معرفی و دانلود کتاب حلقه ساحران - جلد چهارم: فریاد افتخار

معرفی کتاب حلقه ساحران - جلد چهارم: فریاد افتخار

با کتاب حلقه ساحران - جلد چهارم: فریاد افتخار، همراه شوید تا ببینید ثورگین این جنگ‌جوی چهارده‌ساله حالا بعد از پشت‌سر گذاشتن دوره‌ی صد روزه‌ی آمادگی قرار است دیگر با چه حوادثی رو‌به‌رو شود؟ ثور، قهرمان داستان‌های مورگان رایس، تا حالا خطرات زیادی را برای تبدیل شدن به یک دلاور واقعی پشت‌سر گذاشته، اما او برای رسیدن به خواسته‌ی بزرگش یعنی نجات سرزمین حلقه از دست اشرار هنوز هم راه‌های زیادی در پیش دارد. گفتنی‌ست این مجموعه از پرفروش‌ترین‌های آمازون است.

درباره‌‌ی کتاب حلقه‌ی ساحران - جلد چهارم: فریاد افتخار

ثورگرین چهارده‌ سال دارد، اما رؤیا‌هایش بسیار دست‌نیافتنی‌تر و بزرگ‌تر از سن‌وسال او به‌ نظر می‌آیند. قهرمان نوجوان داستانِ مورگان رایس (Morgan Rice) روزی تصمیم گرفت تا خانه و زندگی روستایی خود را ترک کند و برای محافظت از کشورش راهی ارتش فرمانروایی شود. اما ورود به چنین ارتش عظیمی کار چندان آسانی نبود. در سه قسمت قبلی از مجموعه‌ی پرماجرای حلقه‌ی ساحران، او سنگ بزرگی را از میان برداشت و توانست از نبرد‌های آمادگی جان سالم به‌ در ببرد و خود را به عنوان جنگجویی وفادار و شایسته به دیگران ثابت کند. اما ماجرا در این‌جا تمام نشد؛ چراکه مشکل بزرگ همچنان پابرجا بود و سرزمین حلقه را تهدید می‌کرد. حالا ثور در قسمت چهارم این مجموعه یعنی فریاد افتخار (A Cry of Honor) باید بیش از هرزمان دیگر خود را برای مبارزه آماده کند.

پادشاهی مک‌گیل حالا بیش از هر زمانی به دردسر افتاده. فرمانروا از سوءقصدی خبیثانه جان سپرده و قاتلان او همچنان ناشناخته هستند. وارثان هنوز هم رنگ آرامش را به خود ندیده‌اند و هر لحظه ممکن است با خطرات جدی روبه‌رو شوند و از همه بدتر، مک‌کلاود، سرکرده‌ی نیرو‌ی اشرار به همراه هم‌پیمانانش برای پی بردن به قدرت سحر و جادو به اعماق پادشاهی مک‌گیل نفود کرده‌‌اند. در این شرایط، ثور شخصیت اصلی داستان فریاد افتخار، به‌تازگی توانسته جایگاه خود را در ارتش فرمانروایی محکم کند و از دوره‌ی سخت و صدروزه‌ی آمادگی بازگردد. او اکنون بیش از هر زمانی برای مبارزه با نیرو‌های خبیث آماده است و فنون جادوگری زیادی را نیز جادوگر معروف شهر یعنی آرگون آموخته. اما اوضاع آن‌طور که باید پیش نمی‌رود. ثور هنوز خیلی جوان است و هر لحظه امکان دارد اسیر دام و نیرنگ نیرو‌های سیاه شود. او باید حسابی از خود مراقبت کند وگرنه با یک اشتباه کوچک نیز ممکن است سرنوشت خاندان پادشاهی را به باد دهد. ثور همچنین باید به زادگاه مادری خود برگردد و با پدر خود رو‌به‌رو شود تا از اسرار خانوادگی خود به‌درستی سر در بیاورد. علاوه‌ بر تمام این‌ها، او تصمیم گرفته تا به دربار پادشاهی نیز برود تا از دختر محبوب خود، گوئن، خواستگاری کند؛ اتفاقی که چندان هم راحت به‌نظر نمی‌رسد!

داستان فریاد افتخار روایتی پرماجرا و سراسر از حوادث و شخصیت‌های گوناگون است. در این قسمت نیز همچون دو قسمت دیگر با شوالیه‌ها و قهرمان‌ها زیادی همراه خواهیم شد و به جنگ هیولاهایی باورنکردنی خواهیم رفت. این روایت هیجان‌انگیز در سال 2013 به نشر جهانی رسیده؛ اشرف‌السادات حسینی مترجم آن است و نسخه‌ی نهایی این کتاب توسط انتشارات بهنام به دست شما می‌رسد.

درباره‌ی مجموعه‌ی حلقه‌ی ساحران

حلقه‌ی ساحران (The Sorcerer's Ring) یک مجموعه داستان فانتزی برای نوجوانان است که در هفده جلد و به قلم نویسنده‌ی پرفروش رمان‌های تخیلی، مورگان رایس نوشته شده. ماجرای این سری جذاب و خواندنی در سرزمینی خیالی به نام پادشاهی حلقه می‌گذرد؛ سرزمینی وسیع که این سال‌ها دچار جنگ‌های پیاپی و آشوب و نزاع شده است. افرادِ این سرزمین در پی جانشینی پادشاه هستند و برای رسیدن به آن به حیله و ناجوانمردی متوسل می‌شوند. ثورگرین، پسربچه‌ی چهارده‌ساله‌ی داستان اما در پی نجات کشور از این هیاهوی مدام است؛ از این رو تصمیم می‌گیرد مسیری متفاوت از خانواده‌ی روستایی خود را در پیش بگیرد و در آزمون حضور در ارتش پادشاهی شرکت کند. نشر بهنام، از ناشران موفق کتاب‌های داستانی، ترجمه و انتشار این مجموعه را در ایران برعهده داشته است.

نکوداشت‌های مجموعه‌ی حلقه‌ی ساحران

• سری حلقه‌ی ساحران همه‌ی مواد لازم برای یک پیروزی یک‌باره را دارد! (روبرتو ماتوس، منتقد کتاب)
• اتمسفری، الهام‌گرفته از اسکاتلند باستان و تاریخ آن. (Kirkus Reviews)
• شروع قابل‌توجهی را شاهد هستیم! (بررسی کتاب سانفرانسیسکو)
• نوشتار مورگان رایس، محکم و قابل‌توجه است. (پابلیشرز ویکلی)

کتاب حلقه‌ی ساحران - جلد چهارم: فریاد افتخار برای چه کسانی مناسب است؟

نوجوانان طرفدارِ داستان‌های فانتزی و قهرمانانه، خوب است این کتاب را در فهرست خواندنی‌های خود داشته باشند!

در بخشی از کتاب حلقه ساحران - جلد چهارم: فریاد افتخار می‌خوانیم

ثور از اینکه مى‌دید توانسته‌اند چندین نفر از سربازان مک‌کلاود را با ضربه‌اى مستقیم و برخى دیگر را سوار بر اسب از پاى در بیاورند، احساس غرور مى‌کرد. حالا گروه پنجاه نفرى سربازان روى زمین خاکى افتاده بود. اما سپاه مک‌کلاود قوى بود، حالا نوبت آن‌ها بود که مبارزه کنند. وقتى ثور در فاصله‌اى سى مترى آن‌ها قرار گرفت، چندین نفر از سربازان مک‌کلاود، نیزه و دیگر سلاح‌هایشان را به سمت او پرتاب کردند. یک چکش دقیقا در مسیر صورت او قرار گرفت. ثور با چابکى در آخرین لحظه، سرش را خم کرد و جا خالى کرد، چکش آهنى از کنار گوشش به فاصله چند سانتى رد شد. همزمان نیزه‌اى به سمت او پرتاب شد، به جانب دیگرى خم شد، سر نیزه وارد زره‌اش شد و خوشبختانه آسیبى به او نرساند. کلنگى درست به قصد صورت او پرتاب شد، ثور سپرش را برافراشت و راه بر آن سلاح را بست. کلنگ به سپر اصابت کرد، ثور نزدیک شد و کلنگ را از سپر بیرون کشید و آن را به سمت حمله‌کننده پرتاب کرد. هدف‌گیرى ثور دقیق بود، کلنگ به سینه مرد اصابت کرد و زره زنجیرى‌اش را سوراخ کرد؛ مرد نعره‌اى کشید و از اسب به زمین افتاد.

ثور همچنان مى‌تاخت. او درست به سوى قلب سپاه، به سمت انبوه سربازان مى‌تاخت و خودش را براى رویارویى با مرگ آماده مى‌کرد. فریادى برآورد، شمشیرش را کشید و شعار جنگى سر داد. پشت سرش برادران نیز همین کار را کردند. صداى برخورد سلاح‌ها به گوش رسید. سپاهى عظیم از سربازان، به سمت ثور حمله آوردند. تبرهاى دو سر خود را در آوردند و سر ثور را نشانه گرفتند. ثور خم شد، تیغه تبر از کنار سرش رد شد و به شکم سربازى سوار بر اسب برخورد کرد؛ سرباز نعره کشید و یک باره از روى اسب بر زمین افتاد و به محض آنکه تبر جنگى از دستش رها شد و به اسب دیگرى از سپاه مک‌کلاود اصابت کرد، صداى جیغ و ناله اسب بلند شد و سوارش را بر زمین افکند. ثور همچنان در قلب سپاه مک‌کلاود مى‌تاخت، صدها تن از سربازان مسیرى را از میان سپاه باز کردند و یکى پس از دیگرى، شمشیر، تبر و نیزه‌اى را به سمت او پرتاب مى‌کرد، ثور نیز با سپرش دفاع مى‌کرد، خم شد و چرخید و دقیقا از میان آن‌ها عبور کرد.