نقد، بررسی و نظرات کتاب باران سیاه - سقوط مرگبار - جلد اول - معین فرد
4.7
1233 رای
مرتبسازی: جدیدترین
Moocn
۱۴۰۲/۵/۲۲
00
خیلی خوبه ممنونم از اقای معین فرد. سلیقه ایه شاید کسایی دیگه دوسش نداشته باشن ولی این کتاب ازوناس ک نمیخای بزاری زمین تا تموم بشه.
واقعاً داستان جالب و جذابی داشت. فضا سازی و توصیف شخصیت نسبتاً خوب و تا حدی عالی بود. آغاز داستان و شروع آن کاملاً به خوبی نوشته شده بود. با رسیدن به پایان آن کمی غافلگیر شدم، از نظر من که رمان جالب و جذابی بود. فقط اگر روی علائم نگارشی کمی دقت میشد بهتر بود اما خوب از نظر من که بد نیست. واقعاً حیفه که از چنین داستانی فیلم یا سریالی ساخته نمیشه، از این میشد یه سریال قشنگ و جذاب ساخت. اما حیف که تو کشور ما به این مسائل چندان اهمیتی داده نمیشه. امیدوارم روزی برسه که به این مسئله هم اهمیتی داده بشه. اما خوب فک نکنم حالا حالاها کسی بخواد دست به چنین کاری بزنه. منتظر آثار دیگر این نویسنده جناب معین فرد هستم. باید بگم قلم عالی و تخیل و استعداد خوبی دارید. اگر میشه رمانتون رو به یک ناشر بین المللی بدین.
این کتاب فوق العاده جذاب و دنیایی جدید و فراگیری رو به ما نشان میدهد. شخصیتها و فضاهایی که نویسنده با قدرت خلق کرده است، دنیایی پویا و با تخیل است. نویسنده توانسته با همه جزئیات دنیا و شخصیتها را به این گونه توضیح دهد که خواننده را به خود جلب کرده و تا آخرین صفحه، برای همیشه متعهد به دنیای شگفت انگیز این کتاب خواهید شد. این کتاب میتواند به یک راهنمای اساسی تبدیل شود، به دلیل قدرت داستان، شخصیتها و مکانهایی که شفاف تر میشوند، تا بتوانید به دلیل تصویرهای شائبه و آشکارکننده، خواندن این کتاب را بسیار لذت بخشتر کنید. قبل از اینکه بخوانید این کتاب حتما دنیایی آماده بسازید تا بتوانید در آن عمیقا غوطه ور شوید.
یه داستان فوق العاده که وسعت ذهنیت نویسنده رو به وضوح به رخ میکشهاگه حتی ذرهای تجسم چیزی تو ذهنتون رو بلد باشین نویسنده اونطوری جزئیات رو بیان کرده که میتونین به وضوح به همراه شخصیت اصلی تو داستان قدم بزنین، بجنگین، فکر کنین و حتی درد بکشین یا خوشحال بشین. داستان راجب یه شخصیته که وقتی چشماشو باز میکنه هیچی یادش نمیاد و خودشو درحال خودکشی کردن میبینه...
اقای معین فرد از همین جا به شما خسته نباشید میگم در این روزها کتابهای شما مانند وسیلهای بود تا ما را از این دنیا با دنیای دیگر ببرد و این افتخار زیادی برای شماست. کتاب درمورد رباتی است که میخواست انسان شود و در بین فصول داستان به میان فرافرگشتها کرومها انسانها رباتها میچرخیم و وقایع مختلف را به پیش چشم میکشد. در این داستان با سامیرانا و دراسفل و..... اشنا میشویم که داستات با انها نیز جلو میرود. از شما اقای فرد به دلیل زحمات زیادتان متشکرم.
این کتاب یک شاهکار بینظیر فضا سازیهای عالی و شخصیت پردازی بسیار قویای دارد و نویسندۀ گرامی جناب معین فرد به خوبی توانستهاند داستان رو به گونهای پیش ببرند که خواننده اصلا از خواندن خسته نمیشود این کتاب به راحتی میتواند شما رو غرق در خود کند
این کتاب به زیبای بیان میکند که چگونه هویت و شخصیت افراد میتواند در نحوه زندگی آنها و رفتاری که از دیگران میبینند تأثیر بگذارد در کل این داستان شخصیت اصلی به دنبال کشف هویت خود است و میخواهد بداند چه کسی است او میخواد بداند که آیا واقعا شخصیت منفور است یا واقعیت چیز دیگری است و به دنبال همین موضوع ماجراجوییهای وی آغاز میشود
تأثیری که قلم نویسنده بر روی مخاطبان خود دارد به روشنی از ذهن خلاق و توانای ایشان حکایت میکند
بسیار خوش حالم که توانستهام این کتاب را مطالعه کنم و امیدوارم دیگران نیز بتوانند از این اثر زیبا نهایت لذت را ببرند
این کتاب به زیبای بیان میکند که چگونه هویت و شخصیت افراد میتواند در نحوه زندگی آنها و رفتاری که از دیگران میبینند تأثیر بگذارد در کل این داستان شخصیت اصلی به دنبال کشف هویت خود است و میخواهد بداند چه کسی است او میخواد بداند که آیا واقعا شخصیت منفور است یا واقعیت چیز دیگری است و به دنبال همین موضوع ماجراجوییهای وی آغاز میشود
تأثیری که قلم نویسنده بر روی مخاطبان خود دارد به روشنی از ذهن خلاق و توانای ایشان حکایت میکند
بسیار خوش حالم که توانستهام این کتاب را مطالعه کنم و امیدوارم دیگران نیز بتوانند از این اثر زیبا نهایت لذت را ببرند
واقعا کتاب خیلی خوبیه داستانش همش تخیله و تا آخرش نخونی نمیتونی ولش کنید واقعا داستانش جالبه و به جزئیات توجه شده البته شاید در اول داستان زیاد توجهای به جزئیات نشده اما کم کم به جزئیات توجه بیشتری شده البته که به نظر من سامیرانا بسیار خوب توصیف شده از نویسندهی محترم برای نوشتن این کتاب زیبا تشکر میکنم
با سلام خدمت دوستان گرامی
کتاب فوق العادهای بود و هنگام خوندن واقعا لذت بردم
شخصیت پردازی خیلی عالی و قلم قوی نویسنده به جذابیت داستان اضافه کرده بود
سیر و خطی ک داستان داشت واقعا نمیذاشت هیجان داستان کم بشه و من خواننده خودمو توی داستان حس و تصور میکردم
با تشکر از اقای معین فرد
کتاب فوق العادهای بود و هنگام خوندن واقعا لذت بردم
شخصیت پردازی خیلی عالی و قلم قوی نویسنده به جذابیت داستان اضافه کرده بود
سیر و خطی ک داستان داشت واقعا نمیذاشت هیجان داستان کم بشه و من خواننده خودمو توی داستان حس و تصور میکردم
با تشکر از اقای معین فرد
بسیار کتاب جالب و هیجان انگیزیه و جای جای کتاب پر از چالشهایی که ذهن من رو به وجد آورده و از خواندن این کتاب لذت میبرم و هیچوقت دلم نمیخواست تموم بشه. خیلی از نویسنده تشکر میکنم که تمام تلاش خودشو کرد تا بهترین اثر و خلق کنه
شاید خیلیها فکر کنن خواندن این جور کتابها فقط وقت تلف کردنه اما واقعا اگه عمیق به متنها نگاه کنیم نویسنده در کنار تخیلات علمی، کلمات آموزندهای هم پنهان کرده و داره به ما آموزش میده. کلماتی مثل خیانت، شجاعت، اعتماد، قدرت، امید و.... واقعا ازتون تشکر میکنم آقای معین فرد چون این اولین کتابی بود که من به درونش نفوذ کردم و از بین این کتابهایی که تا به حال خوندم چه ایرانی چه خارجی، این بهترین کتابی بود که به مغزم جان بخشیده.
شاید خیلیها فکر کنن خواندن این جور کتابها فقط وقت تلف کردنه اما واقعا اگه عمیق به متنها نگاه کنیم نویسنده در کنار تخیلات علمی، کلمات آموزندهای هم پنهان کرده و داره به ما آموزش میده. کلماتی مثل خیانت، شجاعت، اعتماد، قدرت، امید و.... واقعا ازتون تشکر میکنم آقای معین فرد چون این اولین کتابی بود که من به درونش نفوذ کردم و از بین این کتابهایی که تا به حال خوندم چه ایرانی چه خارجی، این بهترین کتابی بود که به مغزم جان بخشیده.
رمان جذابی بود. پر از تنوع و غیر قابل پیش بینی به همرا یک خط داستانی غنی و به دور از تکرار
اما تنوع و تعدد شخصیتها و اتفاقات باعث ایجاد چندین تناقض در داستان شده. مثلا سام موقع ورود به پناهگاه به سرعت فرم رو پر میکنه تما توی بیمارستان بخاطر وقفه بیست ساله سواد نوشتن رو انگار از دست داده.....
همچنین خیلی از ابهامات برطرف نشد. کلانتر کی بود؟ زایراس کی بود؟ و این دو نفر چجوری به کرادن مرتبط شدن؟
چه اتفاقی افتاد که کرادن و زایراس یکی شدن....
و سامیرانا داستانش چی بود؟ اونجا چیکار میکرد.....
اما تنوع و تعدد شخصیتها و اتفاقات باعث ایجاد چندین تناقض در داستان شده. مثلا سام موقع ورود به پناهگاه به سرعت فرم رو پر میکنه تما توی بیمارستان بخاطر وقفه بیست ساله سواد نوشتن رو انگار از دست داده.....
همچنین خیلی از ابهامات برطرف نشد. کلانتر کی بود؟ زایراس کی بود؟ و این دو نفر چجوری به کرادن مرتبط شدن؟
چه اتفاقی افتاد که کرادن و زایراس یکی شدن....
و سامیرانا داستانش چی بود؟ اونجا چیکار میکرد.....
کتاب فوق العادهای بود، واقعا فکر نمیکردم یک ایرانی بتونه چنین زیبا بنویسه...
کاملا خواننده رو به فضای داستان میبرد و میتونستی دقیقا خودت رو جای کرادن بذاری و سردرگمی اونو حس کنی، تخیل آقای معین فوق العاده بود و اصلا نمیگذاشتند هیچ جای داستان حالت کلیشهای به خودش بگیره، تک تک موضوعات داستان هم در آخر به خوبی کنار هم قرار گرفتند، از قیام نلاگ گرفته تا تغییر هویت غیرمنتظره
ورگا و رویاهای خود کرادن
بیصبرانه منتظرم تا جلد بعدی رو بخونم
کاملا خواننده رو به فضای داستان میبرد و میتونستی دقیقا خودت رو جای کرادن بذاری و سردرگمی اونو حس کنی، تخیل آقای معین فوق العاده بود و اصلا نمیگذاشتند هیچ جای داستان حالت کلیشهای به خودش بگیره، تک تک موضوعات داستان هم در آخر به خوبی کنار هم قرار گرفتند، از قیام نلاگ گرفته تا تغییر هویت غیرمنتظره
ورگا و رویاهای خود کرادن
بیصبرانه منتظرم تا جلد بعدی رو بخونم