معرفی و دانلود کتاب درنگی برای نفس
برای دانلود قانونی کتاب درنگی برای نفس و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب درنگی برای نفس
کتاب درنگی برای نفس به قلم فاطمه رجب پور، سرگذشت عاشقانهی دختری به نام ساغر را به تصویر میکشد که اسیر خانواده است و برای رهایی از شرایط بد زندگی، در جامعه به دنبال بلند پروازیهای جوانی خود میگردد.
او در دل اجتماع به دنبال آرزوها و هویتش میرود، اما نمیداند که همین اجتماع سرشار از حوادث گوناگون و خطراتی است که امکان دارد او را در خود ببلعد.
پنهانکاریهای ساغر از خانواده باعث میشود او به جامعهای قدم بگذارد که اعتماد دیگر معنا و مفهومی ندارد و این پنهانکاریها او را درگیر حوادث مختلفی میکند. این دختر ساده لوح با حوادث مختلف زندگی تغییر میکند و کم کم به زنی بالغ تبدیل میشود.
در بخشی از کتاب درنگی برای نفس میخوانیم:
مامان واسه رفتن به عروسی دختر همسایه داشت شال و کلاه میکرد هر چقدر اصرار کرد نرفتم عروسی که چه عرض کنم یه مشت زن و بچه که از بس جا تنگه رو هم سوارن یه اپسیلوم هوا واسه نفس کشیدن نیست بوی عرق و تافت و لوازم آرایشی ارزون قیمت هم که بدتر رو اعصابته.
نرسیده هم پیشکسوتای محل شروع به آمار در آوردن میکنن که چرا دختر فلانی شوهر نکرده و رو دست خونواده باد کرده. یه لیست بلند بالا از پسرای آس و پاس محل رو واست به صف میبندن و حالا بیا یه ماه بعد عروسی هم با مامان بجنگ که من از حالا نمیخوام برم خونه مردم کلفتی کنم و از راه نرسیده هم مادر شوهره گیر بده که زود باش یه توله پس بنداز یهو اجاقت کور میشه و دیر شصتمون خبردار میشه.
تا شب تنها بودم همه اتفاقاتی که طول روز افتاده بود را دوباره مرور کردم. طبق معمول مامان با چند پیشنهاد که تحفه عروسی دختر همسایه بود چند روزی خونم رو تو شیشه کرد. دل و ماغ سر و کله زدن با مامان رو نداشتم حوله را برداشتم و راهی حمام شدم. صدای مامان رو که با تلفن حرف میزد گاهی اوقات بریده بریده به گوشم میشنیدم. آقا صالح زنگ زده بود و گفته بود که فردا واسه مصاحبه کاری برم شرکت یکی از دوستای پسر عموش.
خدا خدا میکردم که کار خوبی باشه و بتونم مشغول بشم تو این مدت هر جا که سر زدم یا پول کم میدادند و تا جونت در آد ازت کار میکشیدند یا باید پای رابطه میرفتی تا استخدام میشدی و پول خوبی هم بهت میدادند. اینم که عمرا از من برنمیاد. بابا گوشم را بیخ تا بیخ میبره. تا همین جاشم فکر نمیکنه من جدی دنبال کارم. مامان ازم خواست تا به بهاره نگم و خودم تنها برم بیچاره بهاره خبر نداشت که مامان دل خوشی ازش نداره فقط حریفم نمیشه که باهاش دوستی نکنم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب درنگی برای نفس |
نویسنده | فاطمه رجب پور |
ناشر چاپی | انتشارات قصه باران |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | ۶۰۸ |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-959236-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان ایرانی |