نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی جاودان - محمدعلی جمالزاده
4.2
734 رای
مرتبسازی: جدیدترین
ارش خدابخش
۱۴۰۱/۱۰/۲۸
00
جالب بود. شخصیت پاشنه کشش حرف نداشت 😄
کتاب قابل تامل و باحالتی طنز بود
نویسنده قدرت تخیل خوبی داشت که پاشنه کش و انتخاب کرده بود شاید هیچ کدوم از ما حتی به پاشنه کش فکرمنکنیم واقعا
و اون حقیقتهای میگفت که انسانها با این همهادعا و تفکر و برو بیا روزی خواهند مرد ولی یه پاشنه کش بعد از مرگ انها هم زنده خواهد ماند
و مثالهای باحالی میزد
و واقعا چنین چیزی هست که ما میمیریم و میپوسیم ولی پاشنه کش میماند شاید تاملی برایه اعمال نیک و بد ما بود شاید
نویسنده قدرت تخیل خوبی داشت که پاشنه کش و انتخاب کرده بود شاید هیچ کدوم از ما حتی به پاشنه کش فکرمنکنیم واقعا
و اون حقیقتهای میگفت که انسانها با این همهادعا و تفکر و برو بیا روزی خواهند مرد ولی یه پاشنه کش بعد از مرگ انها هم زنده خواهد ماند
و مثالهای باحالی میزد
و واقعا چنین چیزی هست که ما میمیریم و میپوسیم ولی پاشنه کش میماند شاید تاملی برایه اعمال نیک و بد ما بود شاید
جمالزاده این کتاب را کمی مرموز و رمز آلود و در نگاه اول حتی خرافی نوشته است داستانش شیرین و جذاب است و خواننده یا شنونده را وادار میکند به اینکه آن را دنبال نماید اما از آن مهمتر چینش لغات و جملاتی است ناب که ادبیات را در آن برهه از زمان تعریف داستان کتاب بسیار شیوا و رسا به ما نشان میدهد
باسلام.
کتاب صوتی کوتاه ولی خوبی بود. نشان دادن فانی بودن انسان رو بخوبی به تصویر کشیده شده بود اما از طرفی هم پایان داستان نشان داد با تمام این نواقصات و فانی بودنها باید زندگی را از سرگرفت و ادامه داد. بنظرم کتاب خوبی است که به منظور تردد نیم ساعته از منزل تا محل کار به آن گوش بسپارید. تشکر از کتابراه
کتاب صوتی کوتاه ولی خوبی بود. نشان دادن فانی بودن انسان رو بخوبی به تصویر کشیده شده بود اما از طرفی هم پایان داستان نشان داد با تمام این نواقصات و فانی بودنها باید زندگی را از سرگرفت و ادامه داد. بنظرم کتاب خوبی است که به منظور تردد نیم ساعته از منزل تا محل کار به آن گوش بسپارید. تشکر از کتابراه
🍁 مترجم و نویسنده اصفهانی. داستان کباب غازاش رو خیلی قدیما خونده بودم…
این هم داستانی جالب بود. یه حس طنز خاص و خودمونی توی کتاب بود، که اون رو خیلی دوست داشتنی کرده بود، و همش دوست داشتی به مکالمه نقش اول داستان با لذت گوش بدی. عبارات مختلف محاصره ای، یا ضرب المثلهای اصفهانی، و همین طور غرلندهای جالبی داشت.
به نظر من کل داستان توی این قضیه تمرکز کرده بود که خیلی خوبه که بدونیم ما توسط داشته هامون توی این دنیا میتونیم محدود بشیم و برامون داشتن نگه داری آنها میتونه انرژی بر باشه! حالا اینجا جمال زاده پاشنه کش رو که میتونه توی همهی خونه هامون، و توی هر فرهنگ غربی و شرقی باشه، به صورت سمبولیک انتخاب کرده بود، ولی ما میتونیم اون رو به خونه، ماشین، طلا، و داشتههای لوکس خودمون تعمیم بدیم. به قول معروف؛ هرکه بامش بیش، برفش بیشتر … انگلیسیها هم بهش میگن؛! big head, big ache! بنابراین توی این داستان تلاش شده بود تا بگه که میتونیم دغدغههای اینچنینی روکنترل کنیم و اجازه ندیم که اونها به صورت جاودان بر ما کنترل داشته باشن. یعنی به عبارتی به جای اینکه اونها (زندگی) روی ما سوار بشه و ما رو فرسوده کنه، کا روی اون سوار باشیم و کنترل و ضماماش رو در اختیار کنیم بگیریم…
درکل کتاب دلنشینی بود. ممنون دوست عزیزم کتابراه…☘️
این هم داستانی جالب بود. یه حس طنز خاص و خودمونی توی کتاب بود، که اون رو خیلی دوست داشتنی کرده بود، و همش دوست داشتی به مکالمه نقش اول داستان با لذت گوش بدی. عبارات مختلف محاصره ای، یا ضرب المثلهای اصفهانی، و همین طور غرلندهای جالبی داشت.
به نظر من کل داستان توی این قضیه تمرکز کرده بود که خیلی خوبه که بدونیم ما توسط داشته هامون توی این دنیا میتونیم محدود بشیم و برامون داشتن نگه داری آنها میتونه انرژی بر باشه! حالا اینجا جمال زاده پاشنه کش رو که میتونه توی همهی خونه هامون، و توی هر فرهنگ غربی و شرقی باشه، به صورت سمبولیک انتخاب کرده بود، ولی ما میتونیم اون رو به خونه، ماشین، طلا، و داشتههای لوکس خودمون تعمیم بدیم. به قول معروف؛ هرکه بامش بیش، برفش بیشتر … انگلیسیها هم بهش میگن؛! big head, big ache! بنابراین توی این داستان تلاش شده بود تا بگه که میتونیم دغدغههای اینچنینی روکنترل کنیم و اجازه ندیم که اونها به صورت جاودان بر ما کنترل داشته باشن. یعنی به عبارتی به جای اینکه اونها (زندگی) روی ما سوار بشه و ما رو فرسوده کنه، کا روی اون سوار باشیم و کنترل و ضماماش رو در اختیار کنیم بگیریم…
درکل کتاب دلنشینی بود. ممنون دوست عزیزم کتابراه…☘️
داستان کوتاه جاودان و فرمایشات جناب پاشنه کش، انسان را به تفکر وادار میکند. اینکه ادمهای دارای روح فانی و اشیا فاقد روح باقی هستند، حقیقتی است تلخ. چه بهتر که بجای مغرور شدن و منم منم زدنها اندکی به خودشناسی و جایگاهمان در بیکران هستی بپردازیم. اگراین داستان خوب پایان بندی بهتری داشت حتما فوق العاده میشد.
نویسنده خلاقیت بالایی داشته که پاشنه کش رو دارای قدرت تکلم قرار داده
ما تصور میکنیم که وجود اشیا وابسته به ما انسان هاست ولی پاشنه کش داشت اینو میگفت که انسانها فانی هستن و اشیا جاودانهاند
در حالی که نه خواننده که این تصور رو داره درست میگه و نه پاشنه کش؛ بلکه دوست شخصیت اصلی نگرش درستی داره و با شکستن پاشنه کش اینو نفی میکنه
ما تصور میکنیم که وجود اشیا وابسته به ما انسان هاست ولی پاشنه کش داشت اینو میگفت که انسانها فانی هستن و اشیا جاودانهاند
در حالی که نه خواننده که این تصور رو داره درست میگه و نه پاشنه کش؛ بلکه دوست شخصیت اصلی نگرش درستی داره و با شکستن پاشنه کش اینو نفی میکنه
داستان جاودان داستان مردی است که یک پاشنه کش از پدربزگش به پدرش و از پدرش به او به ارث رسیده شبی پاشنه کش لب به سخن میگشاید و پس از ان شب شبهای دیگری هم با سخنان خود باعث پریشان حالی شخصیت داستان میشود تا اینکه دوست مرد صاحب پاشنه کش اورا از شر پاشنه کش خلاص میکند. داستان کوتاه است و مفاهیم بسیار در دل خود دارد. قلم نویسنده بسیار جذاب و گیراست و ذهن خلاقی دارد. داستان ذهن شمارا به چراهای زیادی میکشاند و این نشان دهنده قدرت قلم نویسنده است. در بخشی از داستان پاشنه کش مدام در مورد جاودانه بودن خود و فانی بودن عمر صاحب و صاحبانش و سایر انسانها سخن میگوید و اسم داستان نیز برگرفته از این بخش داستان است. در نگاهی گوینده به جاودانگی عمر اجسام فیزیکی و فانی بودن عمر انسان اشاره داشته که برخی انسانها مانند شخصیت اصلی داستان با تامل در مورد این مسئله دچار اندوه و انزوا و افسردگی میشوند و برخی دیگر همچون دوست شخصیت اصلی به سادگی از کنار مسائل رد میشوند. از منظری دیکر پاشنه کش که در صحبت هایش نیز به حقارت خود اشاره میکند استعاره از انسانهای حقیر و مسموم اطراف ماست که اگر ما دل و ذهن خود را به حرفهای انها بسپاریم دچار خودکوچک بینی و حس پوچی و اندوه و انزوا میشویم اما اگر مثل دوست شخصیت اصلی داستان این اشخاص را نادیده بگیریم و به خودمان اعتماد داشته باشیم اجازه نخواهیم داد افکار و حرفهای مسمومشان ذهن و روان و زندگی مارا نیز به تباهی بکشاند. لحن و صدای گوینده نیز خوب بود.