معرفی و دانلود کتاب افسانه پسر انسان

معرفی کتاب افسانه پسر انسان

محسن قاسمی در کتاب افسانه پسر انسان نبرد خیر در برابر شر را روایت می‌کند. مردمان قوهه برای در امان ماندن از سربازان شیطان،‌ ناچار هستند بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنند. یا باید روح خود را به شیطان و لوسیفر بفروشند و خدا را در پستوی خانه نهان کنند؛ یا دلاورانه با سربازان بجنگند و خانواده‌های خود را به خطر بیندازند. یک دوراهی سخت برای اهالی سرزمین قوهه...

درباره‌ی کتاب افسانه پسر انسان

در لغت‌نامه‌ی دهخدا در معنی واژه‌ی لُبَیْنیٰ آمده است: «نام زنی است، دختر ابلیس،‌ نام پسر ابلیس و از اینجاست که شیطان را ابولبینی نامند.» احتمالاً‌ شما هم زمانی که صفحات آغازین کتاب افسانه پسر انسان را می‌خوانید،‌ در هنگام مشاهده‌ی کلمه‌ی «لبینی» معنای آن را متوجه نمی‌شوید. ملکه لبینی دختر لوسیفر یا همان شیطان است که سپاهی بی‌کران برای مقابله با مردمان خداپرست فراهم آورده است. لشکر او به شهرهای مختلف حمله می‌کند و مردمان هر سرزمینی که دستورات آن‌ها را به اجرا درنیاورد،‌ در امان نخواهند ماند. حال این لشکر به شهر قوهه رسیده و مردم این سرزمین باید هر چه زودتر تصمیم خود را بگیرند.

مردان شهر در جلسه‌ای با یکدیگر مشورت می‌کنند و مانند همیشه هر کس نظری دارد. بعضی می‌خواهند با لشکر لبینی بجنگند و بعضی ترجیح می‌دهند با شرایط آن‌ها کنار بیایند. در پایان این گروه دوم است که حرف خود را به کرسی می‌نشاند و پیمان شیطان را می‌پذیرد. آن‌ها نباید خدا را در انظار عمومی بپرستند؛ اما در ازایش می‌توانند در شهر کوچک قوهه زندگی آرامی داشته باشند. آرامشی که دوام چندانی ندارد و قرار است از پس آن طوفان سهمگینی از راه برسد. طوفانی که همه چیز را برای شخصیت اصلی داستان، که محسن قاسمی آن را خلق کرده است، تغییر می‌دهد.

شخصیت اصلی کتاب افسانه پسر انسان پسری به نام آرش است که مادرش در زمان به دنیا آوردن او درگذشته است و با پدر،‌ مادر دوم و برادرش زندگی می‌کند. آرش آرزوهای بزرگی در سر دارد. او می‌خواهد مانند آرش کمانگیر قوی و جوانمرد باشد و وقتی بزرگ شد،‌ دشمنان سرزمینش را شکست دهد. اما آیا او به آرزوی خود می‌رسد؟

محسن قاسمی با استفاده از اسطوره‌ها و داستان‌های کهن،‌ کتابی جذاب و سرگرم‌کننده پدید آورده است که خوانندگان را در جای خود میخکوب می‌کند. مخاطبان بعد از خواندن هر فصل،‌ تشنه‌ی ادامه‌ی مطالب کتاب هستند. در این کتاب نیروهای پسر انسان در برابر لشکر لبینی قرار می‌گیرند. داستان پسر انسان چیست؟ او چگونه می‌تواند پیروزی را از آن خود کند؟ برای رسیدن به پاسخ سوالات خود بهتر است کتاب افسانه پسر انسان، که نشر متخصصان آن را منتشر کرده است،‌ بخوانید.

کتاب افسانه پسر انسان برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به ژانر علمی تخیلی و کتاب‌های فانتزی علاقه دارید و اسطوره‌های کهن برای شما جذابند، کتاب افسانه پسر انسان را بخوانید.

در بخشی از کتاب افسانه پسر انسان می‌خوانیم

خلوتگاه همیشگی آرش روی شاخه‌ی آن درخت خشکیده یک جای دنج دور از هیاهو دور از آه و ناله، دور از تمام غصه‌ها، دور از تمام آن فکرهای بد درباره‌ی آینده‌ی شهر، او بود و کمانش، ساعتی را در آن سکوت مطلق گذراند. مشخص نبود به چه چیز فکر می‌کرد، اما غرق در تفکرات گوناگونی بود. تغییر در حالات بدن و صورتش این را نشان می‌داد. زیاد طول نکشید تا صدای پای چند اسب از دوردست‌ها به گوش رسید. آرش گوش‌هایش را تیز کرد و نگاهش را به اطراف چرخاند، شاید چیزی ببیند. دو سوار بودند با لباس‌های سیاه. مشخص بود سربازان حکومتی هستند. آن‌ها تاختند؛ مردی سفیدپوش ظاهر شد. پشت سر آن‌ها سوار بر اسبی سفید پرسرعت می‌تاخت. آرش درست نمی‌دید، پس به روی شاخه‌ی درخت ایستاد تا بهتر ببیند. یکی از آن دو سرباز درخت خشکیده‌ای را دور زد و به سمت درختی دیگر تاخت، مرد سفیدپوش در کوتاه‌ترین زمان پشت سر او رسید و با یک ضربه او را زمین‌گیر کرد. بلافاصله به سمت آن سوار دیگر چرخید و او را دنبال کرد و از دید آرش خارج شد، آرش دودل بود که آنجا برود یا نرود، شاید اتفاق غیرمنتظره‌ای بیفتد، پس بهتر است همین‌جا بماند، اما نتوانست آرام بگیرد، پس از روی کنجکاوی تا به آنجا یکسره دوید. از دور جنازه را که دید، توقف کرد. ضربان قلبش محکم می‌کوبید. نفس‌نفس می‌زد، آسمانش تیره شد، اما تصمیم گرفت نزدیک شود تا بهتر ببیند. حالت وحشت‌زده‌ای در چهره او پدیدار شده بود. اولین جنازه‌ای بود که می‌دید. دهانش خشک شده بود. قدم‌به‌قدم نزدیک و نزدیک‌تر شد، صحنه‌ی دلخراشی بود؛ حتی برای بزرگسالان، چه برسد به کودکی همچو آرش که قلبی لطیف داشت. آن سرباز از کمر دونیم شده بود.

فهرست مطالب کتاب

مرگ و زندگی‌
پیمان با شیطان
سه‌چشم‌ها
درخت کهن‌
بی‌احتیاطی‌
اهل سایه
کمان آرش
به دنبال آرش کمانگیر
محسن
طبیب
مرد سفیدپوش
آشفتگی
مهمان طبیب
خانه‌ی کدخدا
دعای باران
بعد از باران
آرامش قبل از طوفان
تنهایی
بازگشت به قوهه
جنگل
شانورها
سنگ‌اندازی و سرگله
نفوذ سه‌چشم‌ها
هدیه
سرپیچی
عفریت‌های بچه‌خوار
او جادوگر است؟
برگزیدگان
مأموریت مشترک
شهر خدایان
آهنگر
در راه حدید
مأموریت ویژه
زشتی‌ها
متصل‌شدن
حسین
کمان اسرارآمیز
آخرین جنگ گرگ پیر
ترک خانه
حدید
دو برادر
شهر خوبان
صالح
ساده‌زیستی
مهمانی مجلل
قدرت‌های پنهان
متذکران
رزمندگان
عشق
خروج از حدید
تالار تاریک
سیاه
یاران شیطان
کوبشگرها
رودخانه‌ی سرخ
روز موعود
دروازه‌های شهر تاریک
دنیای موازی
نبرد حدید
آخرین نبرد
تابش نور خدا
آخرین روز
مجازات
سرزمین موعود