نقد، بررسی و نظرات کتاب صد سال تنهایی - گابریل گارسیا مارکز
4.5
551 رای
مرتبسازی: جدیدترین
میلاد ع
۱۳۹۸/۶/۱
00
خیلی عالی واقعا حرف نداره
این اثر فوق العاده اس کتاب سختیه اما ارزش خوندن داره کتابی که سرتا سر دنیا ترجمه شده و جایزه نوبل گرفته این نویسنده خیلی جالب تخیلات رو با واقعیت آمیخته جوری که آدم دلش میخواد همه رو باور کنه اونایی که میگن اسامی تکراریه میتونن یه کاغذ و مداد داشته باشن شجره نامه افراد رو بنویسن اینطوری میتونن راحت ادامه بدن. این نویسنده به قدری زیبا شروع یه خاندان تا پایان اون تا چندین نسل توصیف کرده که آدم به وجد میاد دوستان با دید باز و مطالعه بیشتر در مورد این نویسنده سعی کنید زود قضاوت نکنید و این اثر زیبا رو از دست ندید
این کتاب بینظیره. من بعد از خوندنش واقعا تا یه مدت دوست نداشتم کتاب دیگه یی بخونم میترسیدم مزهی این کتاب با خوندن یه کتاب دیگه خراب بشه. لحظاتی هست توی کتاب که وواقعا جادویی هست و از خاطر نمیره مثل وقتی که خوزه آرکادیو اول میمیره و اونقدر باران گل میاد که مجبور میشن با شن کش از جلوی راه برشون دارن. یا پروانههایی که بعد از کشته شدن بابیلونیا تا همیشه توی اون حمام باقی موندن یا... خدایا جادوووست این کتاب
بنظر من نیازی نیس ک روی شباهت اسامی خیلی خودمون رو درگیر کنیم چون هر فرزندی ک در خانواده بوئندیا به دنیا میاد درسته اسمش با اجدادش شباهت داره ولی داستان هر کدوم به صورت مجزا نوشته شده و تا مرگ هر شخصیت نویسنده به سراغ شخصیت بعدی نمیره... یکم جریان جنگهای تکراری و شکستهای تکراری سرهنگ اواسط کتاب خسته کننده میشدتا جایی ک برا یه مدت کتابو کنار گذاشتم ولی وقتی ادامه داستانو خوندم فهمیدم واقعا ارزش خوندنو داشت... منوکه مدتهاس خوندن این کتاب به فکر برده... مخصوصا اون جملهای که خریندومارکز به سرهنگ در جواب کمکش برای شروع جنگ دوباره گفته بود:میدانستم پیر شدهای اما حال میفهمم خیلی پیرتر از آنچه به نظر میآیی هستی!!!!.... . .
یک اثر بینظیر ماکندو دنیای ماست با همهی اجزایش با همهی چیزهایی که در تخیل و زندگی ما دیگه میشود با همهی روز مرگی هایش دوشنبههای تکراری، غروبهای غم انگیز و همیشه کنجکاو از اینکه فردا چیست هر چقدر هم که عمر بگذرد باز باید این دنیا را تنها گذاشت و لحظهای که پی به رمزش میبری تو نیز باید بروی
بی نظیر بود در کشاکش قصه لحظات زیادی تلنگر میزد و چقدر هوشمندانه بود صد سال تنهایی سرشار از تعقل و اندیشه بود و پیشنهاد میکنم این را در تنهایی مطلق بخوانید بیشتر به رموزش پی خواهید برد
بی نظیر بود در کشاکش قصه لحظات زیادی تلنگر میزد و چقدر هوشمندانه بود صد سال تنهایی سرشار از تعقل و اندیشه بود و پیشنهاد میکنم این را در تنهایی مطلق بخوانید بیشتر به رموزش پی خواهید برد
بر عکس تعریف وتمجیداتی که درمورد این رمان شنیده بودم، نوشتهها و تصوراتی که نویسنده در ذهن خواننده ایجاد میکنه بیشتر بهی خواب آشفته و هذیان گویی شبیهه تای داستان منسجم در و پیکر دار... برای کسایی که میخوان بخونن میگم که دارای شخصیت به شدت متعدد و هم نام هست که در طول رمان درگیر عشقهای ظاهری میشن و زادوولد میکنن و هر کودوم خصوصیات خاصی دارن... هدف خاص و تاثیر گذاری من توی این کتاب نمیبینم و باید اعتراف کنم که هیچ نقطه اوج و فراز و فرودی توی داستان نیست و اتفاقای داستان وی یک بستر یکنواخت ترکیبی از زندگی روزمره و حوادث ماورا الطبیعه س که لذت آنچنانی به خواننده القا نمیکنه...