نقد، بررسی و نظرات کتاب مراقبم باش - مریم اسدی علیایی
مرتبسازی: پیشفرض

کتاب همانطور که در قسمت معرفی در موردش توضیح داده شده در مورد آزار و تجاوز جنسی در کودکی هست
اما در اینجا متاسفانه با پدیدهی کلی کودک آزاری مواجهیم.
بزرگترهایی که که خودشون در تلهی بی ارزشی دارن دست و پا میزنن و کودک بی نوا رو هم وارد این سیکل معیوب میکنن.
ترس از رهاشدگی، به دنبال جلب محبت بودن و وابستگی بیمارگونهی شخصیت اصلی داستان به همون بزرگترهایی که تصور میکنه میتونن نجات دهنده ش باشن در حالی که به بدترین شکل از سمت اونها آسیب دیده.
در این داستان فقط بحث آزار جنسی و یا مراقبت از کودکان مطرح نیست بلکه جبر محیطی و فرهنگی و خانوادگی حاکم بر زندگی خورشید از اون یه قربانی واقعی ساخته.
(افسردگی، پرخاشگری، نداشتن مهارتهای ارتباطی با همسر، عدم مدیریت بحرانهای زندگی و.....) همگی از دستاوردهای بودن در چنین خانوادهای ست و البته آزار جنسی اون در خردسالی مزید بر علت شده.
نویسنده قلم توانایی داره و به خوبی محیط زندگی و حالات روانی شخصیتهای کتاب رو توصیف میکنه و همین باعث میشه پا به پای خورشید اشک ریخت و رنجهایی که از طرف بزرگترهای ناآگاه بهش تحمیل میشد رو حس کرد.
امیدوارم روزی برسه که رشد و پیشرفت فکری در جامعه به جایی برسه که شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم.
افراد با اختلالات روانی وجود دارن اما میشه با آگاهی بخشیدن به خانوادهها از بسیاری از فجایع پیشگیری کرد.
اما در اینجا متاسفانه با پدیدهی کلی کودک آزاری مواجهیم.
بزرگترهایی که که خودشون در تلهی بی ارزشی دارن دست و پا میزنن و کودک بی نوا رو هم وارد این سیکل معیوب میکنن.
ترس از رهاشدگی، به دنبال جلب محبت بودن و وابستگی بیمارگونهی شخصیت اصلی داستان به همون بزرگترهایی که تصور میکنه میتونن نجات دهنده ش باشن در حالی که به بدترین شکل از سمت اونها آسیب دیده.
در این داستان فقط بحث آزار جنسی و یا مراقبت از کودکان مطرح نیست بلکه جبر محیطی و فرهنگی و خانوادگی حاکم بر زندگی خورشید از اون یه قربانی واقعی ساخته.
(افسردگی، پرخاشگری، نداشتن مهارتهای ارتباطی با همسر، عدم مدیریت بحرانهای زندگی و.....) همگی از دستاوردهای بودن در چنین خانوادهای ست و البته آزار جنسی اون در خردسالی مزید بر علت شده.
نویسنده قلم توانایی داره و به خوبی محیط زندگی و حالات روانی شخصیتهای کتاب رو توصیف میکنه و همین باعث میشه پا به پای خورشید اشک ریخت و رنجهایی که از طرف بزرگترهای ناآگاه بهش تحمیل میشد رو حس کرد.
امیدوارم روزی برسه که رشد و پیشرفت فکری در جامعه به جایی برسه که شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم.
افراد با اختلالات روانی وجود دارن اما میشه با آگاهی بخشیدن به خانوادهها از بسیاری از فجایع پیشگیری کرد.

فوق العاده بود
داستان کشش فوق العاده ایی داشت
یکی از غم انگیزترین رمانهایی بود که خوندم و کاملا من را تحت تاثیر قرار داد
ولی متوجه نشدم چرا بعد از اینهمه زجر خورشید هنوز هم به مادرش و برادرش حس خوبی داشت یا نمیتونست مقابلشون بایسته خانواده ملزومن اونجایی نیست که متولد شدی جایی که آرامش و راحتیم باشه هست
امیدوارم در آینده این دست از آزار و اذیتها به پایان برسه
خانوادهها بیشتر حواسشون به فرزندانشون باشه و از تعصبات کورکورانه دست بردارند و اجبار را از سر راه فرزندان خود دور کنند بجای حرف مردم حرف و دوست داشتن بچه هایشان اولویت زندگی شان باشه.
بقولی حتی اگر روی آب راه بری بازم مردم میان میگن چون نمیتونه شنا کنه داره روی آب راه میره
داستان کشش فوق العاده ایی داشت
یکی از غم انگیزترین رمانهایی بود که خوندم و کاملا من را تحت تاثیر قرار داد
ولی متوجه نشدم چرا بعد از اینهمه زجر خورشید هنوز هم به مادرش و برادرش حس خوبی داشت یا نمیتونست مقابلشون بایسته خانواده ملزومن اونجایی نیست که متولد شدی جایی که آرامش و راحتیم باشه هست
امیدوارم در آینده این دست از آزار و اذیتها به پایان برسه
خانوادهها بیشتر حواسشون به فرزندانشون باشه و از تعصبات کورکورانه دست بردارند و اجبار را از سر راه فرزندان خود دور کنند بجای حرف مردم حرف و دوست داشتن بچه هایشان اولویت زندگی شان باشه.
بقولی حتی اگر روی آب راه بری بازم مردم میان میگن چون نمیتونه شنا کنه داره روی آب راه میره

خیلی داستان قشنگی بود متاسفانه تجاوز همه جا هست این وظیفه یک مادره که همه جوره مراقب دخترش باشه پابه پای خورشید منم گریه کردم بعضی قسمتهاش یاد خاطرات تلخ خودم واینکه یک قسمت از خاطرات خورشید دقیقا شبیه خاطرات من بوداز مادر خورشید خیلی بدم اومد هیچ مادری با بچه خودش این کارو نمیکنه ولی خوشحالم که بلاخره خورشید به ارمش رسید از اول رمان تا آخرش همش استرس داشتم نکنه همش خواب باشه یا یک دفعه اتفاقی بیفته که خدارو شکر به خیر گذشت و خیلی خوشم اومد که مادر سپهر زن با فرهنگی بود وبا این ازدواج مخالفت نکردای کاش همه بفهمن که وقتی دو نفر تو هر شرایطی همدیگرو دوست دارن نباید مخالفت کرد 💚❤

کتابی بسیار عالی که تا خواندن آخرین صفحه میخ کوب شدم. باتوجه به قهرمان داستان دختری شیطون و بی پناه بود که قربانی تجاوز شد. مادری بی رحم داشت که دست نامادری رو از پشت بسته بود. باید بگویم بیشتر مراقب باشیم دختر دنیایی شادی و نشاط است اگر خانواده محکم پشتش باشد. این رمان واقعیت جامعه زنان امروز ماست که متاسفانه قربانی جهل خانوادهها شدهاند و به عشق ورزیدن و محبت ودیده شدن و حمایت از مردانشان نیاز دارند. حتی تا آخرین روز زندگی.

خسته نباشیدخدمت نویسنده عزیز رمان فوق العادهای بود توی زندگی مادرابایدهمیشه حتی به جزییات کوچیک هم توجه کنند فرق نمیکنه دختریاپسرباشه که این مسعله خوفناک گریبان گیرهیچ خانواده وکودکی نشه ودوم این که ازنظربنده این که خورشید اصلا عقل نداشت و زودهمه رو میبخشید آدم باید ازهمچین مادروبرادری همیشه دوری کنه ومهربونی وگذشت هم درزندگی اندازهای داره ولی این کتاب اونقدرعالی وپرکشش بود که ادم نمیتونست زمین بزار وهی میخواست ادامشو بخونه واقعا خسته نباشیدوانشاالله همیشه بدرخشید

من این کتاب را در ۴ یا ۵ ساعت خوندم
خیلی متاسف شدم اول از اینکه چقدر ما نسبت به افرادی که اطراف فرزندانمون هستند خوش بین هستیم و خیلی وقتا به راحتی پارهی تنمون رو باهاشون تنها میگذاریم؛ دوم متاسف شدم از اینکه ما فرهنگ رابطه داشتن رو به بچه هامون یاد نمیدیم تا اگر روزی دچار اتفاقاتی از این نوع شدن بتونن به ما اعتماد کنن و اوضاع از چیزی که هست بدتر نشه
خیلی متاسف شدم اول از اینکه چقدر ما نسبت به افرادی که اطراف فرزندانمون هستند خوش بین هستیم و خیلی وقتا به راحتی پارهی تنمون رو باهاشون تنها میگذاریم؛ دوم متاسف شدم از اینکه ما فرهنگ رابطه داشتن رو به بچه هامون یاد نمیدیم تا اگر روزی دچار اتفاقاتی از این نوع شدن بتونن به ما اعتماد کنن و اوضاع از چیزی که هست بدتر نشه


در جامعهی ما خیلی از زنها و بعضی از مردها مظلوم واقع شدند، خورشید نمونهی کامل یه زن ایرانی است که برای سوختن و ساختن زاده شدهاند. ای کاش مادرها، پدرها و حتی دخترها بیشتر مراقب امنیت جسمی و روانی خودشان و اطرافیانشان باشند. نوشتار داستان روان و زیبا بود و کشش داستان بسیار گیرا و جذاب، به امید موفقیت روز افزون جناب نویسنده

داستان کتاب در ابتدا شمارو جذب میکنه تا ادامش بدین در اواسطش باز هم شمارو شگعت زده میکنه اما از یه جایی به بعد دیگه خیلی همه چی سریع پیش میره و من اینو دوست نداشتم زیاد به جزئیات پرداخته نمیشه ینی ولی در کل کتاب راجب یکی از مشکلات جامعه است که بنظرم حس همدردی خواننده رو برمی انگیزه و میشه دوسش داشت






















تو این کتاب هم خورشید قربانی هوسهای فریدون شد؛ تمام تصمیمها و احساساتی که در طول زندگیش باهاشون مواجه میشد، به نوعی مربوط به همون تجربههای تلخ کودکیش بودن؛ نویسنده قلم خوبی داره و به این موضوع هم خوب پرداخته؛ اما خب تو این کتاب شما مراقبت جنسی از کودک رو نمیآموزین؛ فقط یاد میگیرین که باید از کودک و نوجوانتون مراقبت کنین و اگر کوتاهی کنین آیندهی تباه شدهای در انتظارشونه.
کتاب خوشخوان بود و سریع تمومش کردم؛
🚫خطر اسپویل🚫
خوشحال شدم که عاقبت خورشید خیر و خوشی بود هرچند که ته داستانهای قربانیان تجاوز و دست درازیها اغلب اینطور نیست و به تلخی ختم میشه.
امیدوارم یه روزی این بیماریهای جنسی و روحی ریشه کن بشن و همهی انسانها چه مرد و چه زن بتونن لبخند بزنن و از نفس کشیدنشون لذت ببرن.