معرفی و دانلود کتاب پرسه در سراب
برای دانلود قانونی کتاب پرسه در سراب و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پرسه در سراب
کتاب پرسه در سراب اثری از ساناز لرکی است که داستان زندگی یک دختر آسیبدیده به نام رها را روایت میکند. دختری که با فوت پدرش، سرپرستی او به عمو و پسر عمویش واگذار میشود و بالاخره پس از سالها تصمیم میگیرد خودش را از منجلابی که در آن گرفتار شده، بیرون بکشد.
دربارهی کتاب پرسه در سراب
رها پس از فوت پدرش تحت سرپرستی عمویش قرار میگیرد. عمویی که نسبت به او بیتفاوت است و همین موضوع باعث میشود که بیمسئولیتیاش را، پسرش ارسلان جبران کند. دراینمیان عشقی بین رها و ارسلان شکل میگیرد. اما، زمانی که عشق آن دو به یک ازدواج اجباری منتهی میشود جایش را به نفرت میدهد. زن جوان آرام آرام زیر فشار سلطهجوییهای همسر و تنهایی خودش، به مشکلات روحی دچار میشود و امیدش را به زندگی از دست میدهد. با ورود یک شخصیت جدید به زندگی آنها، همه چیز تغییر میکند و رها بالاخره مصمم میشود که اختیار زندگیاش را در دست بگیرد. قدم اول در این راه، جدایی از ارسلان و بیرون آمدن از زیر یوغ این خانواده است. اما این تغییرِ تازه، آسان نخواهد بود؛ خانوادهی عمو دست از تلاش برای نگه داشتن این قربانی بیپناه برنمیدارند و موانع یکی پس از دیگری بر سر راه رها قرار خواهند گرفت.
کتاب پرسه در سراب اثری از ساناز لرکی است که در سال 1399 توسط انتشارات آئیسا در نوبت اول چاپ شد و در سال 1401 به چاپ دوم رسید. پرسه در سراب داستانی دربارهی آدمهای پر از نقص و خاکستری است که در دنیای اطراف ما حضور دارند و گاهی سرنوشتمان را دستخوش تغییر میکنند.
کتاب پرسه در سراب برای چه کسانی مناسب است؟
طرفداران رمان و داستانهای عاشقانه از خواندن کتاب پرسه در سراب لذت خواهند برد.
با ساناز لرلی بیشتر آشنا شویم
ساناز لرکی نویسندهی ایرانی متولد سال 1369 است که در زمینه رماننویسی شناختهشده است. از این نویسنده تاکنون سه اثر با عنوانهای «خیال گلستان»، «رخساره در سراب» و «پرسه در سراب» منتشر شده است.
در بخشی از کتاب پرسه در سراب میخوانیم
رها جرعهای از دمنوش را نوشید و در دل دعا کرد بتواند کمی تنها باشد. دعایش مستجاب نشد؛ چون ارسلان کنارش نشست. ارسلان کمی عجیب به نظر میرسید. دستانش را کمی روی زانوهایش جمع کرد بعد با سرانگشت کمی ضرب گرفت. دستش را کمی مشت کرد و بعد تا سرحد ممکن، انگشتانش را باز و بسته کرد. انگار داشت چیزی را سبک سنگین میکرد. همیشه وقتی تردید داشت یا از انجام کاری مطمئن نبود، چنین رفتار میکرد. رها سعی کرد شمهای از شرایط را بفهمد و کمی بعد منصرف شد. جرعهای دیگر نوشید و چشمانش را بست. نفهمید چهقدر طول کشید اما با صدای ارسلان به خودش آمد:
- پاشو عزیزم یه آبی به دست و روت بزن، شام بخوریم.
رها با اکراه چشم گشود. دلش نمیخواست چشم باز کند. همان تاریکی معلق خالی از تعلقات را ترجیح میداد. چارهای نبود، خودش انتخاب کرده بود در چنین شرایطی قرار بگیرد. اگر در آسایشگاه بود، حتما تا به حال خاموشی زده بودند. کاش شب را هم میماند و صبح به خانه برمیگشت!... با خودش نالید که آخرش چه و از جا بلند شد. میز رمانتیکی که چیده بودند؛ شامل شمعهای روشن، گلهای خوشعطر و غذاهای خوشرنگ و لعاب بود. ارسلان اصلا روی فرم نبود اما خودش را سرحال نشان میداد. صندلی را بیرون کشید و با دست اشاره کرد که رها بنشیند. رها در حین نشستن، عواقب گفتن اینکه میلی به غذا خوردن ندارد را سبک سنگین کرد. چه اصراری بود اوقات تلخی کند. با چنگال پاستا را در دهانش گذاشت و سعی کرد تا سرحد ممکن مواظب رفتارش باشد. ارسلان سرانجام سکوت را شکست:
- رها از وقتی اومدم دنبالت نشنیدم حرف بزنی. دلم برای صدات تنگ شده یه چیزی بگو.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پرسه در سراب |
نویسنده | ساناز لرکی |
ناشر چاپی | انتشارات آئیسا |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | ۴۳۳ |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6462-95-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان ایرانی |