معرفی و دانلود کتاب شهری از خواب

معرفی کتاب شهری از خواب

کتاب شهری از خواب مجموعه داستان‌های به هم پیوسته به قلم جابر حسین زاده نودهى، نویسنده‌ی جوان ایرانی، است. این کتاب 9 داستان مرتبط دارد که همگی در فضایی رویاگونه و وهم‌آلود می‌گذرند. شخصیت‌های این داستان‌ها مدام خواب می‌بینند و از خلال خواب‌ها به زندگی یکدیگر ورود می‌کنند، بر آن تأثیر می‌گذارند و یک کل به هم پیوسته را تشکیل می‌دهند.

درباره‌ی کتاب شهری از خواب

آدم‌ها دائماً در خواب‌های یکدیگر حضور دارند؛ شاید در قامت دوست و آشنا و شاید به صورت همان غریبه‌ای که در خیابان از کنار همدیگر رد شده باشند. هر کدام از این خواب‌ها می‌توانند به نوبه‌ی خود بر زندگی آن‌ها تأثیر بگذارند، اما تمامشان مستقل از یکدیگر رخ می‌دهند و مرزهای میان خواب و بیداری مشخص است. واقعیت و خواب در ذهن آدم‌ها در هم نمی‌آمیزد. هیچ کس در زندگی شخصی دیگر از خواب بیدار نمی‌شود و هیچ خوابی ادامه‌ی زندگی کسی دیگر نیست. کتاب شهری از خواب به قلم جابر حسین زاده نودهی از این قاعده مستثناست. در این کتاب خواب‌ها به صورت زنجیروار به همدیگر پیوند می‌خورند و مرزهای واقعیت را بر هم می‌زنند. جهان خواب حتی تا آن جا پیش می‌رود که شهر تهران را به دیدن خواب ساکنانش وا می‌دارد و داستان آدم‌های منفردی را که در خانه‌های این شهر زندگی می‌کنند،‌ به هم پیوند می‌زند.

کتاب شهری از خواب مجموعه‌ای از داستان‌های به هم پیوسته و چهارمین اثر ادبی جابر حسین‌زاده نودهى است. این مجموعه 9 داستان دارد که در فضایی وهم‌گونه و خواب‌زده اتفاق می‌افتند و یکی پس از دیگری همدیگر را تکمیل می‌کنند. شخصیت‌های این داستان‌ها دائماً در خواب و بیداری به سر می‌برند، در میان خواب‌های یکدیگر بیدار می‌شوند و تأثیرات متقابلی بر زندگی هم می‌گذارند. این شخصیت‌ها از خوابی به خوابی دیگر می‌روند و با ناتمامی و بی‌سرانجامی مواجه‌اند.

کتاب شهری از خواب با صحنه‌هایی عادی از زندگی روزمره آغاز می‌شود. شلوغی خیابان‌های شهر، ترافیک سنگین و هوای آلوده به عنوان اولین تصویر کتاب، ما را وارد فضای آن می‌کند. شخصیت‌های تمامی داستان‌های کتاب، به صورت محسوس و نامحسوس در داستان اول حضور دارند. همه چیز در پرده‌ای از ابهام است، اما این پرده‌ها پله‌پله کنار می‌روند و نقاط کور و پنهان ماجراها را برایمان آشکار می‌کنند.

نویسنده کتاب شهری از خواب را به بیست‌وهشت سالگی خود تقدیم کرده است. نام مجموعه را نیز از عنوان داستانی به همین نام گرفته که اصلی‌ترین داستان این مجموعه به شمار می‌رود. کتاب نثری آهنگین و شاعرانه دارد و بعضاً با تصاویر عجیبی مانند تبدیل شدن یک مرد به یک ماده گرگ همراه می‌شود که فضای وهم گونه‌ی آن را شدت می‌بخشد و خواننده را هر لحظه بیشتر از پیش شگفت‌زده می‌کند.

کتاب حاضر به همت انتشارات هیلا چاپ و منتشر شده و می‌توانید آن را از طریق سایت و اپلیکیشن کتابراه تهیه کنید.

کتاب شهری از خواب برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب شهری از خواب را به علاقه‌مندان ادبیات معاصر ایران پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب شهری از خواب می‌خوانیم

جنگلى با درخت‌هاى درهم‌فشرده، که آفتاب به‌زحمت راه مى‌گرفت تا زمینش، درخت چندساله‌اى داشت که آن شب دخترک دست‌هایش را دور آن حلقه کرده بود، پیش از آن‌که هفت بار سکته کند، و با دهانى باز و چشم‌هایى قفل‌شده به تاریکى ذره‌ذره و طى چند مرحله جان بدهد. انگشتانِ قفل در هم را چند ساعت بعد پدر به‌آهستگى باز کرد از هم و اشک امانش نمى‌داد که ببیند صورت دختر هنوز هم خیس است. توى نور چراغ‌قوه همراهان سایه مرد افتاده بود روى جسد و آن آهستگىِ چسبناک ثبت مى‌شد در دل جنگل تاریک، آهستگىِ حرکت انگشتان پدر براى جدا کردن ده انگشت کوچکِ قفل در هم و آن دست‌هاى قفل‌شده دور تنه درخت. مرد چهار سال بود مأمور پلیس راهنمایى و رانندگى شده بود و همان سال هم دختردار. پدرش استاد بنّا بود و مادرش زنى همیشه‌پیر، حتى از جوانى که عزیز صدایش مى‌کردند و انگارنه‌انگار اسمى هم داشت براى خودش: راضیه.

بنّا و عزیز نذر کرده بودند پسرشان مأمور دولت بشود و زن بگیرد و نوه‌دارشان کند و رسیده بودند به هرچه مى‌خواستند با همان نذر آش ِ کم‌گوشتى که رسیده بود به چند تا خانه این طرف‌تر و آن طرف‌تر. مأمور پلیس راهنمایى و رانندگى دیوانه‌وار رانده بود تا جنگل، تا جایى که ماشین راه مى‌گرفت، و بعد دویده بود. دویده بودند تمام مردهاى فامیل و روباهى بدون دم دیده بودند میان جنگل که دور دهانش را مى‌لیسید و نور چراغ‌قوه چشم‌هایش را مى‌زد. روباه خندیده بود به آن‌همه مرد مضطرب و بعدها یکى از مردها در هپروت به یاد آورده بود که روباهِ بى‌دم آن شب حرف زده بود. گفته بود برگردید، از همین‌جا برگردید. مردها ادامه داده بودند از لاى تار و پودِ در هم تنیده جنگل و به یک ساعت نرسیده دخترک را چسبیده به درخت دیده بودند و بعد همگى پشت کرده بودند براى ندیدنِ آن صحنه که پلیس جوان خم شده بود تا دست‌هاى دخترش را جدا کند از درخت و مردها همگى سر آویخته بودند، وقتى آهسته و سنگین گام برمى‌داشتند به طرف ماشین‌ها و دخترک دستش آویزان مانده بود از آغوش ِ پدر و چه خسته و شکست‌خورده برمى‌گشتند مردها.

فهرست مطالب کتاب

چشم‌هایى از آتش
دست‌هایى از شبِ جنگل
نفس‌هایى از سیمان
طرحى از فلاکت
عابرى از غبار
شهرى از خواب
اختگى
پره‌هایى از خورشید
دشتى از گِل