
برای دانلود قانونی کتاب مهاجرت آریاییها به مهد کهن ایران و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان دانلود کنید.
در کتاب مهاجرت آریاییها به مهد کهن ایران نوشته اعظم انساندوست، بعد از مطالعه مهاجرت بزرگ و سرنوشتساز آریاییها که نقطه عطف و ارزشمند در تاریخ جهان باستان بوده است، به بررسی خاستگاه و ماوای اولیه آنها، تاریخ و علل مهاجرت، خط سیر و انتشارشان پرداخته میشود.
این گزارش منزل به منزل از امپراطوری جهانی و استیلای آریاییهای ایران در دنیای باستان بر اساس کهنترین گزارش جغرافیای جهان باستان و متون اوستا و کتب مستند دوره میانه به رشته تحریر در آمده است.
مطالعه درباره خاستگاه و مأوای اولیه آریاییها و پس از آن افتراق آنها از یکدیگر و سپس استقرار و آرام گرفتن آنها در نشستگاههای شانزده گانه و این مهاجرت برجسته و سرنوشتساز تاریخ باستان نقطه عطف و ارزشمندی در تمدن، تاریخ، فرهنگ و زبان دنیا باستان بوده که در کتاب مهاجرت آریاییها به مهد کهن ایران (Immigration of Aryans to the ancient land of Iran)، با مطالعه بر کتب مستند دنیای باستان و میانه سعی در تبیین و بررسی موقعیت و جایگاه سرزمینهای شانزده گانه آریاییها از نقطه نظر جغرافیایی و تاریخی و همچنین گریزی بر خاستگاه و پیشینه آریاییها و چگونگی شکل گرفتن سرزمینهای باستانی در مجاورت هم و به وجود آمدن شهرها و ولایات و خط سیر و انتشار آریاییها در ایران شده است.
مهاجرت آریاییها از سرزمین اصلی خود و سرازیر شدن دستهای از آنها به فلات ایران و هند و دستههای دیگر به نواحی آسیای صغیر و اروپا که اجداد ایرانیها، هندیها، ارمنیها، کشورهای اروپایی و آمریکاییان سفید پوست (اروپاییانی که به این قاره مهاجرت کردند) را تشکیل میدهند، در هزاره سوم و دوم ق. م بحث جالب و پر اهمیت تاریخی و باستان شناختی است.
ظهور و ورود آریاییها در تاریخ قدیم جهان پیش درآمد دگرگونیهایی بود که مسیر تاریخ ملل شرق باستانی را تغییر داد و به قدرت و فرمانروایی صد هزار ساله نژاد آریانی و سامی در کشورهای آسیای غربی پایان داد.
این نژاد را از آن رو «هند و ارپایی» نامیدهاند که از هند تا اروپا پراکنده گردیدند و آن دستههایی که در ایران و هند مستقر گردیدند «هند و ایرانی» نامیده شدند. واژه آریا در اوستا «ایریا» (Ariya) و در کتیبههای هخامنشی «آریا» (Arya) در سانسکریت اریه است.
آریاییهای هندی و ایرانی پس از آن که مدتها با هم زندگانی کردند از آسیای وسطی مهاجرت کرده و به باختر آمدند، از آنجا که شعبه هندی به طرف هندوکش رفته به دره پنجاب هند سرازیر شدند و شعبه ایرانی به طرف جنوب و غرب متمایل شده و در فلات ایران منتشر شدند.
آریاییهای سرازیر شده به فلات ایران را بومیان محلی خصوصا در حوالی مازندران تپوریها، در گیلان کادوسیان و ماردها و یا آماردها، در مغرب کاسیها و آشوریها، در جنوب غربی عیلامیها و در سواحل خلیجفارس و جنوب شرقی مردمان سیاه پوستی که با حبشیها از یک نژاد بودهاند تا حدودی که امکان و قدرت داشتند گرفتند. ولی عاقبت پس از کشمکشهایی در اراضی خوب و حاصلخیز که برای پرورش اسبها و چهارپایان آنها مستعد بود مستقر گردیدند. ولی حدود چهار قرن نخستین ورود خود به فلات ایران نتوانستند از طرف مغرب پیشرویهایی بنمایند و به همان حدود ماد و پارس و مطیع ساختن بومیان آنجا اکتفا کردند. بومیان ایرانی نیز به تدریج با آریاییها آمیزش پیدا کرده و در آنها مستهلک شدند. فقط شاید در بلوچستان از اعقاب آنها تعدادی مردم مانده باشند. دستههای مهاجر اروپایی کوشا بودند که در کنار کوهساران سرسبز و مراتع باصفا و حوالی رودخانه و دریاچهها که چراگاههای سبز و خرم و زمینهای بارور فراوان داشته آب و هوای آن نیز معتدل بوده است مسکن گزینند. از این لحاظ حوالی رود سند و آمودریا و سیر دریا و دریاچه سیستان و ارال و بحر خزر و ارومیه و آسیای صغیر را که دارای این شرایط و خصوصیات و مزایا بود برگزیدند.
در بخشی از کتاب مهاجرت آریاییها به مهد کهن ایران میخوانید:
دهمین کشور مزدا آفریده تلفظ هرحوئیتی میباشد که مطابق معمول در آغاز کشوری منزه و آراسته بود، اما اهریمن در آنجا گناه دفن اموات را پدید آورد.
این همان کشوری است که به یونانی «آرا خوزیا» (Arachosia) خوانده میشد. در کتیبههای هخامنشی «هرئووتی» (Harauvati) آمده و در پارسی جدید «آژ رخج» (Ar-rokhadi) و به تخفیف و اختصار «رخج» (Rokhdj) شده است. چون کنار رود «ارغنداب» (Arghand) واقع است، قسمتهایی از زمینهای اطراف این رود شامل بخشی زاد از رخج نیز میشد، ارغنداب خوانده شد و به همین جهت رخج را ارغنداب نیز میخوانند.
محل فعلی رخج در افغانستان سوی جنوب نزدیک قندهار میباشد:
ولایت رخج از بلاد اطراف قندهار، یعنی آنچه در خاور بست در امتداد کنارههای دو رودخانه معروف ترنگ و ارگنداب واقع است، تشکیل میشود. کرسی رخج در قرون وسطا «پنج وای» بود که معرب آن «بنج وای» (به معنی پنج رودخانه) است و هنوز این اسم بر ناحیه باختری قندهاری نزدیک ملتقای دو رودخانه ترنگ و ارگنداب باقی مانده است. بلاد رخج در قرون وسطا غایت آبادی و حاصل خیزی را داشت و مردم آنجا پشم باف بودند و از دسترنج آنها مال وافر به خزانه دولت وارد میگردید. (لسترنج، بیتا، 371)
در زمان هخامنشیان و پس از آن، چون شهرهای دیگر حالیه افغانستان، زیر فرمان ایران بود. اما دین زرتشتی در آن مناطق نفوذی نداشت و بیشتر تحت تاثیر روش خدایان پرستی هندویی بودند، چنان که در مورد کابل ملاحظه گشت.
مقدمه
فصل اول: کلیات
مقدمه
فصل دوم: آریاییها
خاستگاه و مأوای اولیه آریاییها
علت مهاجرت آریاییها
تاریخ تقریبی مهاجرت آریاییها
خط سیر و انتشار آریاییها
فصل سوم: سرگذشت آریاییها
شرح سرزمینهای شانزده گانه آریاییها
خونیرس و ایرانویج در متون کهن ایرانی
متون اصلی به همراه ترجمه
متن اوستا - وندیداد
باب اول
متن مهریشت
متن بندهشن - پهلوی
درباره شهرهای نامی از ایرانشهر و خانه کیان
سرزمینهای شانزده گانه در متون تاریخی
سغد
مرو
بلخ
نسا
هرات
کابل
اورو
گرگان
زرنج
هیرمند
ری
ورنه (گیلان)
فصل چهارم: خلاصه مباحث
فهرست منابع و ماخذ فارسی
برای دانلود کتاب مهاجرت آریاییها به مهد کهن ایران و دسترسی قانونی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.