نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی پرواز بر فراز آشیانه فاخته - کن کیزی
4.5
454 رای
مرتبسازی: جدیدترین
Samaneh Shadravan
۱۴۰۲/۲/۱۳
10
سلام به همه عزیزانی که اومدن نظرات رو بخونن تا انتخاب کنن این کتاب رو برای مطالعه انتخاب کنن یا نه وظیفه خودم میدونم که بگم چقدر از گوش دادن این کتاب لذت بردم صدای شیوای گوینده متن عالی داستان بی نظیر این کتاب رفت تو لیست سفیدم تا به همه بگم مطالعه کنن یا گوش بدن. خلاصه کلام فوق العاده بود.
داستان جالبی بود داستان یک بیمارستان روانی و تعدادی بیمار که به ظاهر و یا واقعا بیمار بودند پرستارانی که به اسم قوانین بیماران را مجبور میکردند آن گونه که آنها میخواهند زندگی کنند اگر کسی میخواست به سلیقه و یا علایق خود توجه کند او را بیمار حاد مینامیدند و با او رفتاری بسیار خصمانه میکردند و اسم این کار را میگداشتند روش درمان که به نفع بیمار است، آن پرستاران به گونه ایی با آن افراد برخورد کرده بودند که آنها باورشان شده بود که بیمارند و رفتارها و کارهای پرستار به صلاح آنان است و آنها هیچ اراده ایی از خود نداشتند تا اینکه مک مورفی به آن جا آمد و با رفتارها و صحبتهای خود آن بیماران را آگاه کرد و اراده و قدرت تصمیم گیری را به آنها برگرداند ولی در این راه جان خود را فدا کرد
یکی از کتابهای بسیار خوبی بود که خوندم.
شخصیت پردازی عالی.
پر از ماجراهای تاثیر گذار. مفاهیم انسانی.
نمایش عادت انسانها به رنج کشیدن و در اسارت بودن. ترس از آزادی. و متاسفانه وادادن در برابر ظلم و ستم انسان نماها.
آزادی حق هر انسان هست و در مرحله اول ما افراد جامعه باید همدیگر رو همونطور که هستیم بپذیریم و هیچ فرد و نیرویی نباید به خودش حق بده آزادی و حق انتخاب رو از انسان دیگه بگیره.
و در نهایت اشاره به یکی از بزرگترین ننگهای تاریخ پزشکی یعنی: (لوبوتومی)
بی نهایت از جناب فرهاد اتقیایی بابت اجرای عالی و خوندن این کتاب متشکرم.
_ راستش چندبار این جمله رو نوشتم و پاک کردم اما نتونستم ازش چشم بپوشم پس مینویسم:
[یه صفحهی دیگه از سرگذشت جنایات بشر در حق هم نوع خودش جلو چشمم ورق خورد.]
شخصیت پردازی عالی.
پر از ماجراهای تاثیر گذار. مفاهیم انسانی.
نمایش عادت انسانها به رنج کشیدن و در اسارت بودن. ترس از آزادی. و متاسفانه وادادن در برابر ظلم و ستم انسان نماها.
آزادی حق هر انسان هست و در مرحله اول ما افراد جامعه باید همدیگر رو همونطور که هستیم بپذیریم و هیچ فرد و نیرویی نباید به خودش حق بده آزادی و حق انتخاب رو از انسان دیگه بگیره.
و در نهایت اشاره به یکی از بزرگترین ننگهای تاریخ پزشکی یعنی: (لوبوتومی)
بی نهایت از جناب فرهاد اتقیایی بابت اجرای عالی و خوندن این کتاب متشکرم.
_ راستش چندبار این جمله رو نوشتم و پاک کردم اما نتونستم ازش چشم بپوشم پس مینویسم:
[یه صفحهی دیگه از سرگذشت جنایات بشر در حق هم نوع خودش جلو چشمم ورق خورد.]
مکمورفی وارد جمعی میشود و سعی میکند آنها را نجات دهد و در نهایت خودش در این راه کشته میشود. خودش را قربانی این هدف میکند و تاثیرش را در جامعه خودش میگذارد. در طول رمان مشاهده میکنید که با برخی بیماران صحبت میکند و به آنها یاد آور میشود که شما انسان هستید؛ باید آنچه را که میخواهید انجام دهید، آزادی و ارادهتان باید دست خودتان باشد. صحنه بسیار قشنگی در این رمان وجود دارد که در فیلم نیز نمایش داده میشود.
صحنهای که مک مورفی میخواهد در یک رایگیری برای اینکه بتوانند مسابقات بیسبال را نگاه کنند همه را ترغیب کند تا برای خودشان و برای آنچه که دوست دارند تصمیم بگیرند و رای بدهند، در حالی که پرستار رچد قصد دارد قواعد آن سیستم را به بیماران تحمیل کند. او به شکل قهرمان و ناجی وارد جامعهای میشود که تمام وجوه حیات خود را از دست داده است. مک مورفی حیات را به جامعه تزریق میکند ولی گویی از وجود خود به این اجتماع تزریق میکند و جان خود را از دست میدهد تا بقیه را جاندار کند. به نظر من مکمورفی به معنای واقعی کلمه بک ناجی و قهرمان است.
صحنهای که مک مورفی میخواهد در یک رایگیری برای اینکه بتوانند مسابقات بیسبال را نگاه کنند همه را ترغیب کند تا برای خودشان و برای آنچه که دوست دارند تصمیم بگیرند و رای بدهند، در حالی که پرستار رچد قصد دارد قواعد آن سیستم را به بیماران تحمیل کند. او به شکل قهرمان و ناجی وارد جامعهای میشود که تمام وجوه حیات خود را از دست داده است. مک مورفی حیات را به جامعه تزریق میکند ولی گویی از وجود خود به این اجتماع تزریق میکند و جان خود را از دست میدهد تا بقیه را جاندار کند. به نظر من مکمورفی به معنای واقعی کلمه بک ناجی و قهرمان است.
کتاب پرواز برفراز آشیانه فاخته اثری بسیار زیبا و تاثیر گذار و درون مایه حقیقت تلخ زندگیست. این کتاب را میبایست بارها و بارها گوش کرد و خواند.
تحلیل انسانها و تشخیص بیمار روانی از انسان سالم کاری دشوار است و شاید به همین علت روانکاو و روانپزشک هر کدام دو دنیای مختلف را تحت درمان قرار میدهند یکی با داروهای شیمیایی و دیگری با پرواز بر فراز آشیانه روح هر انسان....
مک مورفی قهرمان داستان سعی داشت خودش باشد با تمام نقایص و صفات خوب و بدش. سعی میکرد زندگی را مزه مزه کند و این حس خوب را به دیگران منتقل کند شاید بسیاری از قوانین یا بهتر بگویم چهار چوبهای جامعه امروزی خوشایند دیگران نباشد وهنجار شکنی انگشت اتهام جنون را به سوی انسان بکشد اما به راستی معنای آزادی پذیرش دیگران همانگونه که هستند نیست؟؟؟!!!
ترسها، ضعفها، مدیریت دیگران تاثیر گذاری و تاثیر پذیری، قضاوت یکدیگر به گونهای زیبا در این کتاب به تصویر کشیده شده است
تحلیل انسانها و تشخیص بیمار روانی از انسان سالم کاری دشوار است و شاید به همین علت روانکاو و روانپزشک هر کدام دو دنیای مختلف را تحت درمان قرار میدهند یکی با داروهای شیمیایی و دیگری با پرواز بر فراز آشیانه روح هر انسان....
مک مورفی قهرمان داستان سعی داشت خودش باشد با تمام نقایص و صفات خوب و بدش. سعی میکرد زندگی را مزه مزه کند و این حس خوب را به دیگران منتقل کند شاید بسیاری از قوانین یا بهتر بگویم چهار چوبهای جامعه امروزی خوشایند دیگران نباشد وهنجار شکنی انگشت اتهام جنون را به سوی انسان بکشد اما به راستی معنای آزادی پذیرش دیگران همانگونه که هستند نیست؟؟؟!!!
ترسها، ضعفها، مدیریت دیگران تاثیر گذاری و تاثیر پذیری، قضاوت یکدیگر به گونهای زیبا در این کتاب به تصویر کشیده شده است
کتاب پرواز بر فراز آشیانه فاخته رمانی ازکنت کیسی داستان نویس اهل آمریکا که درسال ۱۹۶۲ منتشر شد و در این رابطه فیلمی ساخته شد که برنده چندین جایزه گردید با بازیگری فوق العاده جک نیلسون، آقای کیسی یا کنزی در مقطعی بعنوان کارمند در بیمارستان روانی سپری و با بیماران روانی احساس همدردی میکرد و ناظر تمام جریانات بیماران قرار گرفته و منتقد روانشاسی رفتارگرایی و قدرت سازمانها درآن روزها بود موضوع کتاب در مورد بیماری تازه وارد به یک تیمارستان و مخالفت با قوانین آن جا که باعث یک سری اتفاقات جالب میشود بنظرم شنیدن این داستان با اجرای عالی جناب آقای فرهاد لذت بخش میباشد از دست اندرکاران کتابراه کمال تشکر دارم
اگر به روانکاوی علاقه دارید حتما این رمان را بخوانید.
مثل یک طنز سیاه روی پنهان و کریه زندگی معاصر و از آن کریه تر نگاه دامپرورانه و بیتارمنش عصر حاضر به روح و جسم انسان را با صراحتی بیرحمانه برای مخاطب آشکار میکند.
اما این تمام ماجرا نیست و به یک تیمارستان و آدمهای آن جا ختم نمیشود!!!
این داستان تمثیلی از زندگی همه ماست که در برابر نظامهای قدرت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، آموزشی، حرفهای و حتی الزامات هستی خویشتن، مانند تکهای زباله خرد و مچاله میشویم.
انسان تصویر شده در این رمان، انسانی است تنها، جدا افتاده، فانی و با انتخابهای محدود
این کناب را باید خواند
بارها و بارها
جمله به جمله
مثل یک طنز سیاه روی پنهان و کریه زندگی معاصر و از آن کریه تر نگاه دامپرورانه و بیتارمنش عصر حاضر به روح و جسم انسان را با صراحتی بیرحمانه برای مخاطب آشکار میکند.
اما این تمام ماجرا نیست و به یک تیمارستان و آدمهای آن جا ختم نمیشود!!!
این داستان تمثیلی از زندگی همه ماست که در برابر نظامهای قدرت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، آموزشی، حرفهای و حتی الزامات هستی خویشتن، مانند تکهای زباله خرد و مچاله میشویم.
انسان تصویر شده در این رمان، انسانی است تنها، جدا افتاده، فانی و با انتخابهای محدود
این کناب را باید خواند
بارها و بارها
جمله به جمله
من چندین بار فیلمش رو دیدم، واقعا تاثیر گزار هستش، و به نوعی بسیار عمیق انسان رو به فکر و درون خودش وادار میکنه، کتابی که جرات میخواد تا ادم عمیقا بخونه و تجزیه و تحلیلش کنه، اینکه واقعا انسانهایی که به مرز دیوانگی میرسند، ایا راه برگشتی ندارند و اینکه در جامعههای امروزی بخصوص جامعههای غربی، چرا به جای دست گیری و کمک تا حد امکان به طرف فشار میاورند که یا خود را با جامعه تطبیق دهد یا به جمع دیوانگان بپیوندد
یکی از موارد جالب که در کتاب بهش اشاره شد بود و مک مورفی دچارش شد. جراحیهای لوبوتومی بوده که در گذشته انجام میشده در این جراحیها بدونی رضایت گرفتن از بیمار و خودسرانه با برداشتن قسمتی از مغز سعی در بهبود فرد داشتند که امروزه منسوخ شده و به عنوان یک ننگ پزشکی شناخته میشه.
و به راستی که نویسنده معنای واقعی آزادی رو به تصویر کشیده بود و عدهای که با رضایت خودشون در بیمارستان بودند و هرگز جرئت بیرون رفتن رو نداشتند!
و به راستی که نویسنده معنای واقعی آزادی رو به تصویر کشیده بود و عدهای که با رضایت خودشون در بیمارستان بودند و هرگز جرئت بیرون رفتن رو نداشتند!
آقای فرهاد اتقیایی فوقالعاده زیبا این رمان با گویندگی زیباشون به تصویر کشیدن به طوری که برای شنونده دلزدگی وخسته کننده نباشه وشنونده همراه با وقایع داستان پیش میره، دراین کتاب با مگ مورفی آشنا میشیم که به یک ظلمتکده وارد میشه وبا رفتارش وکارهایی انجام میده کلاً سیستم اونجا رو بهم میریزه و باعث میشه تسلط عوامل زورگو بیمارستان از هم بپاشه در کل خیلی جالب و جذاب بود، متشکرم
بایستی درکی از این فیلم و ژانر آن داشته باشید تا مفهوم کتاب رو متوجه شید، وگرنه مطمئن هستم ۹۰ درصد اواسط کتاب، اون رو نیمه کاره رها میکنند.. سیستم معیوب و خراب دهه ۳۰، ۴۰ دنیا، تو غالب داستانی آموزنده... رهایی، خشم، استبداد، و... همه اینها در این موضوع دیده شده و اون کسی که فیلم رو دیده نمیتونه درک خوبی از کتاب داشته باشه، چون بنظرم نسخه فیلم بسیار سانسور شده و مطابق میل هالیوود ساخته شده و کتاب اصلا یک چیز دیگه رو نقل میکنه.. در کل خوب بود و ممنومم از کتابراه
عالی، این کتاب جالب و پر از مفاهیم عمیق است، بنظر من دنیا، در این دیوانه خانه تجلی پیدا کرده بود زور گویی، مسخ شدن، گول خوردن و میل به ازادی و حیرت از چیزی که فکر میکنیم و حقیقتی که با ان رو برو میشویم، قسمتی که مک مورفی میفهمد. خیلیها خودشان انتخاب کرده و حتی هزینه میدهند که اینگونه زندگی کنند، بنظرم شاهکار است
ممنون از تمام زحماتتان، و گوینده محترم که بسیار هنرمندانه و زیبا کتاب را خواندن
ممنون از تمام زحماتتان، و گوینده محترم که بسیار هنرمندانه و زیبا کتاب را خواندن
به نظرم که واقعا عالی بود
خیلی حرف براق گفتن داره و من به شدت مشتاق شدم واسه گوش دادن به این کتاب و الان که اخرشم دارم حس میکنم چقدر غرقش شدم و چقدر دارم از کارای اون ادم جسور لذت میبرم
و واقعا رقتار پرستار رو میشه خیلی جاها مشاهده کرد در زندگی عادیمون
خوشحالم که این کتاب رو شنیدم
خیلی حرف براق گفتن داره و من به شدت مشتاق شدم واسه گوش دادن به این کتاب و الان که اخرشم دارم حس میکنم چقدر غرقش شدم و چقدر دارم از کارای اون ادم جسور لذت میبرم
و واقعا رقتار پرستار رو میشه خیلی جاها مشاهده کرد در زندگی عادیمون
خوشحالم که این کتاب رو شنیدم
این کتاب و گوش کنید ترس از آزادی در این کتاب بیشتر از آزار مستبد بهش پرداخته شده، فیلم "پرنده از قفس پرید"که برنده جایزه اسکار هم هست هم بعدش ببینید با بازی جک نیکلسون تا تعمق بیشتری در باب مبارزه درونی با پذیرش ظلم داشته باشید، البته فیلمنامه با کتاب مقدار زیادی تفاوت داشت ولی اصل مطلب همونه
پررنگترین مسئلهای که در نظریههای فوکو هست و در این رمان دیده میشود، مسئله نظارت است. مسئله این است که قدرت یک موضوع از بالا نیست، مسئله فرد مستبدی نیست که به ما قدرتی را تحمیل بکند که با برداشتن آن فرد، بتوانیم قدرت حاکم را از بین ببریم. بلکه همه افراد جامعه هم دیگران را تحت نظر دارند و با این کار قدرتشان را به دیگران اعمال میکنند و هم خود را تحت نظر و قدرت دیگران میبینند و میترسند از آزادی خودشان استفاده کنند. تحت نظر بودن چیزی است که در این رمان بسیار پررنگ است.