نقد، بررسی و نظرات کتاب بازگشت به خانه - تولگا گوموشای
4.2
123 رای
مرتبسازی: پیشفرض
با اینکه کوتاه بود اما بسیار زیبا و تاثیر گذار بود و البته غمگین من واقعا دوست داشتم داستان در مورد کودکی پرورشگاهی بود که هر شب خواب خانواده اش رو می دید و هر وقت به مدرسه می رفت همین کابوس را نقاشی می کشید یک روز معلم شأن از او پرسید چرا مدام این نقاشی را می کشی کودک همه چیز را برای معلم تعریف کرد و معلم او را بغل کرد و کودک احساس کرد در خانه است از آن روز به بعد کودک نقاشی خودش و معلم شأن را می کشید که جلوی یک خانه ایستاده آمد و دیگر کابوس ندیدپیشنهاد می کنم بخونید خیلی تاثیر گذار و زیباست اشک منو در آورد
داستانی کوتاه درباره کودکی است در پرورشگاه که هرشب کابوسی مشابه شبهای قبل میبینه و در کابوس همیشه در حال دویدن به سمت خواهری در نزدیکی خونهشون هست که با هر قدم ازش دورتر میشه و وقتی کاملا محو شدن از خواب میپره.
واقعا غم انگیز بود و با وجود کوتاه بودنش، برام تاثیرگذاری بالایی داشت.
واقعا غم انگیز بود و با وجود کوتاه بودنش، برام تاثیرگذاری بالایی داشت.
این کتاب عالی بود
نویسندهی این کتاب سعی کرده است که به ما خوانندگان این کتاب بفهمانند که میشود حتی با یک لبخند و یک خوبی کوچک هم میتوان انسان بود و انسانیت داشت و البته هم موفق شد. پیشنهاد میکنم حتما این کتاب آموزنده را مطالعه کنید. ممنون از کاربران که این کتاب عالی رو رایگان گذاشته. 🌹🌹
نویسندهی این کتاب سعی کرده است که به ما خوانندگان این کتاب بفهمانند که میشود حتی با یک لبخند و یک خوبی کوچک هم میتوان انسان بود و انسانیت داشت و البته هم موفق شد. پیشنهاد میکنم حتما این کتاب آموزنده را مطالعه کنید. ممنون از کاربران که این کتاب عالی رو رایگان گذاشته. 🌹🌹
معلم کودک را رها نمیکند. بلکه بیشتر و بیشتر بخود میفشاردش. هر دویشان هق هق میکنند. گونههای کودک از اشک گرم گرم میشود.
آسفالت خیابان دیگرکودک را به عقب نمیکشد و به جلو میراند. کودک در آغوش معلم به خانهشان نزدیک میشود؛ نزدیک نزدیک و در آخر به در خانه میرسد
معلم گونههای کودک را میبوسد. و قلب پژمرده و کوچک کودک مثل جوانهای شکفته میشود.