معرفی و دانلود کتاب کودکی یک رئیس

معرفی کتاب کودکی یک رئیس

کتاب کودکی یک رئیس داستان بلندی به قلم نویسنده و روشنفکر مشهور فرانسوی، ژان پل سارتر، است. این کتاب، زندگی کودکی به نام لوسین فلوریه را روایت می‌کند که در یک خانواده‌ی بورژوا به دنیا آمده و با ارزش‌ها و سنت‌های ویژه‌ی این خانواده‌ها بزرگ شده است. زندگی او اما به سادگیِ سنت‌ها نمی‌گذرد و جست‌وجوی هویتش او را به مسیرهایی خشونت‌بار می‌کشاند.

درباره‌ی کتاب کودکی یک رئیس

کتاب کودکی یک رئیس (The Childhood of a Leader)، از آثار مشهور نویسنده‌ی به‌نام فرانسوی، ژان پل سارتر (Jean-Paul Sartre) است. او در این کتاب با اتکا بر فسلفه‌ی اگزیستانسیالیسم روند تبدیل شدن یک کودک به یک رهبر فاشیست را تحلیل می‌کند. این کودک که لوسین فلوریه نام دارد، در یک خانواده‌ی ثروتمند به دنیا آمده است. پدر او کارخانه‌ی بزرگی دارد و به تبع آن کودکانش را به چشم رؤسای آینده‌ی این کارخانه می‌بیند. بنابراین آن‌ها را جز برای ریاست کردن تربیت نمی‌کند. لوسین فلوریه برای منطبق شدن با چنین ارزش‌ها و هنجارهایی تربیت می‌شود، اما زندگی پیچیده تر از این حرف ها پیش می‌رود.

لوسین فلوریه در نوجوانی مانند تمام هم‌سالان دیگر درگیر حساسیت‌های فکری و پرسش‌هایی درباره‌ی زندگی و معنای وجود می‌شود و درباره‌ی چیستی هویتش به کندوکاو می‌پردازد. بزرگ شدن او در دوره‌ای اتفاق می‌افتد که فرانسه درگیر رخدادهای گوناگون است و ایدئولوژی‌های متفاوتی در آن رونق می‌گیرند. لوسین فلوریه در میان گروه‌های مختلف سرگردان می‌شود؛ گاهی به یک عقیده گرایش پیدا می‌کند و بعد به نظریه‌ای دیگر متمایل می‌شود. هیچ کدام از این عقاید او را راضی نمی‌کند. در نهایت تصمیم می‌گیرد مطابق با آرزوهای پدر و مادرش، در مسیر رئیس شدن حرکت کند. در همین مسیر است که طعم قدرت را می‌چشد و جایگاه وجودی‌اش را در خشونت و قدرت می‌یابد.

کتاب کودکی یک رئیس نخستین بار در سال 1939 در مجموعه داستان دیوار به چاپ رسید. این داستان بلند، در ایران به صورت جداگانه با عناوین مختلفی منتشر شده. نسخه‌ی پیش رو را حسین سلیمانی نژاد به فارسی برگردانده و گروه انتشاراتی ققنوس ذیل مجموعه کتاب‌های پانوراما در اختیار خوانندگان فارسی زبان قرار داده است.

درباره‌ی مجموعه‌ی پانوراما

مجموعه‌ی پانوراما کتاب‌های کم‌حجم و ارزان‌قیمتی را در برمی‌گیرد که گروه انتشاراتی ققنوس با الهام از مجموعه‌ی Folio 2€ انتشارات گالیمار به انتشار رسانده است. این مجموعه شامل تک داستان‌ها، رمان‌های کوتاه، مجموعه‌ داستان‌های کم‌حجم و بخش‌هایی از آثار چندجلدی جهان می‌شود. هدف از انتشار این مجموعه، آشنا کردن مخاطب فارسی زبان با نویسندگان جهان و ایجاد انگیزه برای مطالعه‌ی آثار ادبی بزرگ است. کتاب‌های «کودکی یک رئیس» اثر ژان پل سارتر، «مسافرخانه‌ی سرخ» از بالزاک و «گربه مادرم» نوشته‌ی کارلوس فوئنتس از جمله عناوینی هستند که ذیل این مجموعه ترجمه و منتشر شده‌اند.

اقتباس سینمایی از کتاب کودکی یک رئیس

بردی کوربت (Brady Corbet)، کارگردان بریتانیایی، بر اساس داستان کتاب کودکی یک رئیس فیلمی به همین نام در سال 2016 کارگردانی کرد. این فیلم در جشنواره‌ی فیلم ونیز برنده‌ی جایزه‌ی اولین فیلم منتخب و جایزه‌ی بهترین کارگردانی شد. رابرت پتینسون و لیام کانینگهام از جمله بازیگران این فیلم هستند.

کتاب کودکی یک رئیس برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی این کتاب به دوست‌داران ادبیات قرن بیستم فرانسه و علاقه‌مندان به داستان‌های بلند توصیه می‌شود.

در بخشی از کتاب کودکی یک رئیس می‌خوانیم

یکشنبه هوا ابری نبود. لوسین با پدرش در جادۀ پاریس قدم می‌زد که تار و پود مه از هم گسیخت. او لباس زیبای ملوانی‌اش را پوشیده بود؛ آن‌ها به کارگرهای بابا برمی‌خوردند که به بابا و لوسین سلام می‌کردند. بابا نزدیکشان می‌رفت و آن‌ها می‌گفتند: «سلام آقای فلوریه» و همین‌طور «سلام آقا‌کوچولو». لوسین از کارگرها خوشش می‌آمد، چون آدم‌بزرگ بودند و متفاوت با بقیه؛ اول این‌که او را صدا می‌زدند آقا، دوم این‌که روی سرشان کلاه ایمنی می‌گذاشتند و دست‌های گنده‌ای با ناخن‌های کوتاه داشتند که همیشه دردناک و ترک‌خورده به‌ نظر می‌رسیدند. آن‌ها آدم‌های مسئولیت‌پذیر و مؤدبی بودند. لوسین نبایستی سبیل پدر بولیگو را می‌کشید، وگرنه بابا سرش غر می‌زد. پدر بولیگو موقع صحبت کردن با بابا کلاهش را برمی‌داشت، ولی بابا و لوسین کلاهشان را برنمی‌داشتند و بابا با صدای کلفتی آمیخته با لبخند و بدخلقی می‌گفت: «راستی پدر بولیگو، شنیده‌ام منتظر یک کوچولو هستید! کِی قدم‌رنجه می‌کند؟» «آخرِ این ماه آقای فلوریه، متشکرم آقای فلوریه.» آقای بولیگو خیلی خوشحال به نظر می‌رسید و به خودش اجازه نمی‌داد ضربۀ یواشی به پشت لوسین بزند و مانند آقای بوفاردیه «وزغ» صدایش کند. لوسین از آقای بوفاردیه بدش می‌آمد چون خیلی زشت بود. اما وقتی پدر بولیگو را می‌دید، احساس آرامش می‌کرد و دلش می‌خواست مهربان باشد. یک بار که داشتند از گردش برمی‌گشتند، بابا لوسین را روی زانوهایش گذاشت و برایش توضیح داد که رئیس یعنی چه. لوسین خواست بداند وقتی بابا در کارخانه است چه‌جوری با کارگرها صحبت می‌کند و بابا به او نشان داد که چطور باید رفتار کرد و صدایش پاک عوض شد.