نقد، بررسی و نظرات خلاصه کتاب مدیر مدرسه - جلال آل احمد
4.4
1580 رای
مرتبسازی: جدیدترین
سجاد امیری
۱۴۰۰/۵/۱۷
01
سلام به نظرم خوب بود ولی کمی واضح نبود
مگه میشه از اقای جلال ال احمد بد گفت... مسایل مخفی توی رفتار ادما رو قشنگ بتصویر کشید... اونجایی که مدیر و معلما برای گرفتن کمک پیش ریش سفیدان منطقه رفته بودن و اونا داشتن در مورد مسایل خودشون حرف میزدن... چه قشنگ نوشت که اونا میخواستن مارو نادیده بگیرن... در کل از داستان بشدت راضی بودم مچکرم از کتابراه
کتاب خیلی قشنگیه. جلال خیلی ساده و روان مشکلات آموزش و پرورش اون دوران را به تصویر کشیده. چیزی که خیلی برام جالب بود اینکه کتاب حدود ۵_۶ دهه قبل نوشته شده ولی متاسفانه کماکان مشکلات مشابهی در تمام بخشهای آموزشی میبینیم. یعنی بعد از اینهمه سال جامعه نتوانسته بر چنین مشکلاتی فائق بشه. در هرحال قلم جلال رو دوست دارم. ساده و روان و نقاد....
کتاب مدیر مدرسه کتاب خوبی است.
با موضوعی که مدیر مدرسهای از اتفاقات زندگی مدیری خود توصیف میکند.
مدیر مدرسه که خود را هیچ کاره میداند و به گوشهای آرام از اتاقش دل خوش کرده است با دشواری سرپرستی مدرسهی ابتدایی پسرانه که با وجود یک ناظم و هفت معلم و دویست و سی و پنج دانش آموز و یک فراش تازه استخدام شده با تحصیلات و شغل عالی که به دلایلی به استخدام این شغل درآمده روبه رو میشود.
پس همهی توان خود را به کار میگیرد تا کمبودهای مدرسه را به گونهای سروسامان دهد. اما به دلیل شرایط محیطی و نبودن بودجه تصمیم میگیرد تا استعفا دهد.
مدیری که در ابتدا به تنبیه بدنی دانش آموزان که توسط ناظم تنبیه میشدند، اعتراض میکرد؛ آخر داستان خودش مجبور میشود تا به تنبیه بدنی روی آورد.
کسی که دوست ندارد به این و آن رو بزند مجبور میشود از آدمهای پولدار گدایی کند.
دست آخر، مدیر به دنبال دادخواستی به دادگستری فراخوانده میشود و همان جا روی یکی از کاغذهای دادگستری درخواست کناره گیریش را مینویسد و برای همکلاسی پخمهاش که تازه سرپرست فرهنگ (آموزش و پرورش) شده پست میکند.
با موضوعی که مدیر مدرسهای از اتفاقات زندگی مدیری خود توصیف میکند.
مدیر مدرسه که خود را هیچ کاره میداند و به گوشهای آرام از اتاقش دل خوش کرده است با دشواری سرپرستی مدرسهی ابتدایی پسرانه که با وجود یک ناظم و هفت معلم و دویست و سی و پنج دانش آموز و یک فراش تازه استخدام شده با تحصیلات و شغل عالی که به دلایلی به استخدام این شغل درآمده روبه رو میشود.
پس همهی توان خود را به کار میگیرد تا کمبودهای مدرسه را به گونهای سروسامان دهد. اما به دلیل شرایط محیطی و نبودن بودجه تصمیم میگیرد تا استعفا دهد.
مدیری که در ابتدا به تنبیه بدنی دانش آموزان که توسط ناظم تنبیه میشدند، اعتراض میکرد؛ آخر داستان خودش مجبور میشود تا به تنبیه بدنی روی آورد.
کسی که دوست ندارد به این و آن رو بزند مجبور میشود از آدمهای پولدار گدایی کند.
دست آخر، مدیر به دنبال دادخواستی به دادگستری فراخوانده میشود و همان جا روی یکی از کاغذهای دادگستری درخواست کناره گیریش را مینویسد و برای همکلاسی پخمهاش که تازه سرپرست فرهنگ (آموزش و پرورش) شده پست میکند.
سلام من خودم معلمم وازاین مشکلات باخبرم ولی نمیدونم این اتفاقی که افتاد چه ربطی به مدیرداشت؟ ولی میدونم که همیشه بایددرمقابل دیونه بازیهای اولیا کوتاه بیاییم گرچه ازدرون داغون میشیم چون هیچی نمیتونیم بگیم ولی صبرماهم اندازه داره وگاهی ازکوره درمیریم کاش منم میتونستم خاطراتمو بنویسم