نقد، بررسی و نظرات نمایش صوتی سه روایت از زندگی - یاسمینا رضا
4.2
2341 رای
مرتبسازی: جدیدترین
در اثر سه روایت از زندهگی دو مورد اساسی بسیار خوب بیان شده بود.
۱: هنر و هنرمند در اثر هنر پیداست. با داشتن هنر نمتوان هنرمند شد که نوع صحبت مثال خوبی برای تثبیت این جمله هست. در دنیا بسیار افراد قادر به حرف زدن هستن. اما بعضها حرف شان ضربالمثل ساخته میشود. (نوع بیان نقشها که علت تفاوت روایتها شده در این اثر).
۲: کارکرد ذهن کفیت ماست. ما با درس که میآموزیم و تعامل که با آن انجام میدهم. خودمان را بیان میداریم. (نقشهای روایتها، مهمانها، صاحب خانه).
بلی، زحمت که انجام شده برای فایل ارزش داشت.
برای کسانیکه زحمت این فایل را کشیدن و هم برای کسانیکه از این فایل بهرمند شدن موفقیت آرزومندم.
با سپاس
۱: هنر و هنرمند در اثر هنر پیداست. با داشتن هنر نمتوان هنرمند شد که نوع صحبت مثال خوبی برای تثبیت این جمله هست. در دنیا بسیار افراد قادر به حرف زدن هستن. اما بعضها حرف شان ضربالمثل ساخته میشود. (نوع بیان نقشها که علت تفاوت روایتها شده در این اثر).
۲: کارکرد ذهن کفیت ماست. ما با درس که میآموزیم و تعامل که با آن انجام میدهم. خودمان را بیان میداریم. (نقشهای روایتها، مهمانها، صاحب خانه).
بلی، زحمت که انجام شده برای فایل ارزش داشت.
برای کسانیکه زحمت این فایل را کشیدن و هم برای کسانیکه از این فایل بهرمند شدن موفقیت آرزومندم.
با سپاس
خوب بود. فقط کاش صدای بازیگران مرد و زن آنقدر شبیه هم نبودن. خیلی خیلی شباهت صدا هست. بیشترش رو قاطی کردم که کی داره حرف میزنه. شما که زحمت کشیدید ۴ نفر انتخاب کردید، درست انتخاب میکردید. زنها رو کاملا باهم اشتباه گرفتم. مردها و هم همینطور. فقط تا حدودی از روی دیالوگ مشخص بود که کی به کیه!!!!
همیشه ازخوندن نظرات دیگران درباره کتابها لذت میبرم،
نظرات زیادی درباره این کتاب بود، به قولی ازبزرگان آنچه درفهم توآیدآن بود مفهوم تو،
چیزی که نظرمنو جلب کرد تواین کتاب سوایه همه نکات ارزشمنددررابطه با هنرارتباطات وقدرت کلمات،
بحث سوسیس وکالباس گیاهی بود شایدچون من یک گیاهخوارم اینودرک کردم، ولی واسه داشتن آرامش توزندگیمون باید ازخودمون وازبشقاب خودمون شروع کنیم، چطورباکشتن وخوردن وبرهم زدن آرامش موجودات زنده دیگرتوقع آرامش توزندگیمون داشته باشیم، حیوانات هم مانندما خونواده دارن واحساس،
التماس تفکر🙏
نظرات زیادی درباره این کتاب بود، به قولی ازبزرگان آنچه درفهم توآیدآن بود مفهوم تو،
چیزی که نظرمنو جلب کرد تواین کتاب سوایه همه نکات ارزشمنددررابطه با هنرارتباطات وقدرت کلمات،
بحث سوسیس وکالباس گیاهی بود شایدچون من یک گیاهخوارم اینودرک کردم، ولی واسه داشتن آرامش توزندگیمون باید ازخودمون وازبشقاب خودمون شروع کنیم، چطورباکشتن وخوردن وبرهم زدن آرامش موجودات زنده دیگرتوقع آرامش توزندگیمون داشته باشیم، حیوانات هم مانندما خونواده دارن واحساس،
التماس تفکر🙏
عالی بود سه برخورد متفاوت با یک موضوع و سه نتیجه کاملا متفاوت، این برخورد و برداشت و تفکر ماست از موضوعات مختلف که زندگی حال و آیندهی ما رو میسازد و باعث پیشرفت و یا شکست ما میشود، فقط ایرادی که میشود اینجا گرفت نوع بازی کردن بازیگران بود خیلی مصنوعی اجرا میکردند میشود گفت موضوع کتاب رو بازی نکردند از روی کتاب با عجله و بدون احساس خوندند
خیلی مفید بود و واقعا در زندگی روزمره بارها ممکنه برامون اتفاق بیفته یا افتاده باشه
چیزی که من برداشت کردم این بود که بقیه رو نصیحت نکن که جملههایی از قبیل آرام باش، اوضاع درست میشه و...
این جملهها یه جور امید محسوب میشه که خوبه ولی بهتر از اون اینه که شما حسی که از گفتن جمله بد به فردی رو دارید،
اون لحظه باید خودتون رو بزارید جای طرف و همون حس رو با عطش بیشتری نشون بدید تا اون فرد حس همدردی رو از شما بگیره و بفهمه تنها نیست در این راه مثلا اگر برادرتون یا خواهرتون از یک فردی که در فوتبال هست بدش میاد
نباید همون اول بگید خب شاید تو اشتباه فکر میکنی و اون آدم خوبیه، اینجا عطش طرف میره بالا وتو اشتباه میکنی و بد و بیراه و...
باید اینطوری صحبت کنید: اگر میشناسید اون فرد رو، که بگید من هم همینطوری مثل تو از اون فرد بدم میاد فکر کرده کیه این و حس همدردی رو اول داشته باشید و بعد میتونید بگید ولی امکان داره که اون امروز به دلایلی عصبانی شده باشه و اون حرف رو زده باشه یا اون کار رو کرده باشه بیا با خودش صحبت کنیم و بعد احتمال اینکه اون فرد آروم شه و بیاد با صحبت همه چی رو حل کنه خیلی بیشتره. اگر هم نمیشناسید فرد رو با سوالاتی بشناسید و بعد به همون شکلی که انگار فرد رو میشناسید عمل کنید. پس اول خودتون رو جای فرد میزارید و بعد راه حلی برای بهتر کردن اوضاع که شامل نصیحت نباشه.
چیزی که من برداشت کردم این بود که بقیه رو نصیحت نکن که جملههایی از قبیل آرام باش، اوضاع درست میشه و...
این جملهها یه جور امید محسوب میشه که خوبه ولی بهتر از اون اینه که شما حسی که از گفتن جمله بد به فردی رو دارید،
اون لحظه باید خودتون رو بزارید جای طرف و همون حس رو با عطش بیشتری نشون بدید تا اون فرد حس همدردی رو از شما بگیره و بفهمه تنها نیست در این راه مثلا اگر برادرتون یا خواهرتون از یک فردی که در فوتبال هست بدش میاد
نباید همون اول بگید خب شاید تو اشتباه فکر میکنی و اون آدم خوبیه، اینجا عطش طرف میره بالا وتو اشتباه میکنی و بد و بیراه و...
باید اینطوری صحبت کنید: اگر میشناسید اون فرد رو، که بگید من هم همینطوری مثل تو از اون فرد بدم میاد فکر کرده کیه این و حس همدردی رو اول داشته باشید و بعد میتونید بگید ولی امکان داره که اون امروز به دلایلی عصبانی شده باشه و اون حرف رو زده باشه یا اون کار رو کرده باشه بیا با خودش صحبت کنیم و بعد احتمال اینکه اون فرد آروم شه و بیاد با صحبت همه چی رو حل کنه خیلی بیشتره. اگر هم نمیشناسید فرد رو با سوالاتی بشناسید و بعد به همون شکلی که انگار فرد رو میشناسید عمل کنید. پس اول خودتون رو جای فرد میزارید و بعد راه حلی برای بهتر کردن اوضاع که شامل نصیحت نباشه.
توصیه 100000٪ میکنم گوش کنید