- از: علی پاینده
برای دانلود قانونی کتاب راز پنهان من و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان دانلود کنید.
معرفی کتاب راز پنهان من
کتاب راز پنهان من نوشتۀ علی پاینده، مجموعه داستانهای کوتاهی است که در ژانر فانتزی و با بهرهگیری از ادبیات عامیانه و بومی ایرانی به رشتۀ تحریر درآمدهاند.
داستانهای ژانر فانتزی و زیرمجموعههای آن مثل وحشت از پرمخاطبترین و پرفروشترینها در سراسر جهان هستند. پرفروشترین و پربینندهترین کتابها، فیلمها و سریالها در این حیطه قرار میگیرند؛ مثل ارباب حلقهها، هری پاتر و یا بازی تاج و تخت. تمام داستانها و فیلمهای پرفروش خونآشامها و ارواح جزء این گروه پرمخاطب هستند. اما متأسفانه در کشور ما این ژانر گسترده، نادیده و سطحی انگاشته میشود. این کتاب تلاشی است در رسیدن به داستانهایی در این حیطه با استفاده از بنمایههای فولکلور و بومی ایرانی.
در بخشی از کتاب راز پنهان من میخوانیم:
فرهاد روی مبل راحتی نیمخیز شد. خشم را در ماورای چشمهای مشکی و ابروهای پُرپشتَش میدیدم. گفت: پایش سر خورد! من و اصغر پشت سرش بودیم. اگر پایش سر خورده بود که گرفته بودیمش. از بالای سرمان توی هوا راه رفت و بعد افتاد.
ایرج تکانی خورد و پشت فرهاد درآمد. در حالی که سینۀ برهنه و پرمویش را میخاراند گفت: راست میگوید. پسرخالهام تعریف میکرد که چیزی شبها بلندش میکرد. تا میخواست بخوابد میآمد و صدایش میزد. یک شب ناگاه بلند میشود و میبینَدَش. روبرویش نشسته بوده. گویا پسربچهای بوده. میگفت که محکم زده است تو گوشش. خدا روز بد نصیب آدم نکند. تعریف میکرد که چطور پدر و مادرش پدرش را درآوردهاند. نیمه شب مینشستند روی سینهاش و نمیگذاشتند نفس بکشد.
ایرج سر لولۀ قلیان میوهای را گرفت سمتم. لوله را که گرفتم، بدنۀ رنگوارنگ قلیان را از جلوی خودش برداشت و گذاشت جلوی من. پُکی زدم و گفتم: برعکس این اتفاق برای من هم اُفتاده. چند شب پیش خوابم نمیبرد. با مینا، میدانی ایرج، همان دختری که برایت تعریف کردم دعوایم شده بود. از این سر اُتاق به آن سر میرفتم و با خودم حرف میزدم. هر چه دراز میکشیدم خوابم نمیبرد. داشتم دیوانه میشدم. گفتم بگذار جایم را عوض کنم و بروم باغشهر شاید خوابم ببرد. بلند شدم و نصفه شب از مجتمع زدم بیرون. کمی سوار ماشین پِر خوردم تا آرامتر بشوم. دو سه شب بود که رسیدم. چراغهای محوطه خراب بودند. البته نور همسایهها کمی محیط را روشن میکرد. نمیدانی چه بادی میآمد. هوره میکشید و درختها را تکان میداد. رفتم داخل سوئیت و در را از پشت قفل کردم. نمیدانم چطور بود، میدانی، تا میخواست خوابم ببرد...
کمی جا به جا شدم و ادامه دادم: اِنگار یک نفر دستهایش را میگذاشت روی کتفم و تکانم میداد. چند بار بلند شدم. یک بار تمام چراغها را روشن کردم و کل سوئیت را گشتم. داخل دستشویی و حمام و حتی قفسههای کابینت. عاقبت هم تمام چراغها را روشن گذاشتم و خوابیدم.
فهرست مطالب
راز پنهان من
میترا و قصههای اجنه
شهر فرشتگان
اتاقک مخروبه
پوست پیاز
جریان واقعی
عروسی جنها
آتشی در دامنهی کوه
طلسم گردنبند
مسافری گیر افتاده در تاریکی
گربۀ مریم
Alex
داستانهای هادی از اَجنه
شیدا
رستوران عجیب
سیگارهای عجیبِ عطرآگین
خواب
نیش زنبور
داستان نازنین
گفتگویی در تلگرام راجع به جن
غول
مرد مستجابالدعوه
ماجرهای پسر طلافروش
اُتاقِ تهی
تبخال
رتیل
سس تک نفره
سرنوشت
هدیهای به نام ماه
عمارت لب ساحل
راهنمای دانلود کتاب راز پنهان من
برای دانلود کتاب راز پنهان من و دسترسی قانونی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

نظرات کتاب راز پنهان من

با اینکه آدم ترسویی هستم اما الان میخوام خودم هم چنین چیزایی رو ببینم
کلا اونجوری که من در مورد اجنه فک میکردم داستانها اونجوری نبودن
در کل خوب بودن
ولی میخواستم که داستان شهر فرشتگان طولانیتر بود خیلی جالب بود برام یجورایی کنجکاو بودم که ادامش رو هم بفهمم
ممنون از زحماتتون آقای پاینده