نقد، بررسی و نظرات کتاب مهرگان (سرگذشت آب و آتش) - بهار برادران
4.7
1356 رای
مرتبسازی: جدیدترین
روناک فرضی
۱۳۹۹/۱۱/۳۰
10
فوقدالعاده زیباست. چهارمین باره که دارم هر ۳جلد رو میخونم. تقریرش واقعاً زیبا و گیراست.
این کتاب گر چه میخواهد تاریخ و داستان عاشقانه را در بیامیزد اما موفق نبود به نظر میرسد داستان عاشقانه کوچه خیابونی امروزی رو فقط با اسامی ایران باستان بیان کرده، تاریخی هم که بیان کرده فقط در حد دو سه صفحه ویکیپدیا هست. چیز زیادی هم از فرهنگ اون زمان ارایه نمیدهد مگر حجاب و تعصب ولیعهد و از همه بدتر ولیعهدی پادشاهی بزرگ چون خسرو انوشیروان رو انتخاب کرده که پادشاه بسیار بزرگی بوده و نویسنده اصلا نتوانسته چنین پادشاهی به تصویر بکشد حتی خرابش هم کرده
ضمن تشکر از زحمات نویسنده، چند فصلی از این کتاب رو مطالعه کردم ولی حس نمیکنم مشغول خواندن کتاب تاریخی هستم. انگار مشغول خواندن کتابی که در دنیای مدرن اتفاق افتاده هستم فقط اسمها قدیمی هستند، حتی دیالوگها به طرز مشهودی عامیانه هستند. معمولاً رمان تاریخی روایتگر تاریخ هست که با چاشنی ماجرای عشقی همراه شده ولی این کتاب کاملاً برعکس هست. در واقع کل داستان بر اساس یه عشق نخ نما شده شاهزاده و دختری اشراف زاده است. کمتر از حد توقع من بود. در ضمن چرا هیچ توصیفی از دنیای آن زمان نیست و خیلی کلی عنوان شده. هیچگونه اطلاع رسانی تاریخی به دردبخوری توی این کتاب حس نمیشه. فقط تمامش میکنم چون شروعش کردم.
موضوع کتاب بسیارعالی وجذاب هست به نوعی تلفیق تاریخ وواقعیت باتخیل نویسنده، که این خودش یوقتایی ذهنت روقلقلک میده وجذابترش میکنه، بنده باوسواس زیاداین کتاب روبرای خواندن انتخاب کردم چون خیلی به تاریخ علاقهای نداشتم ولی این کتاب باعث شدبرم وسرچ بزنم وبخوام بیشتر درمورد انوشیروان ساسانی مطالعه کنم وحس کنجکاوی درمن بوجوداورد، دراخراینکه واقعا ارزش وقت گذاشتن روداره وبه دوستان پیشنهادمیکنم ازدستش ندن، خسته نباشیدمیگم خدمت نویسنده عزیزوخلاق این کتاب👏👏
خانم برادران من این کتاب رو واقعا عجیب دوستش دارم و ازتون ممنونم فقط یه سوال این کتاب چقدرش به حقیقت نزدیکه من اونقدر وابستش شدم که برای اینکه یکم از یادم بره باید یک یا دوروز نخونمش ازتون خاهش میکنم ادامش بدید البته من هنوز مهرگان رو دارم میخونم ا میشه جوابامو بدید و بگید که این کتاب نزدیک به واقعیت من خیلی ناراحتم به خاطرش لطف کنید و بگید اخرش خوب تموم میشه و اگر این طور نمیشه بگید تا دیگه نخونمش شما واقعا ذهن زیبای دارید امید وارم همیشه زندگی تون بوی انار و نارنج بده با سپاس و اطفا بگید دایانا اسمش در اینده چی میشه
من واقعا از خواندن این داستان لذت بردم، در هر لحظه از لحظاتی که توسط نویسنده نگاشته بود خودم را در آن فضا تصور میکردم و خوب ارتباط گرفتم.
این سری کتاب را با توجه به نگاه و نظرات خوانندگان انتخاب کردم و اصلا پشیمان نیستم.
ای کاش میشد فیلم یا سریالی از این آثار ساخته بشه چون واقعا گیرایی خاصی دارند.
امیدوارم نویسنده این اثر پایدار و سرزنده باشند.
این سری کتاب را با توجه به نگاه و نظرات خوانندگان انتخاب کردم و اصلا پشیمان نیستم.
ای کاش میشد فیلم یا سریالی از این آثار ساخته بشه چون واقعا گیرایی خاصی دارند.
امیدوارم نویسنده این اثر پایدار و سرزنده باشند.
با تشکر از نویسنده محترم. خیلی خوب تونسته بود خواننده رو با خودش همراه کنه وراغب به ادامه داستان یه جاهایی ش کش داده شده بود ولی ضعف داستان به حساب نمیاومد آدم احساس میکرد که یه فیلم خوب با یه جاهایی هیجانی مییبنه ولی حیف که از لحاظ من آخر خوبی نداشت اگه آخرین لحظات پایانی غیر منتظره پیدا میکرد عالی میشد. با آرزوی موفقیت برای شما نویسنده محترم
سلام من تازه شروع به خواندن شدم اما چند تا نکته در نظرم بود که گفتم اطلاع بدم باز هر طور نویسنده مایل باشد.
نوع نوشتار در بعضی از جملات به اصطلاح خودمانی هست و گاهی اوقات کتابی، برای نمونه: منتظر بودید شب از راه برسه
منتظر بودین شب از راه برسه یا منتظر بودید شب از راه برسد
یکی از این دوجمله را جایگزین کنید بهتر است چرا که خواننده ارتباط بیشتری بر قرار خواهد کرد و اگر تمام جملات را به اینگونه _از دو سبک که یکی را انتخاب میکنید_نظم بدهید زیبا تر است.
دوم گاهی در یک جمله میتوان چندین تا صفت یا هر چه شما مینامید رو بیان کرد برای مثال: دستهای از مو هایم را زیر شنل بیرون میآورم و روی سینهام قرار میدهم.
*دستهای از گیسوان سیاهم (یا هر رنگ که هست) (البته از تشبیه هم میتوانید در بیان نوع هم بهره ببرید) که همچون امواج دریا بودند (البته برای مثال هست) را از زیر شنلم (در این قسمت هم میتوانید با شنل یک ترکیب وصفی یا اضافی بسازید تا اطلاعاتی در مورد شنل یا پوشش بیشتر بدهد) بیرون آوردم و...
نوع نوشتار در بعضی از جملات به اصطلاح خودمانی هست و گاهی اوقات کتابی، برای نمونه: منتظر بودید شب از راه برسه
منتظر بودین شب از راه برسه یا منتظر بودید شب از راه برسد
یکی از این دوجمله را جایگزین کنید بهتر است چرا که خواننده ارتباط بیشتری بر قرار خواهد کرد و اگر تمام جملات را به اینگونه _از دو سبک که یکی را انتخاب میکنید_نظم بدهید زیبا تر است.
دوم گاهی در یک جمله میتوان چندین تا صفت یا هر چه شما مینامید رو بیان کرد برای مثال: دستهای از مو هایم را زیر شنل بیرون میآورم و روی سینهام قرار میدهم.
*دستهای از گیسوان سیاهم (یا هر رنگ که هست) (البته از تشبیه هم میتوانید در بیان نوع هم بهره ببرید) که همچون امواج دریا بودند (البته برای مثال هست) را از زیر شنلم (در این قسمت هم میتوانید با شنل یک ترکیب وصفی یا اضافی بسازید تا اطلاعاتی در مورد شنل یا پوشش بیشتر بدهد) بیرون آوردم و...