نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی آهنگ عشق - سوری رحیمی
4
1201 رای
مرتبسازی: جدیدترین
فریده نوروزیان
۱۴۰۱/۲/۶
00
خوب بود عالی بود
داستان خوب و گیرایی بود
در سریال لاست هم در مورد فراموشی ناشی از درد و رنج یه نکته جالبی داشت که فرد برای اینکه تحمل درد رو نداره ذهن تصمیم میگیره چیزهایی رو حذف کنه حتی انسانها و زندگی روزمره و حتی بعضا نامش رو
در کل اشاره به روابط معیوب متداول در جامعه ما داشت و از زاویه دید هر نفر در داستان که نگاه کنیم حق با همه اشون هست و کلا قضاوت در مورد نقش انسانها در روابط چندان آسان نیست
در سریال لاست هم در مورد فراموشی ناشی از درد و رنج یه نکته جالبی داشت که فرد برای اینکه تحمل درد رو نداره ذهن تصمیم میگیره چیزهایی رو حذف کنه حتی انسانها و زندگی روزمره و حتی بعضا نامش رو
در کل اشاره به روابط معیوب متداول در جامعه ما داشت و از زاویه دید هر نفر در داستان که نگاه کنیم حق با همه اشون هست و کلا قضاوت در مورد نقش انسانها در روابط چندان آسان نیست
داستان به شیوه ایی روان و بررسی جزییات بیان شده و خواننده رو به فضای خیالی ذهن نویسنده سوق میده. به موضوعی کلیشه ایی اما حائز اهمیت پرداخته و اون چیزی که خوانش کتاب رو جذاب میکنه جزییاتیست که ذهن نویسنده به اون پرداخته. راوی هم با صدای خاص و بیان فوق العاده ایی که داشت خاطرهی این کتاب رو زیباتر در ذهنم به ثبت رسوند. لابه لای کامنتها مخالفتهای زیادی با صدای راوی بود برای من جای تعجب داشت چون یکی از دلایل من برای انتخاب چوک، راویهای فوق العاده ایست که انتخاب میکند
داستان خیلی زیبا و تن صدای گوینده مناسب داستان بود.
ولی نابلدی کار گوینده مقداری باعث دور شدن شنونده شده بود.
یعنی من داستان رو گوش میدادم بعد در گفت و گو بین دو نفر چون گوینده نمیگفت مثلا: مریم گفت... مهتاب گفت.... این کار رو نمیکردن و من باید بجای گوش دادن به عمق داستان، باید گفت و گو رو جدا میکردم تا بفهمم کی چی میگه.
و یک سوال برام پیش اومد.
مریم که از وجود مس۷ود در آخر داستان خشمگین بود بعد موقعی که انگشتهای مسعود رو دید دوباره عاشقش شد؟
یعنی اگر دست مسعود سالم بود، مریم زندگی با اون رو قبول نمیکرد؟
در کل کتاب خوبی بود.
ولی نابلدی کار گوینده مقداری باعث دور شدن شنونده شده بود.
یعنی من داستان رو گوش میدادم بعد در گفت و گو بین دو نفر چون گوینده نمیگفت مثلا: مریم گفت... مهتاب گفت.... این کار رو نمیکردن و من باید بجای گوش دادن به عمق داستان، باید گفت و گو رو جدا میکردم تا بفهمم کی چی میگه.
و یک سوال برام پیش اومد.
مریم که از وجود مس۷ود در آخر داستان خشمگین بود بعد موقعی که انگشتهای مسعود رو دید دوباره عاشقش شد؟
یعنی اگر دست مسعود سالم بود، مریم زندگی با اون رو قبول نمیکرد؟
در کل کتاب خوبی بود.