من از اول حدس میزدم که جریان داستان به چه شکل میشه چون منو یاده جزیره شاتر مینداخت از ابتدا، ولی واقعا اینکه چطور انسان به این نقطه میرسه برام عجیبه...
به نظرم ده تا قسمت آخرش قشنگه
خیلی روند کندی داشت
و اینکه اگر آلیسیا انقدر وقت داشت که در انتهای قصه ماجرا را بنویسه و پنهان کنه چطور نتونست کمک بگیره؟
اگر موسیقی ناهنجار و آوای چیروک اجازه میدادند قطعا این رمان پنج ستاره بود
اکثر دیدگاهها در ارتباط با همین مسئله هستند. لطفا به نظر شنوندگان اهمیت بدهید
کتاب فوق العاده قشنگی هست و آنالیزهای عمیقی از عواطف انسانی داره
صدای راویها بسیار مناسب و قشنگ بود
منتها "کتاب، شنیدن، زندگی" رو فک کنم هزار بار شنیدم
پر از شخصیتهای روانشناسی شده، توصیف جزییات احساسات و از همه مهمتر تعلیق زیبای داستان که تا اخرین جملات داستان غافلگیرت میکنه