نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی چراغها را من خاموش میکنم - زویا پیرزاد
4.5
609 رای
مرتبسازی: جدیدترین
Azi
۱۴۰۱/۶/۲۴
00
این کتاب روزمرگیهای زنی ارمنی به نام کلاریس هست که به همراه همسرش درآبادان زندگی میکند و قبل از ازدواج تهران زندگی میکند او تحمل اب و هوای شرجی رو نداره. تمام چیزهایی که از نظر ما ساده میاد عناصر سازنده داستانه شخصیت اصلی داستان خود اوست که با صبوری و متانت با سختیهای زندگی کنار میاید وبا چیزهای ساده مثل یک کتاب یا مثلا گل نخودی که درایوان پنجره کاشته خودش رو سرگرم میکنه تا بتونه شرایط سخت زندگی رو اسون کنه.
این داستان گرچه اوج و فرود چندانی نداشت ولی به شدت واقعی بود. روزمرهی ساده یک زن که اگر یک روز از مسیر خود خارج میشد تمام خانواده را تحت تاثیر قرار میداد. در واقع همین جزئیات ساده عناصر اصلی ستون خانه هستند. جزئیاتی که جز خود زن خانه دار هیچ شخص دیگری نمیتواند بفهمد و درک کند و از بیرون کاملاً ساده و عادی و گاهی بی معنا میآید و بدتر از همه گاهی اصلا به چشم نمیآید. ولی یک لحظه نبودن یک بخش کوچک همه چیز را مختل میکند. مثل روزی که مادر حوصله ندارد و بچهها را راهی نمیکند برای مدرسه و روزی که همسر میبیند خانم خانه مثل همیشه نیست. پس این کتاب نقد روانشناسانه قشنگی میتواند داشته باشد. وقتی کلاریس تصمیم میگیرد برای حقوق زنان فعال شود. لباسهایی که کمتر میپوشیده بپوشد و.... تصمیم میگیرد خودش برای خودش ارزش قائل شود. خودش خودش را ببیند تا دیگر اعضای خانواده هم بیشتر برایش ارزش قائل شوند. کلاریس نمایندهی زنهای بسیاری میتونه باشه. زنهایی که خوب مورد توجه قرار نمیگیرند و مسیر را اشتباه میروند. مسیر درست تلاش برای درک خود و رسیدگی به خود و بیان نیازها و خواستهها به با صراحت کامل و با ترمیم درست رابطه. گاهی رفتار خانمها مردها را بیشتر گیج و گنگ میکند. بهتر است با مردها واضح تر و شمرده تر حرف زد.
شروع خوبی ندارد و آنقدر پرداختن به جزئیات و مقدمات و معرفی شخصیتها طول میکشد که ملال آور میشود ولی از میانه رمان که میگذرد و بالاخره داستانی آغاز میشود جذاب میشود و آن وقت است که تازه علاقه مند به دنبال کردن میشوی... در واقع در وهله اول بیان جزئیات در بستر روایتی از روزمرگیهای یک زن میانسال در یک خانواده متوسط در دوران پهلوی خسته کننده و فاقد جذابیت جلوه میکند. اما اگر حوصله کنیم و طاقت بیاوریم و از این مقدمات عبور کنیم تازه به علت این همه درازگویی میشویم. انگار تازه متوجه میشویم که درون مایه اصلی قصه همین ملال است که با تلنگری عاطفی خودش را به رخ میکشد و قصهای را شکل میدهد.
خیلی خیلی عالی بود، برای من که خوزستانی هستم و همیشه ابادان در رفت و آمدم حس و حال روزهای آبادان قبل از جنگ را که ندیده بودم ولی شنیده بودم بسیار زیبا توصیف کرد این داستان
نمیدونم بگم خوشحالم کرد یا ناراحت؟!!
حس عجیب غریبی داشتم، دوست نداشتم تموم بشه
هر روز در اولین فرصت ممکن داستان رو گوش میکردم
صدای خانم شبنم مقدمی زیبایی داستان رو چندبرابر کرده بود
نمیدونم بگم خوشحالم کرد یا ناراحت؟!!
حس عجیب غریبی داشتم، دوست نداشتم تموم بشه
هر روز در اولین فرصت ممکن داستان رو گوش میکردم
صدای خانم شبنم مقدمی زیبایی داستان رو چندبرابر کرده بود
کتاب به روزمرگیهای یک زن خانه دار میپردازد. موضوعاتی ساده که در عین حال بسیار زیبا بیان شده بودند که البته اجرای هنرمندانه خانم مقدمی نیز بر این زیبایی و جذابیت اضافه کرده بود.
اما به نظر من این کتاب هیچ نقطه اوجی نداشت و یک روند خطی و ساده رو دنبال میکرد. به شخصه انتظار پایان بهتر و شگفت انگیزی را برای کتاب داشتم ولی داستان پایان ضعیفی داشت.
اما به نظر من این کتاب هیچ نقطه اوجی نداشت و یک روند خطی و ساده رو دنبال میکرد. به شخصه انتظار پایان بهتر و شگفت انگیزی را برای کتاب داشتم ولی داستان پایان ضعیفی داشت.
کتابی لطیف، داستانی شنیدنی، پر از نکات روانشناسانه و ظریف از دنیای درونِ یک زن.
خوانش کتاب بسیار دلپذیره. بطوری که تسلط و صدای عاری از ادا و اطوار تصنعی خانم مقدمی لذت تجربه این کتاب رو دو چندان کرده...
و اما هنر نویسنده در این کتاب تسلط بر موضوع و دنیا و کرکتر هاییست که میشناخته و خلق کرده و دیگر نحوه ارائه این دنیای ملموس بدیع و جذاب بود اما مناسب همه رنج خوانندگان مثلا کسانی که بدنبال هیجانات عاشقانه در رمانها میگردند نیست، اما برای کسانی که میخواهند زندگی راتجربه کنند عالیست.
کتابی که بیش از یک بار حداقل یک بار دیگر در آینده باز هم خواهم خواند/شنید.
خوانش کتاب بسیار دلپذیره. بطوری که تسلط و صدای عاری از ادا و اطوار تصنعی خانم مقدمی لذت تجربه این کتاب رو دو چندان کرده...
و اما هنر نویسنده در این کتاب تسلط بر موضوع و دنیا و کرکتر هاییست که میشناخته و خلق کرده و دیگر نحوه ارائه این دنیای ملموس بدیع و جذاب بود اما مناسب همه رنج خوانندگان مثلا کسانی که بدنبال هیجانات عاشقانه در رمانها میگردند نیست، اما برای کسانی که میخواهند زندگی راتجربه کنند عالیست.
کتابی که بیش از یک بار حداقل یک بار دیگر در آینده باز هم خواهم خواند/شنید.
با سلام و احترام
کتاب "چراغها را من خاموش میکنم" به نظر من یک کتاب متوسط است با اینکه در کل همه کتابها ارزش مطالعه را دارند چون بر عقیده هستم که نویسنده هر کتاب حذفی جدید برای گفتن داشته است برای نگاشتن اثر خودش. داستان زنی است است ارمنی که همراه با خانواده، مادر و خواهرش در آبادان سالهای قبل از انقلاب زندگی میکنند که همسر او کارمند شرکت نفت است.
ولی نکتهای که به نظر قابل بیان شدن است این کتاب بیشتر یک نگاشت روزانه یا همان دفترچه خاطرات است نه یک رمان البته به نظر من و از لایههای پیچیدهای برخوردار نیست و جایی برای فکر ندارد و بیشتر غرق در روزمرگی آدمهای آن خواهید شد. گرههای زیادی ندارد و بیشتر شما را سوق میدهد برای رسیدن به انتهای اثر.
ولی برای من داستان خیلی شبیه کتاب از ترس تنهایی اثر امیلی گیفین آمد که در آن آقایی که در شرف ازدواج است عاشق زنی دیگر میشود و در این کتاب زنی متاهل دارای 3 فرزند عاشق یک مرد مطلقه با یک فرزند میشود.
ولی اگر بدنبال خوانیدن یک رمان عاشقانه همسطح زندگی روزمره هستید خواندن و شنیدن آن را به همه توصیه میکنم ولی اگر از رمانها و داستانهای نویسندگانی چون اسماعیل فصیح، غلامحسین ساعدی، احمد محمود و... کاری مطالعه کردید نمیتوانم این مجموعه و کتاب را پیشنهاد دهم ولی اگر به کتابهای نویسندگانی چون م. مودبپور و... لذت بردهاید حتما از شنیدن و خواندن این کتاب هم لذت خواهید برد.
ولی برای من خیلی جالب است که در کتابهای اخیر از داستان و رمان متاسفانه به بحث که به نظر من ارزش مطرح کردن ندارد را به صورت زیاد میتوان دید و آنهم دل باختن زنی متاهل به مردی مجرد یا دل باختن یک مرد متاهل به زنی مجرد و امثال این که مسایل مهم خیلی زیاد است.
کتاب "چراغها را من خاموش میکنم" به نظر من یک کتاب متوسط است با اینکه در کل همه کتابها ارزش مطالعه را دارند چون بر عقیده هستم که نویسنده هر کتاب حذفی جدید برای گفتن داشته است برای نگاشتن اثر خودش. داستان زنی است است ارمنی که همراه با خانواده، مادر و خواهرش در آبادان سالهای قبل از انقلاب زندگی میکنند که همسر او کارمند شرکت نفت است.
ولی نکتهای که به نظر قابل بیان شدن است این کتاب بیشتر یک نگاشت روزانه یا همان دفترچه خاطرات است نه یک رمان البته به نظر من و از لایههای پیچیدهای برخوردار نیست و جایی برای فکر ندارد و بیشتر غرق در روزمرگی آدمهای آن خواهید شد. گرههای زیادی ندارد و بیشتر شما را سوق میدهد برای رسیدن به انتهای اثر.
ولی برای من داستان خیلی شبیه کتاب از ترس تنهایی اثر امیلی گیفین آمد که در آن آقایی که در شرف ازدواج است عاشق زنی دیگر میشود و در این کتاب زنی متاهل دارای 3 فرزند عاشق یک مرد مطلقه با یک فرزند میشود.
ولی اگر بدنبال خوانیدن یک رمان عاشقانه همسطح زندگی روزمره هستید خواندن و شنیدن آن را به همه توصیه میکنم ولی اگر از رمانها و داستانهای نویسندگانی چون اسماعیل فصیح، غلامحسین ساعدی، احمد محمود و... کاری مطالعه کردید نمیتوانم این مجموعه و کتاب را پیشنهاد دهم ولی اگر به کتابهای نویسندگانی چون م. مودبپور و... لذت بردهاید حتما از شنیدن و خواندن این کتاب هم لذت خواهید برد.
ولی برای من خیلی جالب است که در کتابهای اخیر از داستان و رمان متاسفانه به بحث که به نظر من ارزش مطرح کردن ندارد را به صورت زیاد میتوان دید و آنهم دل باختن زنی متاهل به مردی مجرد یا دل باختن یک مرد متاهل به زنی مجرد و امثال این که مسایل مهم خیلی زیاد است.