نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی اندوه - آنتون چخوف

مرتب‌سازی: جدیدترین
Tayebe Ahmadi
۱۴۰۱/۱۰/۱۹
گاهی وقتها همان بهتر انسان‌ درد دلش رو با سنگ‌؛ درخت یا حیوانها بگه تا با همنوع بی‌عاطفه و بی احساسس
msg
۱۴۰۱/۱۰/۱۲
راوی خوب بود داستان هم در حد معمولی بود
ژیلا شجاعی
۱۴۰۱/۱۰/۹
آکادمی چوک 🤨
عجب گویندگی عاشق کتاب صوتی شدم🤐
غزل بانو
۱۴۰۱/۱۰/۸
غم پیرمرد رو کسی نمیفهمید هرکسی غم خودش رو داشت کسی برای شنیدن حرف دل پیرمرد وقتی نداشت
Morteza Nasiri
۱۴۰۱/۱۰/۵
این یک داستان اندوهگین در مورد مردیه که پسرش رو از دست داده و با سلیقه من جور نیست.
taravat taherii
۱۴۰۱/۱۰/۲
چقدر من با خوندن ‌این اثر ارامش گرفتم
محمد اسائیان
۱۴۰۱/۱۰/۲
آنتوان چخوف به واقع بزرگترین نویسنده داستانهای کوتاه است.
Hadis Yarahmadi
۱۴۰۱/۹/۲۵
کل اثار چخوف رو باید خوند
ستاره قادری
۱۴۰۱/۹/۲۳
صدای گوینده نذاشت کتابو ادامه بدم..
📚الناز محمدی📚
۱۴۰۱/۹/۱۶
🍁 بعد از داستانهای تمشک‌تیغ دار و‌شرط بندی این کتاب رو خوندم و تا اینجا از همش لذت بردم. در کل داستان کوتاه و‌عمیقی‌بود و منو به فکر واداشت. به نظر من، نقش اول داستان که اسمش یوآن بود و‌درشکه چی بود، دو تا درد داشت؛ یکیش از دست دادن پسرش توی هفته گذشته، و دومی تنهایی و بی کسی. مه به نظر من مشکل دوم برای یوآن حتی بولدتر و دردناک‌تر از مصیبت اول‌اش است!
درشکه چی جوان چندین بار سعی می‌کند تا با مسافرانش سرصحبت را باز کند و راجع به مرگ پسرش صحبت کند. آن هم با نظم و ترتیب که چه شد و چگونه پسرش فوت کرد!
یوهان که فکرهایش در تنهایی هر چیزی هست به جز پسرش، به اصطبل کنار اسب‌اش می‌رود!
مکالمه‌ی صمیمی ش با اسب‌اش منو یاد شخصیت نیکیتا توی کتاب ارباب و بنده از لئو تولستوی انداخت! و نهایتا هم اسب رو از هر گوشی امین تر و مشتاق تر یافت، و کل غصه‌ها ‌و‌ قصه هاش‌و برای اون اسب زبون بسته گفت و خودشو تخلیه کرد!
بماند اینکه منم با وجود اینکه تنها نیستم، اما خیلی اوقات با سگم حرف میزنم و مطمئن هستم که اون هم کامل میفهمه که من چی میگم!
یه اصطلاح جالب روسی هم به کار برد زمانی همه می‌خواست عدم باورپذیری حرف دوستشو بگه، اون گفت، اینقد حرفات راسته که بگی موش سرفه میکنه!!! جالب بود. درحالیکه ما ترک‌ها معادلشو‌ میگیم اینقد حرفات راسته که بگی یه مرغ پخته توی‌ دیگ بهت لبخند بزنه!
اجرای گوینده رو هم بی ایراد دیدم و بهشون خسته نباشید میگم. ممنونم دوست عزیزم کتابراه ☘️
عارف سلیمی
۱۴۰۱/۹/۸
اندوهگین بود واقعا
رویا امیری
۱۴۰۱/۸/۳۰
من خیلی دوست داشتم عالی بود و تاثیر گزار
روشنک زیودار
۱۴۰۱/۸/۲۴
داستان‌های چخوف را خیلی دوست دارم. این داستان هم دوست داشتم. اهمیت همکلام و همدل داشتن، حتی اگر شده یک حیوان.
فریبا قطبی
۱۴۰۱/۸/۲۳
انتون چخوف، باید در هرکتاب خانه شخصی کتابی از او باشد و مدام مرورش کرد نوشته‌های عالی، خواندنشان خالی ازلطف نیست.
Massi ,Ebi
۱۴۰۱/۸/۱۸
ماجرای جالبی داشت اما خیلی خوب توصیف نشده بود خیلی تحت تاثیر نذاشت
دانش باقری
۱۴۰۱/۸/۱۴
داستان بسیار زیبایی بود وحکایت روزمرگی همه انسانها....
واینکه مردم انقدر گرفتارند ومشکل دارند. که نه وقتی برای شنیدن درد ودل دیگران دارندونه حوصله ای....
اما از انجایی که به زنان بی احترامی کرد یک ستاره کم کردم🤔
نسرین احمدی
۱۴۰۱/۸/۱۲
کتاب خوبی بود که نشان میداد هر کسی برای رهایی از انده و غم باید راه و روش مخصوص خودش را پیدا کند مثلا این کالسکه چی با صحبت کردن در این مورد آرامش میگرفت
خلیل رضایی
۱۴۰۱/۸/۵
واقعا انسانها دیگر گوشی برای شنیدن ندارند
مشترک مورد نظر
۱۴۰۱/۷/۲۸
مردی کهنسال و درمانده که پسرش را از دست داده و نیازمند همدردی یک انسان دیگر برای آرام شدن
مهبد فیضی
۱۴۰۱/۷/۲۸
گویندگان ناشر کتاب‌های صوتی چوک، آماتور هستند.
اما داستان به غایت زیبا است.
مصداق دوران حال حاضر جامعه‌ی ماست که انسان‌ها حتی فرصت همدردی با یکدیگر و شنیدن حرف‌های همدیگر را هم ندارند.
الناز سلیمان غفاری
۱۴۰۱/۷/۱۸
معنی تنهایی و افسردگی و بی تفاوتی مردم نسبت به اندوه دیگران رو بصورت شفاف بیان کرده...
چخوف نویسنده محبوب منه😍
M Etminanzade
۱۴۰۱/۶/۲۸
بسیار زیبا و عالی
هومن علایی الموتی
۱۴۰۱/۶/۲۱
وقتی اندوهی داری، درنهایت هیچ کس مثل خودت نمیتونه عمق دردت رو احساس کنه و تسلی بخشت باشه، گویا درست گفته‌اند که در نهایت اندوه رو باید تنهایی به دوش کشید...... چخوف استاد داستان‌های کوتاه هست، و در هر داستانیش حقیقتا اندیشه‌ای نهفته هست......
رویا هژیر
۱۴۰۱/۶/۲۰
واقعا حس و حال یک انسان غمگین و تنهاییش رو میشه تو این داستان کوتاه با تمام وجود حس کرد.
Z. Sedighi
۱۴۰۱/۶/۱۷
سلام
بسیار تاثیر گذار بود ممنون از گوینده کتاب و ممنون از کتاب راه. آرزوی موفقیت برایتان دارم.
زهرا رفیعی
۱۴۰۱/۶/۱۵
حس و حال کاملا خوب منتقل شده بود
نرگس برزگر
۱۴۰۱/۶/۵
کوتاه و تاثیرگذار
و تصویرسازی‌های موفقی هم داشت.
MD
۱۴۰۱/۶/۱
امان از تنهایی
تاثیرگذار بود
سیداباذر‌‌حسینی
۱۴۰۱/۵/۲۱
گاهی‌وقتا‌گوش‌دادن‌به‌درد‌دل‌مردم بزرگترین‌کمک‌به‌روح‌روان‌انهاست
مانی ابراهیمی امین
۱۴۰۱/۵/۱۳
با اینکه نویسنده‌ی معروفی این رو تالیف کرده ولی من این داستان رو دوست نداشتم
نسترن صفرابادی
۱۴۰۱/۴/۱۶
ارزش شنیده شدن را حتما داره
مهدیه شکوهیان
۱۴۰۱/۴/۱۵
من رو مدار این نوع کتاب‌ها نیستم. به نظرم سلیقه مهمه در این سبک متن ها
ارشیا عامری
۱۴۰۱/۳/۳۱
داستانی کوتاه تلخ ولی زیبا داستان پیر مردی سوگوار که نیاز به یک هم صحبت داره ولی.
نگین فخاری
۱۴۰۱/۳/۲۵
به نظرم باید اسمشو تنهایی میذاشتن تا اندوه. خیلی سخته که اندوهی داشته باشی و اونقدر تنها باشی که نتونی راجع بهش صحبت کنی. داستان کوتاهِ جالب، تامل برانگیز و غمگینی بود. و شاید خوندنش باعث بشه به گفته‌های دیگران بیشتر توجه کنیم. من با راوی داستان زیاد ارتباط برقرار نکردم. میشد با احساس بیشتری خوانده بشه.
امین
۱۴۰۱/۳/۲۲
آموزنده بود متشکر
سمیه شفیعی
۱۴۰۱/۲/۲۸
کتاب اندوه ارزش یکبار شنیدن رو داره.
علی اصغر سرافراز
۱۴۰۱/۲/۱۷
گویندگی افتضاح ولی داستان خوبی بود
محمدامین محبوبی فرد
۱۴۰۱/۲/۱۴
بسیار زیبا و شنیدنی بود
روشنک خسروی
۱۴۰۱/۲/۵
عالی بود ممنون توصیه میکنم
صمد حسنپور
۱۴۰۱/۱/۲۳
عالی، و، واقعا عالی
ژینو شامحمدی
۱۴۰۱/۱/۳
عالی بود خیلی نتیجه دار و معنا دار هست ولی در کلا همه مردم خودخواه هستند و حیوانات بی آزار واقعا برای همینه از همه حیوانات خوشم میاد. 😐😐
𝐅.𝐒
۱۴۰۰/۱۲/۲۷
عالی میتونستی تنهایی وبار غم سنگینی که روی دوش پیرمرد بود رو حس کنی و اون سعی داشت تاباحرف زدن با دیگران این بار غم رو کم کنه
Faezeh
۱۴۰۰/۱۲/۱۵
داستان رو تاجایی گوش دادم که گفت زن‌ها گرچه ابله و نادان هستند... یا درست ترجمه نشده و یا همین بوده به هرحال متاسفم برای چنین تفکری ودیدگاهم نسبت به این شخص تغییر کرد👎
صدیقه فتحی
۱۴۰۰/۱۲/۱۱
جالب بود
ایام سوگواری هر کس متفاوت هست ولی جنبه‌های مشترک زیادی دارد یکی از آن‌ها تضاد شدید اولیه هست و اینکه چرا این اتفاق بایدبرای من بیوفتد
و دیگه اینکه در مورد این موضوع و محاسن فرد متوفی مدام صحبت کند و انتظار تایید از اطرافیان را دارد چون تایید خیلی آرامش می‌کند اگر طرف مقابل هم چنین کند که کلی خوشحال می‌شود شاید به این خاطر که طبق باورهای ما اگر تا این حد خوب بوده باشد حتما به بهشت می‌رود که این امر بسیار تسلی بخش هست اگر هم کسی گوش نکنه صحبت با خود هم تسکین دهنده می‌تواند باشد
Alireza Mahmoodi
۱۴۰۰/۱۲/۱۰
داستانی کوتاه جالب و تأمل برانگیز ازنویسنده‌ای برجسته که حکایت بعضی آدمها است، عدم همدردی که اینروزهابیشتر قابل لمس میباشد و کسی به فکر کسی نیست دردی که پیرمرد ناتوان داردو میخواهد بیان کند امااهمیتی ندارد.
با تشکر از اجرا کنندگان‌ این داستان وکتابراه
علی بختیاری پویا
۱۴۰۰/۱۲/۱۰
فوق العاده حتما وقت بزارید واسه گوش دادن
Mostafa Arshad Ebi
۱۴۰۰/۱۲/۲
این ۳ ستاره فقط به احترام آنتوان‌ هستش وگرنه اجرا خیلی خیلی ضعیف بود
نسیم ویسعلی
۱۴۰۰/۱۱/۲۳
متاسفانه گوینده داغون کرده بود متنه ادبیو
علی گنجه ای
۱۴۰۰/۱۱/۲۱
داستانی سرد و دلخراش از احوال انسانهای روزگار ما.
Javad hzd
۱۴۰۰/۱۱/۱۵
حال این روزهای بشر که تنهایی هرکسی رو نشان میده و پناه بردن بشر به غیر انسان
<< 1 2 3 4 5 6 7 >>