نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی سال بلوا - عباس معروفی
4.6
580 رای
مرتبسازی: جدیدترین
فرنوش شهودی
۱۴۰۱/۱/۲۹
00
چقدر چقدر به دلم نشست
چقدر پایان این کتاب درد داشت و چقدر زیبا آقای معروفی کل داستان رو با جزییات دقیق به تصویر کشیده بود و چقدر زیباتر خانم رضوی به گویندگی پرداخته بود.
این کتاب روایت دختری به نام نوشاست، روایت هزاران نوشای قدیم و جدید در کشور ما که قربانی تعصبهای افراطی و ازدواجهای تحمیلی میشوند و چه عشقهایی که به کام مرگ رسیدهاند.
جذاب، با روایت پراکنده که نشانگر ذهن آشفتهی نوشا ولی توانایی نویسنده در فهماندن ماجرا بود. عالی، توصیه میکنم بی برو برگرد گوشش بدید.
این کتاب روایت دختری به نام نوشاست، روایت هزاران نوشای قدیم و جدید در کشور ما که قربانی تعصبهای افراطی و ازدواجهای تحمیلی میشوند و چه عشقهایی که به کام مرگ رسیدهاند.
جذاب، با روایت پراکنده که نشانگر ذهن آشفتهی نوشا ولی توانایی نویسنده در فهماندن ماجرا بود. عالی، توصیه میکنم بی برو برگرد گوشش بدید.
با سلام این کتاب نیمی واقعی بود اتفاقهایی که در آن دوران افتاده بود در سنگسر تا حدود زیادی وحتی نامها وخیابانها وجود داشته ودارند واینکه داستان نوشا واقعی بوده یا نه نمیدونم من فکر میکنم نویسنده جناب معروفی مدتی در سنگسر زندگی کرده در مورد تمام وقایع از کسانیکه در آن وقت زنده بودن پرسیده خیلی جالب بود کتاب برام واین سبک نوشتن که کاملا خواننده رو میبره به آن زمان تاریخ بسیار جذاب بود سپاسگزارم از کتابراه، جناب معروفی وهمینطور صدای زیبا و مسلط وبسیار گیرای خانم عاطفه رضوی عزیز🙏🙏🙏🙏🙏
نویسنده بسیار عالی نابسامانی آن دوران و رنج زنان و مرد سالاری را به نگارش درآورده بود چقدر لذت بردم از جملههای ادبی و دلنشین کتاب وچقدر زیبا ومنحصر بفرد بود خوانش خانم رضوی به نظر من یکی از ویژگیهای بارز این کتاب شنیدنی گویندگی عالی و مسلط این کتاب بود
دست مریزاد آقای معروفی
زنده باد خانم رضوی
دست مریزاد آقای معروفی
زنده باد خانم رضوی
بسیار عالی و خوب بود بود
از خانم رضوی تشکر میکنم. (فقطای کاش اینقدر به غلط کلمه سگها پارس میکردند رو درست تلفظ میکردند) سگها پاس میدهند و واق واق میکنند. (پارس اسم کشور مون هست)
جناب معرفی هم کارشون عالی است و از شخصیت نوش آفرین و دکتر و مردم ساده بیان کردند و ما را به آن دوران بردند و جالبتر از همه درگیری ایران و مردم بعد از قاجار بی لیاقت که چقدر زمان برد تا توانسته شد به پای خود بایستند و جان دوباره بگیرند و چقدر سال بلوا به این سالها نزدیک است با وجود این کرونا و غیره
و حال چقدر باید بگذرد تا دوباره جان بگیریم….
به قول داستان مگر نمیشود که……
از خانم رضوی تشکر میکنم. (فقطای کاش اینقدر به غلط کلمه سگها پارس میکردند رو درست تلفظ میکردند) سگها پاس میدهند و واق واق میکنند. (پارس اسم کشور مون هست)
جناب معرفی هم کارشون عالی است و از شخصیت نوش آفرین و دکتر و مردم ساده بیان کردند و ما را به آن دوران بردند و جالبتر از همه درگیری ایران و مردم بعد از قاجار بی لیاقت که چقدر زمان برد تا توانسته شد به پای خود بایستند و جان دوباره بگیرند و چقدر سال بلوا به این سالها نزدیک است با وجود این کرونا و غیره
و حال چقدر باید بگذرد تا دوباره جان بگیریم….
به قول داستان مگر نمیشود که……
نوبسنده قلم بسیار توانایى دارد و خیلى عجیب و غیر قابل باور ذهن را از یک سمت به سمت دیگر مى کشاند. سبک نوشتارى آقاى معروفى خاص خودشان است و براى درک این رمان صبر و تحمل از ابزارهاى لازم براى شنونده میباشد.
بیان فصیح و صداى زیباى خانم رضوى کمک شایانى به ایجاد ارتباط بین نوبسنده و شنونده مى نماید.
بیان فصیح و صداى زیباى خانم رضوى کمک شایانى به ایجاد ارتباط بین نوبسنده و شنونده مى نماید.
صدای خانم رضوی عااالی بود ولی این داستان یک موضوع بسیار محدود بود که بینهااااااایت کش بیخود و کلافه کننده پیدا کرده بود. پر از درد و غم فلاکت.. من همیشه رمانهای غربی میخونم چون در اخر به یک نتیجه و یه دیدگاه متفاوت ختم میشه و این کتاب کلا روح و روان منو پر از غم کرد. خیلی ارزش خواندن برای کسانی که از داستانهای پر از غمو ظلمو مرگ و زورگویی و حسرت گریزانند ندارد. هیچ چیزی به احساس و دیدگاه ادم اضافه که نمیکنه این داستان بلکه تا سرحد مرگ ادمو غمگین و ناامید میکنه. برامجالبه که دوستانی که نظرشون رو ثبت کردن از چیه این داستان زبونشون بند اومده...
وقوع داستان در شهر سنگسر یکی از شهرهای سمنان هست. سرهنگ نیلوفری به خاطر پیشرفت در کارش از فارس به آن جا مهاجرت کرد و همسرش تابع او بود، دخترش (نوشافرین) عاشق پسری به نام حسینا شد ولی در شرایط اجتماعی و حکومتی آن زمان، عشق آنها تبدیل به عشق ممنوعه شد. داستان حکایت زورگوییها و خشونتهایی است که علیه زنان در جامعه ایران رخ میدهد و مقصر تمامی این اتفاقات سکوت زنان است. سکوت و سکوت و..
سال بلوا کتابی که از خواندنش پشیمان نیستم.
سال بلوا کتابی که از خواندنش پشیمان نیستم.
داستان، خوب بود. همپای «سمفونی مردگان» و «فریدون سه پسر داشت» نبود اما هنوز خوب بود و اگه به رمان فارسی علاقه دارید یکی از کتابهایی که باید بخونید (یا بشنوید). راوی هم عالی بود.
نکات قوت و ضعف (از نظر من):
+ داستان جذاب و بی تعارف. خوبه که داستانها همیشه هم ختم به خیر نشن، بیشتر شبیه زندگی واقعی میشن
+ فضا و زمان داستان در دورهای از تاریخ معاصر که پتانسیل زیادی برای فضاسازی داره و نویسنده ازش خیلی خوب استفاده کرده
- روایت داستان زنی به عنوان شخصیت اول داستان، از زبان نویسنده مرد، کمی ضعیف از کار در اومده. شاید اگه نویسنده زن بود بیشتر میتونست تکتک شخصیتهای زن رو در داستان بهشون بپردازه. یا شاید بهتر بود با همین موضوعات و داستان، قصه در فصول مختلف حول شخصیتهای مختلف مرد با پرداختن به جزییات بیشتری از گذشته و آیندهشون بپردازه
نکات قوت و ضعف (از نظر من):
+ داستان جذاب و بی تعارف. خوبه که داستانها همیشه هم ختم به خیر نشن، بیشتر شبیه زندگی واقعی میشن
+ فضا و زمان داستان در دورهای از تاریخ معاصر که پتانسیل زیادی برای فضاسازی داره و نویسنده ازش خیلی خوب استفاده کرده
- روایت داستان زنی به عنوان شخصیت اول داستان، از زبان نویسنده مرد، کمی ضعیف از کار در اومده. شاید اگه نویسنده زن بود بیشتر میتونست تکتک شخصیتهای زن رو در داستان بهشون بپردازه. یا شاید بهتر بود با همین موضوعات و داستان، قصه در فصول مختلف حول شخصیتهای مختلف مرد با پرداختن به جزییات بیشتری از گذشته و آیندهشون بپردازه
داستان عجیبی است سرگذشت زنی زیبا که عشق زندگیش را پر از درد کرده. در عین جذابیت دل آدم با غم نوشا و حسینا درد میگیرد، تنگ و تیره میشود و هر لحظه میخواهی آن را کنار بگذاری تا از ناراحتی دور شوی ولی نمیشود و دوباره به سراغش میروی. تا آخر کتاب متوجه داستان نشدم و وقتی تمام شد تازه فهمیدم چه شده و احتمالا دوباره گوش بدهم