نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی پوست نارنج - صمد بهرنگی

مرتب‌سازی: جدیدترین
A.asgari
۱۴۰۱/۹/۲۷
کتاب عالی بود ممنون از کتابراه بخاطر رایگان در اختیار گذاشتن این کتاب
کتاب داستانی بود از معلمی که دانش اموزش اعتقاد داشت اگه‌معلم زودتر پوست نارنج و برایه مادرش اورده بود مادرش زنده میموند و معلم و مقصر میدونست
ولی نمیدونست مادرش از بیماری فوت کرده و حتی اگه پوست نارنج هم میخورد فایده‌ی نداشت
🥲
م د
۱۴۰۱/۹/۲۰
گویندش عالیه
داستان جالبی بود ارزش گوش کردن داره
ژیلا شجاعی
۱۴۰۱/۹/۲۰
چقد دلم سوخت مادرش فوت کرد داستان جالبی بود و گوینده محترم هم صدای خوبی داشت
طلا
۱۴۰۱/۹/۱۵
خوب بود 70درصد خوب بود
اسما
۱۴۰۱/۹/۷
نمیدونم چرا ولی واقعا به من ارامش عجیبی داد
ژامک فائقی
۱۴۰۱/۸/۲۴
مثل بقیه کارهای بهرنگی بسیار ظریف و البته غم انگیز. فوق العاده زیبا و شنیدنی! خیلی به درک فرهنگ و خورده فرهنگهایی که توی گوشه و کنار این کشور وجود داره کمک می‌کنه و باعث میشه بیشتر با مردممان آشنا بشیم.
ابوالفضل امین زاده
۱۴۰۱/۸/۲۳
سلام، من معلم هستم و خودم را در داستان تصور کردم. واقعا آقا معلم داستان کار سختی داشت. از قصه لذت بردم. خیلی ممنونم از کتابراه 🙏
هانیه سلیم زاده
۱۴۰۱/۸/۲۱
کاش هنوز هم بیماری‌ها با پوست نارنج مداوا می‌شد و کتابها عطر نارنج میداد. مثل همیشه قلم نویسنده زیبا بود و راوی عالی
رعنا محمدرضائی
۱۴۰۱/۸/۱۳
آخرش متوجه نشدم که واقعا برای چی مفید هست پوست نارنج
بهتر بود آخر کتاب گفته میشد
روشنک زیودار
۱۴۰۱/۸/۱۳
ساده. فقط اسم صمد بهرنگی باعث خواندنش بود. خوانش خوب بود.
Massi ,Ebi
۱۴۰۱/۸/۱۰
کاش همیشه این سادگی‌ها باقی میموند بین مردم
M Etminanzade
۱۴۰۱/۸/۶
داستان زیبایی است از گذشته ن چندان دور که گوش دانش خالی از لطف نیس
parisa omidi
۱۴۰۱/۷/۲۸
کتابی در ظاهر ساده ولی بسیار عمیق بود
گیتی قاسمی
۱۴۰۱/۷/۲۵
حس خوبی به این کتاب داشتم
فهیمه مصدق
۱۴۰۱/۷/۱۹
عالی بود ❤️👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻
سامر
۱۴۰۱/۷/۱۹
بیشتر به درد بچه‌های کوچیک میخوره.. نمیدونم چرا اما من پیام خاصی تو بطن کتاب ندیدم و یا شاید برای من قابل درک نبود
فائقه
۱۴۰۱/۷/۶
داستان کوتاه وغم انگیز پسر دانش آموزی که مادر خودش رو از دست فکر میکنه اگه پوست نارنج بود مادرش از مرگ نجات پیدا میکرد
ندا احمدی زاده
۱۴۰۱/۷/۲
متن جالبی داشت. خوانش هم خوب بود. برداشت من از این کتاب اینطور بود که سوگ برای بچه‌ها رو به شیوه‌ای روانشناسانه آموزش ببینیم. سوگ فقط برای مرگ نیست. مواجهه با اتفاقات سهمگین و غمناک برای فرزندان مثل بزرگترها نیست. خیلی از بچه‌های امروزی غمها رو توی خودشون میریزن و ما به تصور اینکه چیزی متوجه نمیشن، رفتار عادی و روزمره رو پیش میگیریم. در حالیکه اونها با کوچکترین جرقه‌ای منفجر میشن و کارهای خشونت آمیز لفظی و فیزیکی انجام میدن. همه پدر و مادرها و حتی به نظر من همه افراد، باید شیوه تربیتی کودکان رو یاد بگیرند. کودکان همیشه کودک نمیمانند. بزرگ میشن و میتونن یک جامعه رو تغییر بدن‌. چه خوبه که این تغییرات درجهت رشد جامعه باشه نه در جهت بزهکاری...
شیرین صالحی
۱۴۰۱/۷/۲
به نظرم قشنگ بود، خیلی خودمونی و روون داستان رو خواندند
الهام طبسی
۱۴۰۱/۶/۳۰
واقعا دلنشین بود
من ک لذت بردم
Mm
۱۴۰۱/۶/۲۹
داستان قشنگی بود،،، کمبود امکانات که یک پیرزن دکترای کل دار اونجا و تجویزش پوست نارنج برای بیماران،،،، ☹️☹️☹️☹️
هومن علایی الموتی
۱۴۰۱/۶/۲۱
داستانی در سبک رئالیسم...... به نظرم اگه صداسازی نمیشد، یا صداسازی‌ها حرفه‌ای تر بود، قشنگ‌تر از آب درمیومد..... سپاس
Kimia Omidvar
۱۴۰۱/۶/۱۳
کتابی ساده وبا زبانی ساده تر😍😍ارزش وقت گذاشتن داره، حتما گوش کنین🌻🌻🌻
🌸Zahra Habibi🌸
۱۴۰۱/۶/۱۲
صدای راوی و فضاسازی رو دوست داشتم داستان هم داستان خوبی بود به سطح تفکر و نگاه کودکان اشاره داشت و اینکه توضیح دادن برخی مسائل برای آن‌ها چقدر سخته مسائلی مثل درک از دست دادن عزیزان، چرایی مرگ و چیز‌های دیگری که بزرگترها هم در آن مانده اند
📚الناز محمدی📚
۱۴۰۱/۶/۱۰
🍁 صمد بهرنگی نویسنده و معلم برجسته‌ی قرن معاصر در میان قشر کودک و نوجوان…. واقعا از گوش کردن به این کتاب لذت بردم. مرسی از کتابراه که این کتاب رو رایگان برامون گذاشته بودن. اجرای گوینده‌ها هم خیلی زیبا بود. به زیبایی و سادگی، ساده دل بودن مردم روستا رو به تصویر کشیده بود و پوست نارنج رو یه جورایی به نوشداروی سهراب، مانند کرده بود و دانش اموز معتقد بود که چون این نوش دارو توسط معلم‌اش دیر رسیده بهش، باعث فوت پدرش شده! و با معلم قهر میکنه و میگه که اگه اون زودتر اومده و پوست نارنج رو آورده بود شاید پدرش زنده میمونده!! خیلی دردناک و توام با اتفاقات و طرز فکرهای ساده و بی آلایش بود! من یادم می‌یاد ۲۰ سال پیش که خواهرم در روستاهای دورافتاده معلم بود، و من یه دختر بچه بودم که همیشه دوست داشتم باهاش برم روستاشون! همیشه برام خیلی جذابیت داشت. اونجا بچه‌های دیگه به عنوان اینکه من خواهر معلم اشون بودم، بهم خیلی احترام‌می داشتن و همیشه تحویلم میگرفتن! یه بار یکی شون ازم پرسید؛ که آیا خانوم معلم اشون هم مثل اونها غذا می‌خوره؟ می‌خوابه؟ و یا نه به هیچ کدوم این کارها احتیاج نداره!!!؟؟ هیچ وقت این سؤالشون از ذهنم نرفت و نشانگر این بود که به چه اندازه معلم رو مقدس و عجیب و غریب می‌دیدن! خوندن و گوش کردن این کتاب منو برد به اون روزها و خاطرات روستاهای دورافتاده که برای خودش به دنیایی بود از سادگی و محرومیت افراد!
مرسی دوست عزیزم کتابراه ☘️
Elhaam Tavallaa
۱۴۰۱/۶/۹
آقای بهرنگی از نویسندگان بنام معاصر هست،، و من ممنونم بابت زحمتی که برای این کتاب کشیدن... اما هیچ کشش و جذابیتی نداشت،،، شاید اونزمانی که نوشتن این داستان رو برای رنج سنی جوان و بزرگسال نوشته بودن اما حس میکردم دارم کتاب کودک میخونم،، حتی چند بار وسط خوندنش فکر کردم چرا سطح این کار اینقدر پایین هست؟ آخر کتاب هیچی به آدم اضافه نشده بود،، هیچ اتفاق خاصی که اهمیت داشته باشه توش نبود،،، شاید اگر یک رمان چند صد صفحه‌ای بود این داستان میتونست یک فصل از اون باشه،، اما الان نه سر داشت نه ته،،، دوستش نداشتم،،، با همه احترامی که برای نویسنده قائلم کار ضعیفی بود
وحید یعقوبی
۱۴۰۱/۶/۲
داستان جالب وساده فضای خاکی
سبحان
۱۴۰۱/۵/۳۱
عالی آقا اصلا مگه میشه دست نوشته هایه آقا بهرنگی بد باشه
داست پوست نارنج فوق‌العاده بود
الهام عباسی
۱۴۰۱/۵/۳۰
صمد بهرنگی، نویسنده نام آشنای ادبیات کودک دهه 40، محقق و معلمی دلسوز با روش تدریس شاگردمحور بود. بهرنگی همیشه به کودکان می‌اندیشید. او در نویسندگی، کودکان را خوب می‌شناخت و نگران سرنوشت آن‌ها بود. بهرنگی معتقد بود قصه و داستان‌خواندن تنها سرگرمی نیست و می‌دانست که آگاهی، به آدمی توانی مضاعف می‌دهد و از معدود نویسندگانی بود که خواندن را با دیدن و تجربه کردن پیوند می‌داد. درک صمد از کودکی با درک گروه نویسندگان دهه 40 -50 ناسازگار بود، نگاه صمد به کودک و مفهوم کودکی و ادبیات کودک و نوجوان ماندگار و جاودانه است به همین دلیل او را یکی از بنیان‌گذاران کودک محوری در تعلیم و تربیت و نگاه به مفهوم کودکی در ادبیات کودک می‌دانند.
سارینا دهدشتی
۱۴۰۱/۵/۲۷
سلام و درود
چقدر این داستان کوتاه، دلنشین و غم انگیز بود، و چقدر بیانگر سادگی مردم قدیمی هست. قشنگ آدم رو بیاد فیلم‌های زیبایی که از زندگی بچه‌های روستا ساخته میشه، در کنار معلم و مدرسشون، میندازه.
و اینکه صاحب علی چ رنجی رو تحمل میکنه، بخصوص که با دید کودکانش کم کاری رو از معلمش میبینه و فکر میکنه شاید اگر معلم زودتر پوست نارنج رو آورده بود، مادر زنده میموند.
داستان خوبی بود و گویندگی هم خوب بود.
ممنون از عوامل کتاب و کتابراه عزیز
نازنین کریمی
۱۴۰۱/۵/۲۳
داستان بسیار زیبا ودلنشینی بود و زیباتر صدای گوینده که بسیار گرم و گیرا بود و‌ای کاش صداپیشه‌ها متفاوت بودن تا زیبایی داستان دوچندان بشه هرچند ک صدای صدا پیشه واقعا جذاب و گرم بود با تشکر از همه دوستان برای گردآوری
.....
۱۴۰۱/۵/۲۰
کتاب آقای بهرنگی ده‌ها‌ای کاش رو در پی داره!...
ای کاش مردم اون روستا اونقدر محروم نبودن...
ای کاش اونقدر باور‌های خرافی نداشتن...
ای کاش اینهمه از دنیا عقب نبودن...
ای کاش از علم و سواد کافی برخوردار بودن...
ای کاش...
اگه ما مادر صاحبعلی رو یه کشور در نظر بگیریم این‌ای کاش، باعث و بانی نابودی کشور هستن.
و‌ای کاش بفهمیم گاهی به مشکل به ظاهر ساده تو کشور، هم دلایل زیادی رو پشت سر داره و هم درد‌های زیادی رو در پی داره!...
سعیده رام
۱۴۰۱/۵/۱۸
داستان ناراحت کننده‌ای بود اما واقعیت سادگی و زودباوری مردم رو میگه
الینا رائد
۱۴۰۱/۵/۱۲
کتاب جالبی بود کوتاه و اثر گذار
maryam samani
۱۴۰۱/۵/۷
کتابهای آقای بهرنگ خیلی آموزنده هستن
فرزانه عبدی
۱۴۰۱/۴/۲۲
عاشق کتاب‌های آقای بهرنگی هستم اینم یکی از بهترن هاشه
samane roudini
۱۴۰۱/۴/۱۷
کتاب مفیدی بود پیشنهاد میکنم
ع. فتحی
۱۴۰۱/۴/۱۶
مثل دیگر داستانهای بهرنگی، ساده و شیوا بود.
شعری اولیا
۱۴۰۱/۴/۸
چقدر زیبا بود! چقدر قشنگ شما را به یک ده کوچک می‌برد. چقدر قشنگ در یک داستان کوتاه حال و احوال یک کودک روستایی را نشان می‌دهد. یک جای آرام، ترجیحا زیر سایه‌ی یک درخت، بنشینید، چای بنوشید و این داستان را با لذت بشنوید. متشکرم از عزیزانی که این داستان‌ها را برای شنیدن آماده می‌کنند.
نرمین صوفی
۱۴۰۱/۴/۷
بدنیست درکل مطلب جالب توجهی هم نداشت اما نمیشه گفت که بد بود برای‌ یک بار شنیدن خوبه
solmaz sadr
۱۴۰۱/۳/۳۰
با توجه به نویسنده‌اش انتخاب کردم ولی زیاد جالب نبود
ماندانا رستمی
۱۴۰۱/۳/۲۲
داستانهای صمد بهرنگی همیشه جذاب و از دل تاریخ کهن ایران است
پاشا
۱۴۰۱/۳/۱۹
عالی به یاد پدرم گوش دادم
سمیرا یوردخانی
۱۴۰۱/۳/۱۵
داستان کوتاه و جالبی بودهمچنین صدای آقای اردوبادی به جذابیت آن افزوده بود.
سمیرا ابراهیم پور
۱۴۰۱/۳/۸
داستان جالبی داره و شمارو با خودش همراه میکنه. به فرهنگ و باورهای مردم روستایی در زمان قدیم پرداخته. محرومیت مردم روستا ودر عین حال صفا و صمیمیت و سادگی و یک رنگی مردم روستارو به تصویر کشیده. راوی داستان یکی از شخصیت‌های داستان یعنی معلم روستاست. قصه‌ی قشنگی داره و شنیدنش رو توصیه میکنم.
سمیه شفیعی
۱۴۰۱/۲/۳۱
کتاب پوست نارنج ارزش یکبار شنیدن را داشت
مرضیه محمدی
۱۴۰۱/۲/۱۳
ممنون از زحماتتون
Mostafa Arshad Ebi
۱۴۰۱/۲/۱۲
روایت این قصه توسط یکی از شخصیت‌های درون قصه که معلم روستا باشد، انجام می‌گیرد. روایت قصه درزمان گذشته است و زاویه دید راوی، از نوع درونی است. چرا که خود راوی، در متن حوادث قصه می‌باشد. و فقط به افکار و اندیشه‌ها و احساسات خود واقف است و چنین اطلاعاتی را در مورد دیگر شخصیت‌ها ندارد. مخاطب راوی خوانندگان قصه می‌باشند.
این قصه دارای دو طرح می‌باشد. در طرح اول، وضعیت آغازین، بیماری مادر صاحبعلی و سفارش پوست نارنج به آقا معلم است. باز گشت دیر هنگام آقا معلم به روستا، که قرار بود برای بیمار نارنج بیاورد. وضعیت میانی این طرح را شامل می‌شود. و مرگ مادر صاحبعلی وضعیت پایانی را رقم می‌زند.
و اما در طرح دوم، وضعیت آغازین، ناراحتی صاحبعلی از مرگ مادر، خصوصاً از معلم، بخاطر دیر آوردن نارنج می‌باشد. در وضعیت میانی شاهد ارتباطاتی هستیم که بین آقا معلم و صاحبعلی اتفاق می‌افتد. و چنانچه از آخر قصه می‌فهمیم، وضعیت پایانی قصه تلاشی خواهد بود که آقامعلم برای قانع کردن صاحبعلی به کار می‌بندد.
در این قصه نیز، که اگر نگوییم واقعی، حداقل بر گرفته از زندگی واقعی یک قشر، ویک منطقه است، نویسنده به مشکلات ناشی از فقر و محرومیت می‌پردازد. و نشان می‌دهد که چگونه یک شاگرد در اثر نتایج تلخ این محرومیت‌ها، حتی از معلم خود دلخور شده و با وی قهر می‌کند. در عین حال شاهد صمیمیت اهالی روستا و معلمی که در آن جا تدریس می‌نماید هستیم. بطوریکه معلم حتی از عصیان دانش آموز ش ناراحت نمی‌شود و بدنبال کشف حقیقت بر می‌آید. و نشان می‌دهد که در یک جو صمیمی است که هر مشکلی قابل رفع است.
سیما علیپورنوری
۱۴۰۱/۱/۲۷
جالب بود. من خوشم اومد.
مهین افتخاری
۱۴۰۱/۱/۲۵
داستانی کوتاه از مسلم‌ترین واقعیت هستی یعنی مرگ
<< 1 2 3 4 5 6 >>