوبی نیست ولی برای من زیاد جذابیت نداشت با این که نکات خیلی مهمی داره مثلا من اولش فکر کردم چه جوری غذا و خدا میتونه بهم ربطی داشته باشه بعد گوش دادم دیدم چه قدر ریز بینانه به مساله نگریسته شده و کلی مطالب آموزنده داره ولی باز هم مثل اکثر کتابهای قشنگ کتابراه نتونست من رو جذب کنه
کتاب ساده، روان و خیلی خوبی بود. مطالبی که تو کتاب گفته شد در مورد خود من که سالها از اضافه وزن رنج بردم صدق میکرد. کلا یه جوری بود که انگار تجربههای منو نوشتن، شاید اگه کسی باشین که اضافه وزن نداره این کتاب براتون جالب نباشه ولی کسانی که این مشکل رو دارن قطعا باهاش آشناپنداری میکنن و جمله به جمله شو لمس میکنن.
مطمئنا هیچ کتابی باعث نمیشه که شما لاغر و رو فرم بشین یا بر عکس چاق بشین. کتاب فقط علت ها و عوامل روحی روانی چاقی یا لاغری افراطی رو مطرح میکنه و با جلب توجه شما روی موضوع و متمرکز کردنتون باعث میشه مشکلتون رو ریشه یابی و سپس درمان کنین کاری که من انجامش دادم ممنون از کتابراه عزیز که همیشه بهترینها رو برامون داره
مطمئنا هیچ کتابی باعث نمیشه که شما لاغر و رو فرم بشین یا بر عکس چاق بشین. کتاب فقط علت ها و عوامل روحی روانی چاقی یا لاغری افراطی رو مطرح میکنه و با جلب توجه شما روی موضوع و متمرکز کردنتون باعث میشه مشکلتون رو ریشه یابی و سپس درمان کنین کاری که من انجامش دادم ممنون از کتابراه عزیز که همیشه بهترینها رو برامون داره
در دنیای مدرن امروزی کاهش وزن تبدیل به یکی از معضلهای بزرگ جوامع شده است. با پیشرفت علم و فناوری و متعاقب آن کاهش فعالیتهای روزمره جهت رفع نیازها و افزایش روز افزون تنوع غذایی با کالری بالا، روز به روز درصد افراد مبتلا به اضافه وزن بالا میرود و پیآمد آن هم چیزی جز بیماریهای متفاوت برای بشر نیست.
نقد کتاب: بک رابطهی پیچیده با غذا معمولا با سختیهای دیگری شروع شده است؛ مثلا مورد قلدری قرار گرفتن در مدرسه، مورد سوء استفاده قرار گرفتن در خانه یا طلاق والدین. در مورد نویسنده، گنین روث، عذاب کشیدن در کودکی باعث مشکلات تغذیهای او شده است. در جوانیهای روث، او اغلب به خاطر پسرها یا رابطهی ناکارآمد والدینش ناراحت و عصبانی بود؛ پس در غذا خوردن زیاده روی میکرد تا مشکلات احساسیاش را التیام ببخشد. طبیعتا، این باعث شد وزن اضافه کند، در نتیجه روث خود را دوست داشتنی نمیدید. در ادامه، او به سختی برای هفتهها یا ماهها رژیم گرفت. اما، معلوم بود که این برنامه مداوما به هم میریخت: زودتر یا دیرتر او مشکل دیگری را تجربه میکرد که عواطفش را تحت تاثیر قرار میداد. بازهی این مسائل می تواند از یک دعوا با خواهر یا برادر شروع شود تا یک نگاه غیردوستانه از طرف یک غریبه در خیابان. احساساتی مانند غم یا خشم روی هم جمع میشوند و دوباره به پرخوری میرسد که روزها یا هفتهها طول میکشد. با وجود سختی، عذاب میتواند در نهایت باعث بینش درونی بشود. هیچ کس علاقهای به عذاب کشیدن ندارد، اما بدون آشفتگیهای روحی، اشتیاقی برای درک معنای عمیق تری در زندگی نخواهیم داشت. بعد از همهی این ها، زمانی که عذاب به اوج خود برسد، ما با یک دوراهی مواجه خواهیم بود: یا از زندگی دست بکشیم یا دیدگاه خود را به مسائل عوض کنیم. زمانی که روث به این مرحله رسید، به مراقبه و تجلی معنوی روی آورد. در مورد وی، دریافت که زندگی بسیار بیشتر از چیزی است که با حواس پنجگانه خود درک میکنیم.
یکی از مشکلات امروزی کنترل امور زندگیه، این کنترل بیشتر اوقات با نیازهای اساسی زندگی گره خورده است، مثل نیاز به غذا خوردن. هدف این کتاب ایجاد ارتباط صحیح با بدنه، جواب نیازهای واقعی و یافتن نقاط تاریک ذهن از طریق غذا خوردنه. شیوه غذا خوردن از اعتقادات اصلی جدا شدنی نیست و غذا خوردن میتواند بازتابی بسیار دقیق از احساساتدر خصوص عشق، ترس، خشم، تغییر پذیری باشد. باید درک کنید زمانی که ناراحت یا غرق در لذت هستید نیازی نیست از غذا به عنوان دارو استفاده کنید. تقریبا همه زنان برای از دست دادن وزن تلاش میکنند. کاملا منطقی ست که بخوای چند گرم کم کنی و سالمتر باشی. چیزی که مرتبط با عزت نفس ما است و ما با غذا خوردن یا درباره رژیم درمانی سعی میکنیم حواس خود را از احساسات ناخواسته پرت کنیم. نترسید، راهی برای شکستن این سیکل معیوب و دوری از پرخوری یا کم خوری عصبی وجود دارد؛ و بیشتر به روح شما ربط دارد. هیچ کس علاقهای به عذاب کشیدن ندارد، اما بدون آشفتگیهای روحی، اشتیاقی برای درک معنای عمیق تری در زندگی نخواهیم داشت. زمانی که عذاب به اوج خود برسد، ما با یک دوراهی مواجه خواهیم بود: یا از زندگی دست بکشیم یا دیدگاه خودمون رو عوض کنیم. نویسنده هم بعد گذشتن از این مراحل، به مراقبه روی آورد. ما باید درک کنیم که زندگی بسیار بیشتر از چیزیه که با حواس پنجگانه خود درک میکنیم. برای کشف حقیقت درونی خود، بر هر چیزی که سد راه شما است تمرکز کنید. زمانی که بر همچنین چیزی متمرکز شوید، احساساتی که عمیقا باعث عذابتان میشه را متوجه میشید، پس میتوانید آنها را بشناسید و حل کنید.
در این کتاب میآموزیم که خودمان و بدنمان را دوست داشته باشیم و اینکه ممکن است مشکل اضافه وزن و چاقی ریشه در مشکل روحی دیگری داشته باشد و بهتر است که به جای رژیمهای سخت و طاقت فرسا یا عملهای جراحی، به ریشه یابی و حل آن مشکل اصلی بپردازیم. اما آنطور هم که این کتاب میگوید که هرچی دوست داریم بخوریم و همچنان خوش هیکل باشیم، کمی دور از منطق است.
این که در مورد این کتاب نظر بدم کافی این رو بدونیم، نحوه غذا خوردن ما شخصیت ما رو گویا است، البته این کتاب جوایزی داشته که خودی خود مهم بودن این اثر گویا همه ماجرا است و دراین کتاب باید به ریز بینانهترین نکات دقت کرد که همه چیز گویا است، مثل طرز رفتار ما مواقع غذا نشان همه چیز بود، بیابیم زبان بدن غذا خوردنمان را در نظر بگیریم، وقتی ترس داریم کمی آهسته لرزان غذا میل میکنیم، وقتی هیجان داریم سریع تر از این روش و دستان استفاده میکنیم، وقتی عصبی هستیم ملاحظه رفتاری نداریم، اما خشمگین هستیم برخورد با انسانها داریم با غذا نیز داریم