زندگینامه و دانلود کتابهای عطار نیشابوری
فریدالدین ابوحامد محمد عطار نیشابوری، عارف و شاعر بلندآوازهی ایرانی انتهای قرن ششم و ابتدای قرن هفتم است که به سال ۵۴۰ هجری در شهر نیشابور زاده گشته و در سال ۶۱۸ هجری از دنیا رفت. دو کتاب منطقالطیر و تذکرهالاولیای او، به ترتیب از مهمترین آثار نظم و نثر در عرفان ایرانی-اسلامیاند.

زندگینامه عطار نیشابوری
اطلاعاتی که از سرگذشت و شخصیت عطار در دست است چندان دقیق و مستند نیست. همینقدر میدانیم که زادگاه او نیشابور بوده، و مرگش به طور قطع در اثر حملهی خونین مغول به این شهر رقم خورده است. بنا بر توضیحات محقق بزرگ، استاد شفیعی کدکنی، ما حتی از سرگذشت سنایی که یک سده پیش از عطار میزیسته، اطلاعات بیشتری در دست داریم تا شاعر شوریدهی خطهی نیشابور. باری، آنچه در آن کمترین تردیدی نیست، تاثیر عظیم آثار عطار نیشابوری بر شعرا و عارفانِ پس از خود است.
میگویند که کودکی عطار مصادف با قیام غزها بوده است؛ طغیانی که منجر به بروز قتلها و ویرانیهای فراوانی گشت. خونریزیها و آشوبهای سیاسی-اجتماعیای که عطار احتمالا در خردسالی شاهد آنها بوده، به طور حتم تأثیری شگرف بر ذهن و روح او گذاشته است. بعید نیست که دردمندی و حساسیتِ مشهود در آثار وی، نتایج همان وقایع خونینی باشد که او در نیشابور پرفتنهی آن روزگار به چشم خود دیده و با تمام وجود خویش لمس نموده است.
دربارهی عرفان عطار، و اینکه آیا او در وادی سلوک دارای درجهی اولیاء بوده است یا نه، سخنان متفاوتی نقل شده. برخی قائل به ایناند که او مرید هیچ شیخی نبوده، و صرفاً عرفانشناس بوده است، نه صوفیِ خانقاهی. اما برخی دیگر همچون رضاقلیخان هدایت، او را از پروشیافتگان شیخ مجدالدین بغدادی میدانند. هر چند قضاوت دقیق در اینباره دشوار است، اما میتوان به استناد تاکیدی که بر مدارج سلوک و طریقت در آثار خود عطار شده، او را از صوفیانِ زمان خود به شمار آورد. اگرچه خودش در مقدمهی تذکره الاولیا، با تواضع تمام میگوید که در این مسیر برای خود هیچ فضلی قائل نیست، و سخنان او دربارهی بزرگان تصوف، تنها نشانهی علاقهی او به آنان است، نه ادعای برابری با ایشان.
دربارهی رویگردانی عطار از دنیا و گرویدن او به وادی عرفان و حقیقت، روایتهایی به جا مانده که اگرچه آمیخته با افسانهاند و نمیتوان صحت تاریخی برایشان قائل شد، با این حال اشاره به یکی از آنها خالی از لطف نیست:
میگویند روزی عطار مشغول کار در دکان خود بود که درویشی به حضور وی آمد. درویش از عطار چیزی طلب کرد، اما عطار که سخت سرگرم امور خود بود به او و خواستهاش اعتنایی نکرد. درویشِ رنجیدهخاطر گفت: "تو که چنین دلبستگیای به دنیا داری و چیزی به کسی نمیدهی، زمانش که برسد چگونه میخواهی جان بدهی؟!” عطار که از این پرسش ناگهانی حیران شده بود در پاسخ گفت: "مگر تو چگونه جان میدهی؟" درویش با شنیدن این سوال، کاسهای را که همراه داشت زیر سر خود نهاد و بالافاصله چشم از دنیا فرو بست. این حادثه تاثیری عمیق بر جان عطار گذاشت و موجب شد او راه زهد و ریاضت در پیش گیرد...
تاریخ وفات عطار نیشابوری را سال 618 هجری نقل کردهاند. بنابر گزارشها، او به دست سربازان مغول در نزدیکی دروازهی نیشابور به قتل رسید. همچنین، احتمالا پارهای از کتابها و رسالههایش نیز به واسطهی همین حادثه از بین رفت.
آرامگاه عطار در شهر نیشابور، مدتهاست که محل گرد آمدن فرهنگدوستانِ ایرانیست.
آثار عطار نیشابوری:
در طول زمان کتابها و رسالههای فراوانی به عطاری نسبت داده شده، که تعداد کثیری از آنها بدون شک متعلق به او نبوده است. در زیر مروری خواهیم داشت بر مهمترین آثاری که نمیتوان تردیدی در نسبت دادنشان به عطار روا داشت:
دیوان اشعار: کتابیست متشکل از تمام قصیدهها و غزلیات عارفانه-عاشقانهی عطار نیشابوری. فصاحت و پختگی زبان در دیوان اشعار عطار کمنظیر و حاکی از تسلط او بر ظرایف زبان پارسیست.
اسرارنامه: مثنویای است در عرفان و تصوف، مشتمل بر 3305 بیت، ذیل بیست و دو فصل. فصل پنج این کتاب که در باب ترجیحِ عشق بر عقل است، از زیباترین شیواترین فرازهای این منظومه به شمار میرود.
منطقالطیر: منظومهی عرفانی مشهوریست که با زبانی تمثیلی به توضیح مراتب سلوک و بیان دشواریهای طریقت میپردازد. مقاماتالطیور یا منطقالطیر داستان مرغانیست که به قصد رسیدن به درگاه سیمرغ افسانهای راهی سفری دور و دراز میشوند، اما در نهایت درمییابند که سیمرغ در وجود خود آنان متجلیست. حکایت مشهور شیخ صنعان و بیان هفت وادی سلوک، همه و همه در این اثر جاودانه نقل شدهاند.
مختارنامه: مجموعه رباعیات خیام است، در موضوعات متنوع.
مصیبتنامه: کتابیست در بیان دشواریها و مصائبی که سالک در مسیر سلوک خود متحمل میشود.
تذکرۀالاولیا: اثریست منثور دربارهی مشایخ و بزرگان طریقت. عطار در هفتاد و دو باب این کتاب به بیان زندگی و اقوال و کرامتهای هفتاد و دو تن از اولیاءِ پیش از خود میپردازد. نثر مسجع عطار در ابتدای هر باب بینهایت دلکش و زیباست. زبانِ ساده و خالی از تکلف تذکرهالاولیا، بیتردید این اثر را در زمرهی درخشانترین آثار منثور در تاریخ زبان فارسی قرار میدهد.
سبک نگارش عطار نیشابوری:
عمق اندیشههای عرفانی عطار زبان شعر او را عمیقا متأثر کرده است. عطار همچون سایر شاعرانِ عارف پیش و پس از خود، هرگز به دنبال فضلفروشیهای ادیبانه نبود، بلکه تلاش میکرد تا آن جا که ممکن است، معانی و مفاهیم قدسی را به طور طبیعی، از طریق زبانی درخور و استوار بیان کند. به همین سبب است که شعر و نثر عطار به تناسب اندیشههایی که سعی در بیانشان دارد، گاه پر از شور و عاطفه، و گاه سرشار از درنگ و تأنیست.
حقایقی دربارهی عطار نیشابوری که شاید ندانید:
- فریدالدین محمد داروشناسی را از پدر خود فرا گرفته بود؛ لقب "عطار" اشاره به این نکته دارد که او از طریق داروسازی امرار معاش میکرده است.
- مولوی، شاعر و عارف نامی قرن هفت، خود را در عرفان پیرو عطار و سنایی میدانسته. او برای عطار مقامی بسیار والا قائل بوده، چنانچه در وصف او سروده است:
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندرخم یک کوچهایم
- عطار اگرچه در بیشتر علوم زمان خود تبحر داشت، هرگز نسبت به فلسفه و فیلسوفان نظر خوشی ابراز نکرد.
ابیات برگزیده از عطار نیشابوری:
بیا که قبلهٔ ما گوشهٔ خرابات است
بیار باده که عاشق نه مرد طامات است
پیالهایدو به من ده که صبح پرده درید
پیادهایدو فرو کن که وقت شهمات است
در آن مقام که دلهای عاشقان خون شد
چه جای دردفروشان دیر آفات است
کسی که دیرنشین مغانست پیوسته
چه مرد دین و چه شایستهٔ عبادات است
مگو ز خرقه و تسبیح ازانکه این دل مست
میان ببسته به زنار در مناجات است
ز کفر و دین و ز نیک و بد و ز علم و عمل
برون گذر که برون زین بسی مقامات است
اگر دمی به مقامات عاشقی برسی
شود یقینت که جز عاشقی خرافات است
چه داند آنکه نداند که چیست لذت عشق
از آنکه لذت عاشق ورای لذات است
مقام عاشق و معشوق از دو کون بیرون است
که حلقهٔ در معشوق ما سماوات است
بنوش درد و فنا شو اگر بقا خواهی
که زادراه فنا دردی خرابات است
به کوی نفی فرو شو چنان که برنایی
که گرد دایرهٔ نفی عین اثبات است
نگه مکن به دو عالم از آنکه در ره دوست
هر آنچه هست به جز دوست عزی و لات است
مخند از پی مستی که بر زمین افتد
که آن سجود وی از جملهٔ مناجات است
اگرچه پاکبری مات هر گدایی شو
که شاه نطع یقین آن بود که شهمات است
بباز هر دو جهان و ممان که سود کنی
از آنکه در ره ناماندنت مباهات است
ز هر دو کون فنا شود درین رهای عطار
که باقی ره عشاق فانی ذات است