معرفی و دانلود کتاب در میان سایه‌ها

معرفی کتاب در میان سایه‌ها

رمانی درخشان و به‌یادماندنی در سایه جنگ جهانی دوم... مایکل اونداتیه در کتاب در میان سایه‌ها، داستان دختر نوجوانی را به تصویر می‌کشد که در پی کشف حقیقت و یافتن اثری از پدر و مادرش سفری طولانی و عجیب را آغاز می‌کند. این اثر پرفروش نامزد جایزه گودریدز و من بوکر شده است.

درباره‌ی کتاب در میان سایه‌ها:

سال 1945 در حالی که چیزی به پایان جنگ جهانی دوم باقی نمانده است، والدین ناتانائیل و ریچل تصمیم می‌گیرند فرزندانشان را نزد یکی از دوستانشان -ماث- بگذارند تا از لندن خارج و راهی سنگاپور شوند. شخصیت عجیب و اسرارآمیز ماث باعث می‌شود بچه‌ها به این باور برسند که او احتمالاً یک خلافکار است؛ اما کمی بعد با شناخت دوستان و اطرافیان او این نگرانی‌شان از بین می‌رود.

زمان می‌گذرد و ناتانائیل و ریچل همچنان کنار ماث به زندگی‌شان ادامه می‌دهند. والدینشان به سفری رفته‌اند که گویی هیچ بازگشتی در کار نیست و هیچ خبری از آن‌ها به گوش بچه‌ها نمی‌رسد.

سال‌ها سپری می‌شود، در یکی از روزها ناتانائیل تصور می‌کند که تحت تعقیب فردی ناشناس است. چیزی نمی‌گذرد که این فرد مشکوک به او، ریچل و ماث حمله می‌کند و این‌گونه فصل تازه‌ای در زندگی‌اش شروع می‌شود. او در یک لحظه کسی را می‌بیند که شباهت زیادی به مادرش دارد. حال سؤالات زیادی به ذهنش هجوم می‌آورند: اگر مادرش هیچ‌گاه از لندن بیرون نرفته باشد، چه؟ چرا آن مرد ناشناس و مشکوک به آن‌ها حمله کرد؟ آیا امکان دارد والدینش با سرویس‌های جاسوسی در ارتباط باشند؟

سال 1959 از راه رسیده و ناتانائیل دیگر یک نوجوان بی‌کس و بدون حامی نیست. او خیال دارد برای سؤالات بی‌پایان ذهنش پاسخی پیدا کند. به همین خاطر سفری را در پیش می‌گیرد، سفری برای پی بردن به حقیقت، سفری به بلندی یک جنگ. مواجه شدن با حقایق، جرأت و شهامت می‌خواهد، آیا ناتانائیل توان روبه‌رو شدن با آن‌ها را دارد؟ او می‌داند که گذشته هیچ‌گاه از بین نمی‌رود.

افتخارات کتاب در میان سایه‌ها:

- بهترین کتاب سال NPR
- نامزد جایزه‌ی کتاب لس‌آنجلس‌تایمز در سال 2018
- نامزد جایزه‌ی والتر اسکات در سال 2019
- نامزد جایزه‌ی گودریدز برای بهترین داستان تاریخی در سال 2018
- نامزد جایزه‌ی من بوکر در سال 2018
- کتاب تحسین‌شده‌ی نیویورک‌تایمز
- کتاب تحسین‌شده‌ی واشنگتن‌پست

نکوداشت‌های کتاب در میان سایه‌ها:

- یک شاهکار جدید و آرام... مرثیه‌ای با جذابیت یک افسانه. (آنا موندو)

- اونداتیه طلسمی جادویی خلق می‌کند، زیرا او شما را به دنیای نیمه‌روشن خود از جنگ و عشق، مرگ و از دست دادن و آب‌راه‌های تاریک گذشته می‌برد. (هرمیون لی)

- رمان اونداتیه به تاریخ مانند یک کودک نگاه می‌کند، در جهل و نادانی، اما در عین بی‌گناهی و شگفتی. (سام ساکس)

- رمانی پیچیده و جذاب و سرشار از جزئیات. (پنه لوپه لایولی)

- رمان در میان سایه‌ها اثر مایکل اونداتیه شاهکاری درباره‌ی تغییر حافظه است. (بتان پاتریک)

- یک رمان جذاب و درخشان از اونداتیه... مسحورکننده از جمله اول، مملو از بینش‌های تکان‌دهنده و داستان‌های فرعی رضایت‌بخش، رمان درباره‌ی رازها و از دست دادن که می‌تواند بهترین اثر اونداتیه باشد. (Publishers Weekly)

کتاب در میان سایه‌ها به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر به رمان‌های تاریخی و ادبیات جنگ علاقه‌مند هستید، رمان در میان سایه‌ها (Warlight) را از دست ندهید.

با مایکل اونداتیه بیشتر آشنا شویم:

این نویسنده‌ی برجسته‌ی کانادایی سریلانکایی‌تبار در 12 سپتامبر سال 1943 متولد شد. او با رمان‌های «در پوست شیر و بیمار انگلیسی» به شهرتی باورنکردنی دست یافت. رمان بیمار انگلیسی جایزه من بوکر را در سال 1992 برای او به ارمغان آورد. مایکل اونداتیه (Michael Ondaatje) که از نویسندگان مهم و مطرح دنیا به شمار می‌رود، تاکنون پنج رمان، یازده مجموعه شعر و سه گلچین ادبی را منتشر کرده است.

اونداتیه بعد از چاپ و فروش بی‌سابقه‌ی آخرین کتابش «شبح آنیل» نشان شوالیه‌ی فرهنگ و ادب فرانسه را دریافت کرد. این اثر جوایز جهانی بسیاری همچون گیلر، آیریش تایمز و مدیسی را به وی هدیه داد. با استقبال بسیاری که منتقدان و مردم از رمان وی نشان دادند، می‌توان او را یکی از نویسندگان پیشرو در جهان معرفی کرد.

در بخشی از کتاب در میان سایه‌ها می‌خوانیم:

ماث با همان اختیاراتی که داشت مذاکره کرد و فردا صبح زود ما را به مدرسه رساند و نیم ساعت با مدیر مدرسه صحبت کرد؛ مردی کوتاه و ترسناک که همیشه با کفش‌های لژدارش بی‌صدا در سالن‌ها راه می‌رفت. وقتی دیدم مردی که معمولاً در بیگزرو غذای خیابانی می‌خورد چنین اختیاری دارد، غافلگیر شدم. درهرصورت، آن‌ روز به‌عنوان یک دانش‌آموز روزانه به کلاسم برگشتم و ماث ریچل را هم به مدرسه‌اش برد تا برای نیمِ دیگرِ مشکل مذاکره کند. بنابراین در هفتهٔ دوم‌ دوباره تبدیل شدیم به دانش‌آموز روزانه. حتی این را در نظر نمی‌گرفتیم که والدینمان دربارهٔ این تغییر اساسی در رویهٔ زندگی‌مان چه حسی پیدا خواهند کرد.

تحت قیمومیت ماث، بیشتر شام‌ها را از چرخ‌دستی‌های محلی داخل خیابان می‌خریدیم. پس از واقعهٔ بلیتس، بیگزرو خیابانی خلوت باقی مانده بود. چند سال پیش، مدتی بعد از اینکه من و ریچل شهر را ترک کردیم تا با پدربزرگ‌ و‌ مادربزرگمان در سافک زندگی کنیم، بمبی که ظاهراً به‌ قصد پلِ پوتنی بوده در خیابان‌ها، در فاصلهٔ یک‌چهارم مایلی از رووینی گاردنز، منفجر شده بود. میلک‌بارِ بلک‌اند‌وایت و کلوپ رقص سیندرلا از بین رفتند. تقریباً صد نفر کشته شدند. شبی بود که مادربزرگمان «ماه بمب‌افکن» توصیفش می‌کرد... شهر، شهرک‌ها و روستاها همه در خاموشی بودند؛ اما زمین زیرِ پا با نور مهتاب روشن بود. حتی پس از پایان جنگ که به رووینی گاردنز بازگشتیم، خیابان‌های زیادی از منطقه‌مان کم‌وبیش ویران بود و در خیابان بیگزرو، سه یا چهار گاری غذاهای ته‌مانده از مرکز شهر می‌آوردند (یعنی هر چه که در هتل‌های وِست‌اِند به کار نمی‌آمد). شایعه شده بود که ماث در رساندن بخشی از محصولات باقی‌مانده به محله‌های جنوبیِ رود دست داشت.

فهرست مطالب کتاب

بخش اول
غریبه‌ها دور میز
آتش دوزخی
نوع‌پرستی شرورانۀ پسرک باربَر
خیابان اگنس
قایق صدف‌گیری
شوئر
بخش دوم
ارثیه
سنت‌ها
در بایگانی‌
آرتور مک‌کش
مادر شاغل
کف‌پوش بلبل
پسرِ روی پشت‌بام
شکار پرندۀ وحشی
شب بمب‌افکن‌ها
ارتعاش
هفت اورنگ
خیابان خنجرهای کوچک
باغچۀ دیوارکشی‌شده
سپاسگزاری
دربارۀ نویسنده
پی‌نوشت