نقد، بررسی و نظرات کتاب سه دختر حوا - الیف شافاک
4.1
539 رای
مرتبسازی: جدیدترین
جملههای قشنگ زیادی توش داشت، من بیشتر روی احساسات پری متمرکز بودم تا جنبهی خداشناسی و تو خیلی چیزا با پری هم ذات پنداری کردم، خیلی کتاب شیرینی بود دست نویسندش درد نکنه و اما این دوتا مهمترین نتیجههایی بود که من از کتاب گرفتم:
اینکه عشق چه زیاد چه کمش میتونه آسیب بزنه باید در حد اعتدال باشه
و اینکه برای شناخت خدا نباید چارچوبی تعیین کنیم
پایانشم البته یکم زد تو ذوقم، دوست داشتم بدونم اخر برای پری چه اتفاقی میفته چون فکر میکردم حتما ذکر کردن یه حمله به اون ویلا دلیلی میتونه داشته باشه
اینکه عشق چه زیاد چه کمش میتونه آسیب بزنه باید در حد اعتدال باشه
و اینکه برای شناخت خدا نباید چارچوبی تعیین کنیم
پایانشم البته یکم زد تو ذوقم، دوست داشتم بدونم اخر برای پری چه اتفاقی میفته چون فکر میکردم حتما ذکر کردن یه حمله به اون ویلا دلیلی میتونه داشته باشه
کتاب جذابی بود، نویسنده حالا با مهارت زندگی افرادی رو در داستان بازگو میکند که با شرایط خودشون در گیرن بخصوص با معنی ومفهوم اعتقادات، معنی ومفهوم بودن، یه جورایی نویسنده داره ما رو به چالش با خودمون دعوت میکنه که بودن در اعتقادات بودن در نوع زندگی بودن در نوع رفتارها واحساسات چه شخصیتی رو برای ما رقم میزه، شخصیتهایی که راه خودشون رو با اطمینان در مسیر درست یا غلط خودش انتخاب کرده بودند اما قصه ادمهایی که در شرایطی دوگانه قرار دارن شخصیتی بی هدف، شکاک یا بیتفاوت شکل میگیرند که در مسیری پوچ مسیری در کشاکش درست چیست غلط چیست ناچار به انتخاب است انتخابی که عقاید دیگر اورو به چالش میکشه ویه جورایی در حال رنج کشیدنه، کتاب خوبی بود حداقل ما از خودمون سوال میکنیم ما با خودمون در چه جایکاهی هستیم وایا واقعا اونچه که میخواهیم هستیم وایا اینی که هستیم برامون رضایت بخش هست یا خیر یا واقعا چیزی رو کم داریم یا خیر.......
با ابهامای شخصیت اصلی اشنا میشین و به درک نسبتا نزدیکی از فضا و زمان میرسید و وسط کتاب بهتون نوید داده میشه که استاد آزور نقش مهمی تو زندگی پری داشته یا با شخصیت و تدریسش به نوعی باعث درک وسیع تر دانش آموزاش شده ولی کتاب سطحی تر از این حرفها بود و هیچ جوره تاثیر خاصی نداشت در واقع یسری تضادایی ک تو جامعه هست و تایپهای مختف ادمای دور و ورمون و باوراشونن توصیف کرد و تمام! به هیچ سوالی جواب نداد و حتی تو داستان و شخصیتاش هم گیر کرد
من این کتاب رو تموم کردم و از اواسط کتاب پی بردم که نویسنده اسم جذابی برای کتابش انتخاب نکرده چون داستان کاملا بر اساس زندگی و تفکر پری نوشته شده و شیرین و مونا فقط به عنوان دو شخص، با عقاید کاملا متفاوت در داستان حضور داشتند که بحث هاشون بی نتیجه باقی میموند و بوی تعصب هم گاهی به خودش میگرفت. سوالهای زیادی هم برای خواننده پیش اومد که مثلا دلیل خودکشی پری چی بوداین باید مشخص میشد یکی دیگه اینکه طبق داستان، پری با پسری که توی مهمونی آزور بود رابطه برقرار کرد ولی دیگه صحبتی ازش نشدو سوالاتی دیگر که دوستان در نظراتشون بهش اشاره کردند. پری کلا بین دوراهی شک و ایمان بود و هزار جور فکر فلسفی که من حدس زدم قراره به جواب سوالاش تا حدودی برسه ولی عشق ناگهانیش به آزور داستان رو تغییر داد و به آشفتگیش اضافه کرد. درکل انتظارهمچین کتابی رواز الیف شافاک که نویسندهی ملت عشق با اون همه سر وصدا و جذابیت بود، نداشتم.
سلام
بنظر من یکی از تو ذوق زنندهترین رمانهایی بود که تا بحال خوندم خوندشو پیشنهاد میکنم نه از اون جهت که رمان بدون ایراد و عالیه بلکه از اون جهت که ایراد نویسندگی رو درک کنید، موضوع خیلی جذاب بود ولی از نیمه رمان چنان عجولانه و بدون تفکر سر و ته داستان رو بصورت کاملا غیر حرفهای هم آوردهاند که هر خواننده بی تجربهای هم اینو درک میکنه و اصلا نمیتونی به یک نتیجه گیری کلی برسی یه جاهایی که یهو میپرید که آدم احساس میکرد سانسور شده، اصل موضوع داستان که میخاد بگه خداشناسی رو با دین قاطی نکنید جذابه ولی حیف بود این موضوع جذاب اینطوری تموم بشه.
بنظر من یکی از تو ذوق زنندهترین رمانهایی بود که تا بحال خوندم خوندشو پیشنهاد میکنم نه از اون جهت که رمان بدون ایراد و عالیه بلکه از اون جهت که ایراد نویسندگی رو درک کنید، موضوع خیلی جذاب بود ولی از نیمه رمان چنان عجولانه و بدون تفکر سر و ته داستان رو بصورت کاملا غیر حرفهای هم آوردهاند که هر خواننده بی تجربهای هم اینو درک میکنه و اصلا نمیتونی به یک نتیجه گیری کلی برسی یه جاهایی که یهو میپرید که آدم احساس میکرد سانسور شده، اصل موضوع داستان که میخاد بگه خداشناسی رو با دین قاطی نکنید جذابه ولی حیف بود این موضوع جذاب اینطوری تموم بشه.
خب بعضی جاها خیلی ساده و سطحی بهش پرداخته شده بود... داستان تا حدودی کشش داشت.. اما اسم سه دخترا حوا زباد مناسبش نبود! خواننده دنبال داستان سه دختره اما ابنطور نیست!! و اینکه تو کتاب کلی سوال پیش نیاد که جوابشو نمیگیری! دلیل خودکشی پری.. اشنایی با عدنان.. و خیلی چیزای دیگه!! در ضمن در طول داستلن حس مردم وهمونی شام چند روز طول کشیده! چند بار شام خوردن! حس میکردم یه جاهاش منطقی نیس!
.. وو انتظار یه کتاب مثل ملت عشقو داشتم!
.. وو انتظار یه کتاب مثل ملت عشقو داشتم!
سلام به همه دوستانی که این کتاب رو خوندن
داشتم نظرات شما رو میخوندم و متوجه شدم که اکثرا به این نکته اشاره دارین که چرا انتهای کتاب نامفهومه و نمیشه نتیجه خاصی از اون برداشت کرد؟!
تا حدودی موافقم اما اگر دوباره فقط صفحه اخر کتاب رو بخونید متوجه منظور نویسنده خواهید شد...
اگر بخوام کتاب رو از نظرمفهوم تقسیم بندی کنم شامل دو قسمت کلی میشه:
۱) بخش اعظم کتاب که دو نظریه کلی در رابطه با دین (صرفا دین نه نوع خاصی از اون) رو بیان میکنه: افراط و تفریط و این سوال رو مطرح میکنه که کدوم یک درسته؟
۲) در بخش انتهایی پری به این نتیجه میرسه که درواقع هیچکدوم از این دو درست نیست و چیزی که درسته مفهومیه که بین این دو قرار داره و این رو به استادش، ازور هم یاد میده
در حقیقت من هم بعد از خوندن این کتاب دقیقا نمیدونستم الیف شافاک چه مفهومی رو میخواسته برسونه...
و درست فردای روزی که خوندن کتاب رو به اتمام رسوندم به طور اتفاقی به قصیده از ثنایی غزنوی به نام” تیغ عشق” برخوردم که این بیت اولش هست:
مکن در جسم و جان منزل که این دون است و ان والا
قدم زین هر دوبیرون نه، نه اینجا باش و نه انجا
و فکر میکنم نتیجه شایستهای برای این کتاب باشه.
داشتم نظرات شما رو میخوندم و متوجه شدم که اکثرا به این نکته اشاره دارین که چرا انتهای کتاب نامفهومه و نمیشه نتیجه خاصی از اون برداشت کرد؟!
تا حدودی موافقم اما اگر دوباره فقط صفحه اخر کتاب رو بخونید متوجه منظور نویسنده خواهید شد...
اگر بخوام کتاب رو از نظرمفهوم تقسیم بندی کنم شامل دو قسمت کلی میشه:
۱) بخش اعظم کتاب که دو نظریه کلی در رابطه با دین (صرفا دین نه نوع خاصی از اون) رو بیان میکنه: افراط و تفریط و این سوال رو مطرح میکنه که کدوم یک درسته؟
۲) در بخش انتهایی پری به این نتیجه میرسه که درواقع هیچکدوم از این دو درست نیست و چیزی که درسته مفهومیه که بین این دو قرار داره و این رو به استادش، ازور هم یاد میده
در حقیقت من هم بعد از خوندن این کتاب دقیقا نمیدونستم الیف شافاک چه مفهومی رو میخواسته برسونه...
و درست فردای روزی که خوندن کتاب رو به اتمام رسوندم به طور اتفاقی به قصیده از ثنایی غزنوی به نام” تیغ عشق” برخوردم که این بیت اولش هست:
مکن در جسم و جان منزل که این دون است و ان والا
قدم زین هر دوبیرون نه، نه اینجا باش و نه انجا
و فکر میکنم نتیجه شایستهای برای این کتاب باشه.
اما اول اینکه گفتهی بعضی دوستانوقبول دارم که نامگذاریه کتاب مناسب نبوده وبه داستان نمیخورد، دواینکه تناقض در جاهایی از داستان مشخص بودکه البته این میتونه ناشی از ضعف مترجم باشه، سه اینکه کتاب به جمع بندی از شخصیتهای اصلی نرسید.. ینی اینکه نه پری ونه آزورمشخص نشد چن چندن!! وما نفهمیدیم بعد از این همه سال جستجوبه چی رسیدن
بااحترام😊