معرفی و دانلود کتاب رخساره در نقاب
برای دانلود قانونی کتاب رخساره در نقاب و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب رخساره در نقاب
فراموشی اتفاق عجیبیست! گویی یکباره از تمام گذشتهات کنده میشوی و هیچ رنگی در پشت سر نمیبینی... ساناز لرکی در کتاب رخساره در نقاب ماجرای دختری به نام نازنین را روایت میکند که طی حادثهای دچار فراموشی شده. او چیزی از گذشتهاش را بهخاطر نمیآورد و تنها یک بلیط اتوبوس و یک قرآن به همراه دارد و راهی ترمینال میشود؛ شاید آنجا کسی انتظارش را میکشد.
دربارهی کتاب رخساره در نقاب
ساناز لرکی در کتاب رخساره در نقاب، یک ماجرای عاشقانه را تعریف میکند که دارای رگههای تاریخی است. وقایع داستان در دوران انقلاب سال 57 اتفاق میافتد. تناقضات احساسی موجود در رمان، ماجرای آن را جذابتر میکند. نازنین، که حالا دچار فراموشی شده، گذشتهی تاریکی دارد و دست سرنوشت او را عاشق مردی انقلابی کرده که تمام زندگیاش در جهاد خلاصه میشود!
چشم که باز میکند، خودش را در افتاده کف خیابان میبیند؛ درحالیکه هیچ چیز به خاطر نمیآورد و جز یک بلیط اتوبوس و قرآن چیزی همراه خود ندارد.نازنین که گیج منگ است، با دیدن بلیط اوبوس داخل جیبش، تصمیم میگیرد خودش را به ترمینال برساند، شاید آن جا کسی منتظرش باشد. بدون توجه به این که هیچ پولی همراهش نیست ندارد، یک تاکسی میگیرد و به سمت ترمینال میرود. وقتی به ترمینال میرسد، راننده کرایه را از او طلب میکند. نازنین شرایط خاصش را برای راننده توضیح میدهد، اما راننده که مرد بدقلقی است دست از سرش بر نمیدارد و به دنبال او راه میافتد و دادوبیداد میکند. مرد غریبه و جوانی که حامد نام دارد، شاهد این ماجراست، به سمت راننده میآید و کرایهی نازنین را حساب میکند.
پس از این که نازنین سوار اتوبوس میشود، میفهمد که با حامد همسفر است. طولی نمیکشد که نازنین متوجه میشود که او با خودش عکسها و اعلامیههای غیر مجاز به همراه دارد و همین اتفاق در طول مسیر برای حامد دردسرساز میشوند. نازنین تصمیم میگیرد به حامد کمک کند تا لطف او را جبران کرده باشد. آنها به همراه هم راهی جنوب کشور میشوند. سفر به جنوب، بجای تهران، آغازی است که آیندهی نازنین و حامد را به یکدیگر پیوند میزند...
کتاب رخساره در نقاب مناسب چه کسانی است؟
این کتاب برای کسانی که به داستانهای عاشقانهی ایرانی و وقایع مربوط به انقلاب اسلامی علاقهمند هستند، انتخاب مناسبی است.
در بخشی از کتاب رخساره در نقاب میخوانیم
شت پنجره ایستاده بود و از میان قطراتی که شکل بخار شیشه را در هالهای از ابهام فروبرده بودند، به درختان سربهفلککشیده باغ خیره شده بود. آسمان گلهگله پر از ابرهای سیاهی بود که در تاریکی، سخت به چشم میآمدند و اگر هالههای سرمهای رنگ مهتابی نبود که از درزهای کنارشان بیرون میزد؛ قطعاً غیرقابل تشخیص میشد. صدای نالههای حامد به گوش میرسید. برگشت و نگاهش کرد، در حالتی نیمههوشیار در حالیکه پیشانیاش خیس عرق بود، نام فاطمه را بریدهبریده صدا میزد. به طرفش رفت و به پارچه سفیدی که دور پایش بسته و از خون گلگون شده بود، نگاهی انداخت و با نگرانی بهسمت پنجره برگشت.
هنگام برگشت، هانیه بسیار رنگ پریده بود و مهدی با یک نظر، متوجه تغییر حالت و نگرانی شدید او شد. نوعی خاص از اضطراب که با شناختی که از او داشت هنگامی که در مخمصه میافتاد، روی میداد. برخلاف مهدی، هانیه کودک بازیگوشی بود و اغلب به دردسر میافتاد. تکالیف مدرسهاش را به موقع انجام نمیداد، روی درختهای باغ با زغال نقاشی میکشید، اغلب زمین میخورد و لباسهایش را خاکی میکرد یا با گلبازی دست و پایش را کثیف میکرد. همیشه بعد از مخمصمههایی که در آن میافتاد نگاهش اینچنین میشد. مهدی وقتی مشقهای او را صبح زود، قبل از دیدن بقیه تندتند مینوشت، یا نقاشیهایش را قبلاز دیدن حاجحسین که بر درختان حساس بود، میشست، یا لباسهای خاکیاش را برای جلوگیری از دعوای زنعمو میتکاند و دستوپای گلیاش را میشست، همیشه متوجه این نگاه ترسیده بود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب رخساره در نقاب |
نویسنده | ساناز لرکی |
ناشر چاپی | انتشارات آئیسا |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | ۵۲۰ |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6462-70-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان ایرانی |