دانلود کتابهای آلبرت هیرشمن
کتابهای الکترونیکی تالیف یا ترجمه شده توسط آلبرت هیرشمن

- ۷ آوریل ۱۹۱۵ تا ۱۰ دسامبر ۲۰۱۲ - آلمانی
اتو آلبرت هیرشمن در 7 آوریل 1915 در برلین متولد شد. پدرش پزشکی معروف بود و او تا 17 سالگی در دبیرستان فرانزوسیچه به مطالعه زبانهای یونانی و لاتین، مذهب و اخلاق، ادبیات و ریاضیات پرداخت. در سال 1933 با به قدرت رسیدن هیتلر و مرگ تراژیک پدرش بر اثر سرطان تصمیم گرفت تا آلمان را ترک کند، اما عشقی به گوته داشت و در سال 1932 عضو گروهی شده بود که بر روی پدیدارشناسی روح هگل مطالعه میکردند. زندگی او در حقیقت داستان ترسها و امیدهای قرن بیستم است. او در جستوجوی راهی برای مبارزه با فاشیسم و نازیها بود و همین او را برای درک و تغییر جهان تحریک میکرد. این تجربه را در نخستین کتابش با عنوان «قدرت ملی و ساختار تجارت خارجی» (1945) نشان داد. پس از فرار از آلمان، ابتدا به پاریس رفت و در مدرسه عالی مطالعات بازرگانی آنجا شروع کرد به خواندن اقتصاد که خودش میگوید آن روزها به اقتصاد به طعنه میگفتند «هنر بینان». بعد از پاریس، در سال 1935 بورسی از مدرسه اقتصادی لندن گرفت و به آنجا رفت. او این سال را «سالی سرنوشتساز» میدانست و میگوید آن موقع این مدرسه «به هیچ وجه کینزی نبود. برعکس، خیلی هم ضدکینزی بود.» آنجا درسهایی را با لیونل رابینز و فردریش فونهایک میگذراند و با آبا لرنز عضو یک گروه دانشجویی اقتصاد میشود. در این میان هر از گاهی هم به کمبریج میرفته و با پیرو سرافا هم دیداری داشته است. بعد از آن به جنگ داخلی اسپانیا میرود برای کمک به پناهندگان برای مبارزه با فاشیسم. مدتی در ایتالیا میماند و بعد در 1940 به آمریکا مهاجرت میکند و در آنجا به ارتش میپیوندد و به اروپا اعزام میشود.
در 1941 با سارا ازدواج میکند که از او بهعنوان «اولین خواننده و منتقدش» یاد میکرد. در سال 1952 به کلمبیا میرود و شروع میکند به کار کردن روی اقتصاد توسعه و توسعه اقتصادی. کتاب «استراتژی توسعه اقتصادی» (1958) را در آنجا مینویسد که به شدت در آن سالها مورد توجه قرار گرفت. پیوندهای پیشین و پسین و مساله رشد نامتوازن از ابداعات او در این کتاب بودند. در این دوران شروع میکند به همکاری با بانک جهانی و البته در این مسیر اختلافهایی با بانک جهانی پیدا میکند. نتیجه این دوره کاری را در کتاب «پروژههای عمرانی از نزدیک» منتشر کرده است که کتابی است خواندنی.
اما شهرت هیرشمن بیشتر به خاطر کتاب «خروج، اعتراض و وفاداری» است که در سال 1970 منتشر کرد. خودش معتقد است که علاقهاش به موضوع این کتاب از زندگی شخصیاش سرچشمه گرفته است، چرا که بارها با پرسش مهمی روبهرو بوده است: «باید دست به خروج بزنم یا اعتراض؟» به راستی باید او را خارپشتی دانست که از این مفاهیم به بهترین شکل برای توضیح مسائل زیادی استفاده کرد. تقابل میان خروج و اعتراض را قویا مورد بحث قرار داد و در ابتدا اعتقاد داشت که خروج و اعتراض رابطه الاکلنگی دارند.