نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی کوچکترین چیزها را میدیدم - ریموند کارور
3.4
247 رای
مرتبسازی: جدیدترین
فکر میکنم نویسنده با نشون دادنِ تفاوت در دغدغه ها, نوعِ نگرش و دیدگاهِ 2 انسانِ متفاوت, میخواست بگه گاهی وقتها دغدغههای آزاردهنده میتونن باعث بشن یک انسان خودش رو از دیدنِ کوچیکترین زیباییها محروم کنه در حالیکه یکی دیگه همون لحظه در همون شرایط خیلی راحت میتونه متوجه تمامِ زیباییها بشه.... خانومه زیباییها رو میدید ولی همسایه شون نمیدید چون درگیر مسائل نازیبا شده بود...
از بیرون نگاه کردن به مسائل زندگی که فکر میکرد همه چیز را دیده و میدانه ولی وقتی داخل وبطن ماجرا میشه میبینه خیلی دنیای ظریفتره وجود داره و وقتی به دنیای اصلی خودش داخل بر میگرده دیگر به مسائل کوچک فکر نمیکنه ومی خوابه هر چی آدمها قدم به دنیای بیرون میگذارندو تجربه کسب میکنند به مسائل کم اهمیت توجه نمیکنند ودید باز تری نسبت به زندگی پیدا میکنند وترسشان کم تر میشه
به نظر میرسوند خیلی چیزهای ریز اطرافمون رو نمیبینیم اما وقتی کسی اطرافمون اون چیز رو نداره یا براش اهمیت داره ماتازه به اون فکر میکنیم یا حواسمون تازه میره سمت اونها مثال صدای خروپف اذیتاش میکردووحشتناک بود اما وقتی از بیرون اومد داخل دیگ فقداین جمله رو گفت. لحظهای به دنیای بیرون از خانهام فکر کردم و دیگر فک نکردم جز اینکه باید بخوابم
بجز اجرای صوتی بسیار ضعیف و در حد فاجعه توسط اعضای اصلی و مهمان کانون فرهنگی چوک، انتخاب داستانهای ضعیف و بیمعنی و بیسر و ته نشون میده «آکادمی» داستان نویسی «کانون فرهنگی» چوک با چه کیفیتی در حال آموزش و ارائهٔ خدماته!!!!
خوشحالم که کتابراه مدتیه دیگه از این مجموعهٔ بدون خلاقیت کاریو به دیتابیسش اضافه نمیکنه
خوشحالم که کتابراه مدتیه دیگه از این مجموعهٔ بدون خلاقیت کاریو به دیتابیسش اضافه نمیکنه
داستان در مورد رویدادهایی است که برای یک خانم، در نیمه شب، که از درد بیخوابی بیدار مانده اتفاق افتاده است و به کوچکترین تا بزرگترین چیزهایی که در اطرافش است دقت فراوان میکند