نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی نظم - چارلی چاپلین
4.2
668 رای
مرتبسازی: جدیدترین
Morteza Nasiri
۱۴۰۱/۱۰/۶
01
نظر من دوباره مثل کتاب وودی آلن هستش، درسته که از نظر کمدینی آقای چارلی چاپلین هنوز هم در دنیا بهترین بازیگره ولی از نظر خودم کتابش رتبه ۳ ستاره میگیره. من قراره واقعیت رو بگم و اطمینان دارم کتاب اه هم همین رو میخواد، ممکنه شخصی به کتاب صوتی نظم امتیاز ۵ ستاره رو بده، و نظرش هم از بابت بنده قابل احترامه، ولی نظر شخصی من ۳ ستاره بودن این کتابه.
کتاب اثری از چارلی چاپلین نازنین بود و قطعا که یک اثر بدیع بود. داستانی که به زیبایی در آن تصویر سازی شده که میتوان آن را به وضوح حس کرد. اما چون یک کتاب صوتی بود بهتر بود که وقت بیشتری گذاشته میشد برای گویندگی این اثر به یاد ماندنی از نویسنده بزرگ و توانا. به هر حال جای بسی تاسف است که این اثر زیبا را باید با گویندگی ضعیف گوش بدهیم. که این باعث میشود که روز به روز از دانلود کتابهای صوتی دور شویم. کاش اگر زحمت میکشند و کتابها را صوتی میکنن به این نکته توجه کنن که باید طوری صوتی شود که شنونده رغبت به گوش دادن کند. سه ستاره رو بخاطر گویندگی ضعیف دادم امیدوارم که این انتقادها بسیار سازنده باشد برای فایلهای صوتی جدید. ممنون از کتابراه
داستانی که در هر دوره و عصری مصداق داره و از تاریخی میگه که مدام و بی وقفه، مثل نظمی ناگسستنی، در حال تکراره.
چارلی چاپلین در این داستان از عادتهایی حرف میزنه که با پیروی از نظم به وجود میان. و در طول زمان آنقدر تکرار میشن که تبدیل میشن به پاسخی منفعلانه به هر محرکی. حتی اگر این محرک، در واقع بی ربط یا خلاف جهت نظمی باشه که در وهلهی اول، این عادت رو خلق کرده.
نویسنده سعی داره به آثار مخرب این انفعال در کارهایی که صرفا از روی عادت انجام میشن اشاره کنه و ما رو به هشیاری در هر کاری، حتی عادتهایی که بهشون ایمان داریم و به سختی و با پیروی از نظمی مستبدانه در خودمون ایجاد کردیم دعوت میکنه.
چارلی چاپلین در این داستان از عادتهایی حرف میزنه که با پیروی از نظم به وجود میان. و در طول زمان آنقدر تکرار میشن که تبدیل میشن به پاسخی منفعلانه به هر محرکی. حتی اگر این محرک، در واقع بی ربط یا خلاف جهت نظمی باشه که در وهلهی اول، این عادت رو خلق کرده.
نویسنده سعی داره به آثار مخرب این انفعال در کارهایی که صرفا از روی عادت انجام میشن اشاره کنه و ما رو به هشیاری در هر کاری، حتی عادتهایی که بهشون ایمان داریم و به سختی و با پیروی از نظمی مستبدانه در خودمون ایجاد کردیم دعوت میکنه.
زیبا و شکیل، غم زده، انگار چاپلین هم بسیاری دیگر علاوه بر کمدی اندوه را هم حمل میکرده. دلگیر بود اما زیبا، صدای گوینده خوب بود اما داستان رو شاید یکم تند میخوند، خیلی دلم برای زندانیه سوخت، داستان تاثیر گذاریه... اما ترجمهش یجور ناموزونیه، بعضی جملات با هم نمیخونن، نمیدونم شاید متنی که قرار بوده ترجمه بشه قدری مشکل بوده، اما من از ترجمه و نحوه هوندنش زیاد راضی نبودم، با داستان به خوبی همراه شدم اما گوینده بیشتر منو به بیرون از داستان هدایت میکرد، درحالی که من همیشه میرم توی داستان غرق میشم، و شاید هم این خاصیت داستان بود، چون یک شخص سومی قصه رو روایت میکنه که جزو شخصیتهای داستان نیست. 🙏✨
🍁 نظم و اعدام…!!! هر دو توش یه جور اجبار داره!!
کتاب همین که اسم چارلی چاپلین روشه، پس یعنی بی نظیره! من رو یاد کتاب کوتاه چارلز دیکنز ‘آخرین روز یک محکوم اعدام’ انداخت! اونجا هم همه چیز همین طور با جزییات گفته شده بود و به ما شرایط رو از چشم اون محکوم نشون میداد!
اینقدر دوستان زیبا ودرست درمورد کتاب خلاصه نویسی کرده بودن که من اینجا دوست دارم به جای تکرار شرایط تصویرشده در کتاب، چیزی بگم که تکراری نباشه! …
من فکر میکنم بدترین و تلخترین لحظات یه زندگی میتونه قبل از زمانی باشه که میخوان اون فرد رو جلادانه بکشندش! اونم کیا؟ کسایی که صلاحیت و توانایی جان بخشیدن به هیچ موجودی رو ندارن!!!
از اونجایی که چاپلین از بچگی توی درد و فقر و فقدان خانواده بزرگ شده، پس البته که میتونه همچین دردهایی رو به این زیبایی به تصویر بکشه! چارلیچاپلین موسس اتحادیه سینماگران بود. اون بعد از بیست سال تبعید به آمریکا بر میگرده و جایزه اسکار افتخاری میگیره. اون روز حضار به افتخار چارلی چاپلین طولانیترین تشویق استاده تاریخ رو که به مدت ۱۲ دقیقه بود، به انجام رسوندند!!!
چارلی چاپلین درطول عمرش همیشه از جنگ ستیزی حرف زد، و همواره طرفدار صلح و حقوق بشر بود. اعتراضش رو به هیتلر با سبیل مسواکی ش همیشه نشون داد، و خود هیتلر هم این قضیه رو میدونست! و با این حال از طرفداران چاپلین بود!! ممنون دوست عزیزم کتابراه…☘️
کتاب همین که اسم چارلی چاپلین روشه، پس یعنی بی نظیره! من رو یاد کتاب کوتاه چارلز دیکنز ‘آخرین روز یک محکوم اعدام’ انداخت! اونجا هم همه چیز همین طور با جزییات گفته شده بود و به ما شرایط رو از چشم اون محکوم نشون میداد!
اینقدر دوستان زیبا ودرست درمورد کتاب خلاصه نویسی کرده بودن که من اینجا دوست دارم به جای تکرار شرایط تصویرشده در کتاب، چیزی بگم که تکراری نباشه! …
من فکر میکنم بدترین و تلخترین لحظات یه زندگی میتونه قبل از زمانی باشه که میخوان اون فرد رو جلادانه بکشندش! اونم کیا؟ کسایی که صلاحیت و توانایی جان بخشیدن به هیچ موجودی رو ندارن!!!
از اونجایی که چاپلین از بچگی توی درد و فقر و فقدان خانواده بزرگ شده، پس البته که میتونه همچین دردهایی رو به این زیبایی به تصویر بکشه! چارلیچاپلین موسس اتحادیه سینماگران بود. اون بعد از بیست سال تبعید به آمریکا بر میگرده و جایزه اسکار افتخاری میگیره. اون روز حضار به افتخار چارلی چاپلین طولانیترین تشویق استاده تاریخ رو که به مدت ۱۲ دقیقه بود، به انجام رسوندند!!!
چارلی چاپلین درطول عمرش همیشه از جنگ ستیزی حرف زد، و همواره طرفدار صلح و حقوق بشر بود. اعتراضش رو به هیتلر با سبیل مسواکی ش همیشه نشون داد، و خود هیتلر هم این قضیه رو میدونست! و با این حال از طرفداران چاپلین بود!! ممنون دوست عزیزم کتابراه…☘️
داستان نظم داستان افسر جوانی که در حال اعدام است و دقایق اخر اعدام اورا با ذکر جزئیات و احوالات بیان میکند. اسم داستان به خوبی با محتوای داستان در ارتباط هست نظم حاکم در حیاط زندان و بین افراد رو بیان میکند نظمی که بر تمام جسم و فکر انسانها غلبه کرده. داستان کوتاه و بسیار پر محتوا بود و هرکس میتونه برداشتهای مختلفی داشته باشه بنظر من نویسنده اینجا در قالب این داستان خواسته به مسئله شرطی شدن برخی مسائل تو زندگی ما اشاره کنه اینکه ما زندگیمون رو بر اساس نظمی که بهمون اموزش داده شده و خودمون ارادهای درش نداریم پیش میبریم. همه ما یاد گرفتیم درس بخونیم صاحب شغلی بشیم ازدواج کنیم و حتما بچه دار بشیم انگار بازیگران نمایشی هستیم که باید بر اساس انچه که به ما یاد داده شده پیش بریم. و این مارو از خودمون دور میکنه و به ما مجال و فرصت شناخت خودمون رو نمیده مارو از خواستهها و علایق واقعیمون دور میکنه و ما هر روز بفکر ساختن ایندهای هستیم که در اون چیزی از خود واقعی ما و خواستهها و علایق ما وجود نداره و ما اون رو فقط بر پایه نظمی که اموزش دیدیم پیش میبریم و حتی به ندای درونمون گوش نمیدیم بنظر من نظم حاکم در حیاط زندان استعاره از همین اموزه هاست افسری که تیر باران شد علایق و خواستهها و استعدادهای درونی ماست صدایی که گفت ایست ندای درون ماست. ایراد داستان صدای کسالت بار و بی احساس گویندست که لذت شنیدن داستان رو از بین میبره.
درود، داستان جالبی داشت، سی ثانیه از لحظهی اعدام شخصی بدشانس را میگفت که دوستش سرجوخه اعدام بود داستان با گفتن خاطرات آنها و چگونگی رسیدنشان به آن جا پیش میرفت و پایانی طنز، غیر قابل پیشبینی و شوکه کننده داشت، هر چند که در اطلاعات کتاب پایان آن را لو داده بودند و این کار، واقعا اشتباه بود، و باعث میشود که خواننده آن طور که نویسنده انتظار دارد برای داستانش عکسالعمل نشان ندهد. اما چیزی که این میان بسیار من رو اذیت کرد صدای گویندهها بود، اونها بدون هیچ هیجان و احساسی فقط از روی متن تند تند میخواندند و به معنای واقعی کلمه، داستان رو خراب کردند. اگر خواستید این کتاب رو مطالعه کنید پیشنهاد میکنم از نسخه متنی استفاده کنید. سپاس.