نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب - مت هیگ
۴.۶
۱۰۵۲ رای
مرتبسازی: پیشفرض

سروش میرزائیان خمسه
۱۴۰۱/۱/۳۰
۵۱۴
سلام و احترام؛ محتوای رُمان، عالی بود. صدا گذاری حرفهای بود و برخلاف برخی کامنتها نقص چندانی بهش وارد نیست. مجموعا این کتاب صوتی از نظر من، نمره کامل میگیره؛ کتابی درباره امید برای افراد ناامید، رمانی خواندنی و شنیدنی برای انسانهای عصر حاضر؛ اما دربارهی محتوا: سیر و سفری برای مخاطب هست در جوار خانم نورا، که از نگاه ایشون، در ابتدا تاریکیِ نبود امید، سردی زندگی بی معنا و خاکستریترین لحظات تنهایی و بدبیاری رو تجربه میکنیم. درست در لحظهای که خانم نورا از زندگی قطع امید میکنه، آگاهی ایشون، تجربهی خارج از کالبد رو شروع میکنه و به احتمالات (Possibilities) سفر میکنه: احتمالات کوانتومیِ جهانهای موازی خودش. سفری از ناامیدی و نخواستن زندگی به سمت تغییرات بنیادین و چه بسا قدرتهای معنوی؟ قدرت پیش بینی آینده یا به گفته نورا: " فقط یک حس خواهرانه؟ " 😉؛ این کتاب ارزش وقت شما را دارد. با احترام؛ از کتابراه عزیز، نویسنده، مترجم و گوینده محترم سپاسگزارم.

شگفت زده شدم!
احساس فوق العادهای دارم!
در حال حاضر دارم بداهه مینویسم و نمیدونم قراره چه نظری در مورد کتاب بدم... من تو زندگی حسرتهای زیادی داشتم واسه کارایی که کردم و واسه کارایی که نکردم، همیشه احساس میکردم عقبم همیشه فکر میکردم کمم اما “کتابخانه نیمه شب” نظرم رو عوض کرد. احساس کردم جای درستی وایسادم، اره اینجا همونجایی هست که من باید باشم. احساس سبکی میکنم، این بهترین زندگی کردنی هست که من میتونستم بسازمش، نه فقط برای خودم بلکه برای خیلی از افرادی که باهاشون زندگی کردم. جملهای توی کتاب هست که میگه کوچکترین تصمیمات ما میتونن بزرگترین رخداد هارو رقم بزنن.
قبل از خوندن کتاب انگار خودم رو مرکز دنیا میدیدم اما الان احساس و تفکر متفاوتی دارم. شاید در گذشته هم داشتم نمیدونم اما الان قوت گرفته. این کتاب مثل کتاب “کمانگیر” به قلم کوئیلو (کتاب قبلی که خوندم) نبود و جمله مستقیم و نصیحت گونهای نداشت که بشه زیرش خط کشید شاید در حد ده تا خط شایدم کمتر اما با نقل قول کردن زندگیهای مختلف شخصیت اصلی داستان درسهایی رو به من داد که انگار خودم تجربه شون کردم، عمیقا احساس میکنم دیگه میتونم خیلی کمتر از قبل خودمو در جایگاه مقایسه با دیگران قرار بدم، احساس میکنم میتونم کمتر از قبل حسرت کارهای کرده و نکرده م رو بخورم، میتونم بیشتر از قبل شکرگزار باشم میتونم بیشتر از قبل حال عزیزانم رو بپرسم میتونم صبور تر باشم.
اینها آموزههای این رمان شگفت انگیز بود بدون جملههای آموزنده.
احساس فوق العادهای دارم!
در حال حاضر دارم بداهه مینویسم و نمیدونم قراره چه نظری در مورد کتاب بدم... من تو زندگی حسرتهای زیادی داشتم واسه کارایی که کردم و واسه کارایی که نکردم، همیشه احساس میکردم عقبم همیشه فکر میکردم کمم اما “کتابخانه نیمه شب” نظرم رو عوض کرد. احساس کردم جای درستی وایسادم، اره اینجا همونجایی هست که من باید باشم. احساس سبکی میکنم، این بهترین زندگی کردنی هست که من میتونستم بسازمش، نه فقط برای خودم بلکه برای خیلی از افرادی که باهاشون زندگی کردم. جملهای توی کتاب هست که میگه کوچکترین تصمیمات ما میتونن بزرگترین رخداد هارو رقم بزنن.
قبل از خوندن کتاب انگار خودم رو مرکز دنیا میدیدم اما الان احساس و تفکر متفاوتی دارم. شاید در گذشته هم داشتم نمیدونم اما الان قوت گرفته. این کتاب مثل کتاب “کمانگیر” به قلم کوئیلو (کتاب قبلی که خوندم) نبود و جمله مستقیم و نصیحت گونهای نداشت که بشه زیرش خط کشید شاید در حد ده تا خط شایدم کمتر اما با نقل قول کردن زندگیهای مختلف شخصیت اصلی داستان درسهایی رو به من داد که انگار خودم تجربه شون کردم، عمیقا احساس میکنم دیگه میتونم خیلی کمتر از قبل خودمو در جایگاه مقایسه با دیگران قرار بدم، احساس میکنم میتونم کمتر از قبل حسرت کارهای کرده و نکرده م رو بخورم، میتونم بیشتر از قبل شکرگزار باشم میتونم بیشتر از قبل حال عزیزانم رو بپرسم میتونم صبور تر باشم.
اینها آموزههای این رمان شگفت انگیز بود بدون جملههای آموزنده.

با سلام و احترام
در دورانی که با توجه به مشغلههای کاری متاسفانه خواندن و مطالعه کتاب خیلی خیلی کم شده است یکی از راههایی که میتوان این نقیصه را کمی بهبود بخشید استفاده از کتابهای گویاست که کتابراه در این زمینه به نشر من خیلی خوش درخشیده است حالا بریم برای صحیت در مورد کتاب "کتابخانه نیمه شب" که من هم نسخه چاپی کتاب را مطالعه کردم و هم نسخه گویای آن را به همت کتابراه شنیدم به نظر من کتاب خوبی است که ته مایههای فلسفه و مسائل زندگی ماشینی را به خوبی مورد بحث قرار داده است و قالب یک داستان برای ما بیان کرده کتاب از ترجمه نسبتاً خوبی برخوردار است. کتاب در مورد خانم جوانی است که مسائلی مانند زندگی ماشینی، و حسرتهای او باعث میشود که از پوچی و احساس افسردگی رنج ببرد و حتی باعث شود که خودکشی کند ولی با رجوع به این کتابخانه میفهمد و درک میکند که خیلی از این حسرتها بیهوده بوده و حتی آنقدر کم اهمیت است که زندگی او را به صورت کاملاً بیهوده نابود کرده است. ولی نقدی که از این کتاب میتوان کرد این است در خیلی از قسمت متاسفانه ترجمه کمی لنگ میزند و حتی به درجایی بیجینگ را که خیلی راحت به پکن میتوانسته ترجمه کند با همان واژه بیجینگ آوره شده و نقدی دیگر اینکه خیلی راحت به شنوده القا میکند که روابط زناشویی خیلی راحت میتواند گسسته شود و بیهوده است که این امر در جامعه خود باعث افسردگی میگردد و شاید همه آن بیشتر به ترجمه بازگردد. امید از مطالعه آن لذت ببرید. با آرزوی موفقیت برای همه.
در دورانی که با توجه به مشغلههای کاری متاسفانه خواندن و مطالعه کتاب خیلی خیلی کم شده است یکی از راههایی که میتوان این نقیصه را کمی بهبود بخشید استفاده از کتابهای گویاست که کتابراه در این زمینه به نشر من خیلی خوش درخشیده است حالا بریم برای صحیت در مورد کتاب "کتابخانه نیمه شب" که من هم نسخه چاپی کتاب را مطالعه کردم و هم نسخه گویای آن را به همت کتابراه شنیدم به نظر من کتاب خوبی است که ته مایههای فلسفه و مسائل زندگی ماشینی را به خوبی مورد بحث قرار داده است و قالب یک داستان برای ما بیان کرده کتاب از ترجمه نسبتاً خوبی برخوردار است. کتاب در مورد خانم جوانی است که مسائلی مانند زندگی ماشینی، و حسرتهای او باعث میشود که از پوچی و احساس افسردگی رنج ببرد و حتی باعث شود که خودکشی کند ولی با رجوع به این کتابخانه میفهمد و درک میکند که خیلی از این حسرتها بیهوده بوده و حتی آنقدر کم اهمیت است که زندگی او را به صورت کاملاً بیهوده نابود کرده است. ولی نقدی که از این کتاب میتوان کرد این است در خیلی از قسمت متاسفانه ترجمه کمی لنگ میزند و حتی به درجایی بیجینگ را که خیلی راحت به پکن میتوانسته ترجمه کند با همان واژه بیجینگ آوره شده و نقدی دیگر اینکه خیلی راحت به شنوده القا میکند که روابط زناشویی خیلی راحت میتواند گسسته شود و بیهوده است که این امر در جامعه خود باعث افسردگی میگردد و شاید همه آن بیشتر به ترجمه بازگردد. امید از مطالعه آن لذت ببرید. با آرزوی موفقیت برای همه.

مدتی بود که فکر خودکشی به سرم زده بود چون شکستهای پی در پی و زیادی خوردم. مثل شخصیت اصلی کتاب به ته خط رسیده بودم احساس تنهایی و مهم نبودن داشتم. زمینو زمان رو مقصر میدونستم. این کتاب بهم کمک کرد علت مشکلات رو درک کنم. اون تغییر در خودمه نه در شرایط و موقعیتها داشتن چیزهایی یا نداشتن! این کتاب به شما میگه هر آدمی در هر موقعیت و مکان و شرایطی که باشه بلعخره اتفاقاتی خوب یا بد پیش میاد که این جزوی از زندگیست و اون ما هستیم که میتونیم از هر موقعیت چه برداشت یا چه بهترهای ببریم خوب یا بد! این کتاب به شما یاد میده نوع نگرشتون به زندگی رو عوض کنید شاکر باشید از چیزی که دارید یا هستید چون مصلحت شما در اون بوده ما نمیدونیم اگه مثلا به جای خودمون کس دیگری بودیم ایا با مشکلاتی که در اون زندگی با اون مواجه میشدیم کنار میومدیم. اون چیزی که من فهمیدم باید قبول کنیم خدا اندازه لذتها موفقیتها ناکامیها ناراحتیهای هر فرد رو بسته به تحمل و جنبه ما برامون به وجود میاره. و وقتی ما احساس میکنیم کم آوردیم مشکل از جهان و خدا نیست مشکل از ایمان و اعتقاد نداشتن ما به تقدیر ماست. نه اینکه مقابل هر چه به سرمان میاد بی اراده تسلیم شویم. بلکه خود باید برای زندگی بهتر همواره تلاش کنیم. همیشه خدا دو راه سر راهمان قرار میده این ماییم که با انتخابهای اشتباه خود را به دردسر میندازیم. فقط خوانش گوینده خیلی بد بود همه جملات رو سوالی بیان میکرد. اگه صدای بهتری میگذاشتید حتما این کتاب بهترین کتاب صوتی کتابراه میشد. ممنونم از کتابراه که فکر خودکشی رو با ارائه این کتاب از سرم بیرون آورد.

نکته بنیادین این کتاب به نظرم این سوال اساسی که حسرتهای ما چقدر واقعی هستند؟
] خطر اسپویل [
《نورا》 ۵ ساعت قبل از خودکشی، وارد کتابخانه اسرارآمیزی میشود و کتاب حسرتهایش را آن جا میبیند [کتابی پر از جملات حسرتالود وای کاشهای متعدد از زندگی شخصی وی] اما حالا او فرصت مییابد بازگردد و حسرت هایش را را برطرف کند. و در هرکدام از شرایطی که آرزو داشت حضور داشته باشد زندگی کند.
یکی از بزرگترین حسرتهای نورا جواب منفی و ازدواج نکردن با پسری بود که به شدت شیفته نورا بود.
به محض اندیشیدن بهواین حسرت نورا به دنیایی پرتاب میشود که در آن به پسر مورد علاقهاش جواب مثبت داده و بایکدیگر ازدواج کردهاند و میکده کوچکی را اداره میکنند که یک زمانی آرزوی هر دوی آنها بود که بازگشاییاش کنند.
در ابتدا نورا از زندگی جدیدش به شدت خوشحال است اما به مرور متوجه میشود که شوهرش، همان فردی که در زندگی دیگرش به شدت حسرت زندگی با او را داشته به راحتی به او خیانت میکند و از طرفی دائمالخمر هم هست. نورا به شوهرش اعتراض میکند و هشدار میدهد که اینگونه زیستن اصلا درست نیست و هشدار میدهد در زندگی دیگرش به درخواست ازدواج او جواب منفی داده بود و جواب منفی نورا مرد را به شدت افسرده و منزوی کرده و در حالی که حسرت زندگی با نورا را داشته همواره التماس میکرده جواب پیامهایش را بدهد. لذا مرد الان باید قدر زندگی با او را بداند، اما شوهرش در پاسخ حرفای نورا به او میخندد و او را دیوانه تلقی میکند و میگوید هیچگاه دلش برای او تنگ نخواهد شد.
《نورا متوجه میشود زندگی که همیشه حسرتش را میخورده تا چه حد وحشتناک و غیرقابل تحمل بوده است و او یک عمر حسرت چه زندگی احمقانهای را میخورده است》.
] خطر اسپویل [
《نورا》 ۵ ساعت قبل از خودکشی، وارد کتابخانه اسرارآمیزی میشود و کتاب حسرتهایش را آن جا میبیند [کتابی پر از جملات حسرتالود وای کاشهای متعدد از زندگی شخصی وی] اما حالا او فرصت مییابد بازگردد و حسرت هایش را را برطرف کند. و در هرکدام از شرایطی که آرزو داشت حضور داشته باشد زندگی کند.
یکی از بزرگترین حسرتهای نورا جواب منفی و ازدواج نکردن با پسری بود که به شدت شیفته نورا بود.
به محض اندیشیدن بهواین حسرت نورا به دنیایی پرتاب میشود که در آن به پسر مورد علاقهاش جواب مثبت داده و بایکدیگر ازدواج کردهاند و میکده کوچکی را اداره میکنند که یک زمانی آرزوی هر دوی آنها بود که بازگشاییاش کنند.
در ابتدا نورا از زندگی جدیدش به شدت خوشحال است اما به مرور متوجه میشود که شوهرش، همان فردی که در زندگی دیگرش به شدت حسرت زندگی با او را داشته به راحتی به او خیانت میکند و از طرفی دائمالخمر هم هست. نورا به شوهرش اعتراض میکند و هشدار میدهد که اینگونه زیستن اصلا درست نیست و هشدار میدهد در زندگی دیگرش به درخواست ازدواج او جواب منفی داده بود و جواب منفی نورا مرد را به شدت افسرده و منزوی کرده و در حالی که حسرت زندگی با نورا را داشته همواره التماس میکرده جواب پیامهایش را بدهد. لذا مرد الان باید قدر زندگی با او را بداند، اما شوهرش در پاسخ حرفای نورا به او میخندد و او را دیوانه تلقی میکند و میگوید هیچگاه دلش برای او تنگ نخواهد شد.
《نورا متوجه میشود زندگی که همیشه حسرتش را میخورده تا چه حد وحشتناک و غیرقابل تحمل بوده است و او یک عمر حسرت چه زندگی احمقانهای را میخورده است》.

خود کتاب رمانی بسیار عالی است، اما متاسفانه این ترجمه و این نسخهی صوتی از این کتاب که انتشارات کولهپشتی منتشر کرده است، چندان خوب نیست و دلیل کم بودن ستارههایی که ثبت کردم نیز همین است.
نسخهی صوتی دیگری از این کتاب که ناشر خوب صوتی ماهآوا منتشر کرده است، هم از نظر ترجمه هم از نظر گوینده، بسیاربهتراز این کتاب انتشارات کولهپشتی است. پیشنهاد میکنم آن نسخهی صوتی این کتاب که انتشارات ماهآوا منتشر کرده است از کتابراه تهیه بفرمایید.
متوجه نمیشوم چرا برخی از مترجمان محترم اصرار دارند که کار گویندگی کتاب صوتی را نیز انجام دهند. گویندگی کتاب صوتی هنر و مهارتی است که لازم نیست همگان توانایی انجام دادن آن را داشته باشند. بهتر است ناشران صوتی کسانی را برای خوانش کتاب صوتی انتخاب کنند که در این کار مهارت و تخصص دارند. تنها بدون تپق خواندن کتاب ملاک خوب بودن گوینده نیست. هنگام انتخاب گویندهی کتاب صوتی، لحن و شیوهی خوانش متناسب با متن کتاب صوتی باید مدنظر قرار گیرد.
با سپاس از کتابراه
نسخهی صوتی دیگری از این کتاب که ناشر خوب صوتی ماهآوا منتشر کرده است، هم از نظر ترجمه هم از نظر گوینده، بسیاربهتراز این کتاب انتشارات کولهپشتی است. پیشنهاد میکنم آن نسخهی صوتی این کتاب که انتشارات ماهآوا منتشر کرده است از کتابراه تهیه بفرمایید.
متوجه نمیشوم چرا برخی از مترجمان محترم اصرار دارند که کار گویندگی کتاب صوتی را نیز انجام دهند. گویندگی کتاب صوتی هنر و مهارتی است که لازم نیست همگان توانایی انجام دادن آن را داشته باشند. بهتر است ناشران صوتی کسانی را برای خوانش کتاب صوتی انتخاب کنند که در این کار مهارت و تخصص دارند. تنها بدون تپق خواندن کتاب ملاک خوب بودن گوینده نیست. هنگام انتخاب گویندهی کتاب صوتی، لحن و شیوهی خوانش متناسب با متن کتاب صوتی باید مدنظر قرار گیرد.
با سپاس از کتابراه

چیزی که من با گوش دادن به این داستان احساس کردم این بود که نویسنده سعی میکنه به ما یادآوری کنه که دنیا و زندگی اینقدر پیچیده است، اینقدر غیرقابل پیشبینی است و اینقدر عدم قطعیت در اون موج میزنه که هرگز نمیتوانیم یک یا چند بهترین حالت به صورت انتزاعی برایش تصور کنیم و نباید به خاطر قرار نگرفتن در اون بهترین حالت ذهنی کام خودمون رو تلخ کنیم. مسیری که در زندگی پیموده ایم شاید از نظر خودمون بهترین مسیر ممکن نبوده، اما نباید خودمون را سرزنش کنیم، ناامید بشیم و از تلاش کردن دست بکشیم. زندگی، حتی اگر از شکل ایدهآلی که برایش تصور میکنیم فاصله داره، هنوز ارزش این رو داره که محکم در آغوش بگیریمش، ازش لذت ببریم و برای بهتر شدنش تلاش کنیم. صرفنظر از سبک نگارش، قدرت نویسنده در خلق موقعیتهای داستان، ایجاد تصاویر دقیق برای مخاطب و عوامل متعدد دیگه که میتونه توسط خواننده حرفهای نقد بشه، باید گفت کتابی است که ارزش این رو داره که بخونیم و خوب و عمیق به پیامش فکر کنیم.

کتاب بسیار زیبا و آموزندهای هست و به نظرم برای کسانی که بالاتر از سی سال سن دارند و به هر دلیلی، افسوس گذشته، باعث عدم آرامش خاطر و دلسردیشون نسبت به آینده شده، مناسبتر هست.
داستان در مورد زنی به نام نورا هست که ادامهی زندگی رو بخاطر حسرتهای درمان نشدهی گذشته، بیفایده میدونه و افسوسها باعث میشه وجود خودش رو در زندگی، بیهوده و حتی مزاحم قلمداد کنه.
در کمال ناامیدی، فرصتی پیدا میکنه تا در جهانهای موازی، خودش رو در موقعیتهای متفاوت احساس و تجربه کنه و سراغ درمان حسرتهاش بره و رفته رفته متوجه میشه رغبت و کشش کمی، نسبت به زندگیهایی داره که ذره ذره اونها رو نساخته، از لحظات زیبای اون خاطرهای در ذهن نداره و برای لحظه به لحظهی اون زندگی تلاش نکرده و احساس تعلق خاطری نمیکنه.
کم کم متوجه میشه هر آنچه که همزادهای خودش در جهانهای موازی دنبال کردند، در واقع انتخابی بوده که مسیر زندگیشون رو تحت تاثیر قرار داده و اونها رو از انتخابها و یا تجربههای دیگه محروم کرده. کم کم متوجه میشه در بهترین و ایدهآلترین ورژنهای خودش هم، حسرتهای درمان نشدهای میتوونه که وجود داشته باشه و حتی ناامیدی به سراغش بیاد.
این کتاب در سال ۲۰۲۰ نوشته شده و نویسنده از وجود شبکههای مجازی مثل اینستاگرام الهام گرفته و قاب زندگیهای گوناگون و آرزوهای دور و دراز یک شخص رو به صورت آرزوهای فردی دسته بندی کرده و در قالب زندگیهایی که قبلا فقط اونها رو دل آرزو داشت یا از پشت صفحهی گوشی میدید به قامت زندگیهای متفات یک شخص در جهانهای موازی آورده.
داستان در مورد زنی به نام نورا هست که ادامهی زندگی رو بخاطر حسرتهای درمان نشدهی گذشته، بیفایده میدونه و افسوسها باعث میشه وجود خودش رو در زندگی، بیهوده و حتی مزاحم قلمداد کنه.
در کمال ناامیدی، فرصتی پیدا میکنه تا در جهانهای موازی، خودش رو در موقعیتهای متفاوت احساس و تجربه کنه و سراغ درمان حسرتهاش بره و رفته رفته متوجه میشه رغبت و کشش کمی، نسبت به زندگیهایی داره که ذره ذره اونها رو نساخته، از لحظات زیبای اون خاطرهای در ذهن نداره و برای لحظه به لحظهی اون زندگی تلاش نکرده و احساس تعلق خاطری نمیکنه.
کم کم متوجه میشه هر آنچه که همزادهای خودش در جهانهای موازی دنبال کردند، در واقع انتخابی بوده که مسیر زندگیشون رو تحت تاثیر قرار داده و اونها رو از انتخابها و یا تجربههای دیگه محروم کرده. کم کم متوجه میشه در بهترین و ایدهآلترین ورژنهای خودش هم، حسرتهای درمان نشدهای میتوونه که وجود داشته باشه و حتی ناامیدی به سراغش بیاد.
این کتاب در سال ۲۰۲۰ نوشته شده و نویسنده از وجود شبکههای مجازی مثل اینستاگرام الهام گرفته و قاب زندگیهای گوناگون و آرزوهای دور و دراز یک شخص رو به صورت آرزوهای فردی دسته بندی کرده و در قالب زندگیهایی که قبلا فقط اونها رو دل آرزو داشت یا از پشت صفحهی گوشی میدید به قامت زندگیهای متفات یک شخص در جهانهای موازی آورده.

کتاب فوق العادهای هست که با گویش روان و صریح این امکان رو فراهم میکنه که درهر شرایطی پیگیر خواندن آن و استفاده از محتوای هوشمندانه و مفید آن شوید، نویسنده با این قلم و موضوع انتخابی فوق العاده کاملا با جزئیات و نکته سنجی گویا تلاشی برای متمرکز وآشنا کردن نگاه خوانندگان این کتاب به ابعاد دیگری از زندگی میکند، و ناخواسته در پایان این کتاب باورهای سازنده و زیبایی از هر بُعد زندگی به دست میاوریم که هر احتمال، هر تصمیم و حتی هر حسرتی در زندگی هرانسان درهرزمینه میتواند وجود داشته باشد که باتوجه به آن مسیر زندگی تغییر کند، اما در هر صورت این نگاه ما به زندگیست که نتیجه هرتصمیم و یا حسرتی را رقم میزند، نگاه منفی منجر به نا امیدی و نگاه مثبت سازنده خواهد بود اما در هر صورت "ما زنده هستیم و زندگی زیبا و با ارزش است"
و در هر صورت تنها خودمان مسئول صد در صدزندگیمان هستیم، به همه دوستان کتابخوان عزیز که به دنبال "صلح با خود وزندگی" هستند قطعا این کتاب و پیشنهاد میکند و از مجموعه کتابراه هم بی نهایت سپاسگزارم که با این اقدام زیبا کمکی به رشد آگاهی من کرد❤❤❤
و در هر صورت تنها خودمان مسئول صد در صدزندگیمان هستیم، به همه دوستان کتابخوان عزیز که به دنبال "صلح با خود وزندگی" هستند قطعا این کتاب و پیشنهاد میکند و از مجموعه کتابراه هم بی نهایت سپاسگزارم که با این اقدام زیبا کمکی به رشد آگاهی من کرد❤❤❤

وووش وووش 😣 بجای این نمونه، نسخهی دیگهاش رو گوش بدین که انتشارات ماه آوا تولید کرده.
انتشارات کوله پشتی😡 چطور به خودتون اجازه میدین کاری با این همه ایراد رو بفروشین؟ پر از تکرار جملهها که در تدوین حذف نشده ان. 🤯واقعا خجالت آوره. واقعا لحن راوی روی اعصااااابه. 🤦چطور ممکنه اخرِ تمام جملههای تمام اشخاص قصه، در تمام احوالات، با یک کشیدگی و لهجهی خاص تموم بشه؟؟ 😵
واقعا روی مخه دیگه. ای کاش تهیه کنندهها خودشون یک ساعت کارو گوش میکردن. اگه خوب بود بقیهاش رو همونطور ضبط میکردن. با شنیدن فقط چند دقیقه از نمونه، گاهی نمیشه ایرادای کارو فهمید و ادم کتابو میخره. بعد میبینه قابل تحمل نیست. راوی در ابتدای داستان، اسم شخص اول داستان رو میگه نوورا، اخر قصه میشه نُرا. چطور ممکنه همچین چیزی؟ اگه به اشتباهتون پی بردین، خوب اولش روهم دوباره ضبط میکردین!
قصه عالی و جذاب.
ولی تولید بسیار بسیار بد. حیف وقت و هزینه است.
کلا برا من شد تجربه که هروقت کتابی با چند انتشارات و قیمت وجود داشت، اونی که ارزونتره رو نخرم!!! و زیاد هم به نظرات اعتماد نکنم. چون واقعا مردم راستشو نمینویسن. فقط عالی بود عالی بود تایپ میکنن. که نظری ثبت کرده باشن. نکنین اینجوری. شما حق دارید در مقابل وقت و هزینهای که میپردازید یک محصول با کیفیت دریافت کنید نه پر از اشتباهات تدوینی و تلفظی و لحن. با موزیکای بیربط. گروه بیتلز رو میگه بیت لز! بیش از بیست جا ایرادات تدوینی و جملات تکراری. هی ادم رو از داستان پرت میکنه. 👎👎👎👎👎👎
انتشارات کوله پشتی😡 چطور به خودتون اجازه میدین کاری با این همه ایراد رو بفروشین؟ پر از تکرار جملهها که در تدوین حذف نشده ان. 🤯واقعا خجالت آوره. واقعا لحن راوی روی اعصااااابه. 🤦چطور ممکنه اخرِ تمام جملههای تمام اشخاص قصه، در تمام احوالات، با یک کشیدگی و لهجهی خاص تموم بشه؟؟ 😵
واقعا روی مخه دیگه. ای کاش تهیه کنندهها خودشون یک ساعت کارو گوش میکردن. اگه خوب بود بقیهاش رو همونطور ضبط میکردن. با شنیدن فقط چند دقیقه از نمونه، گاهی نمیشه ایرادای کارو فهمید و ادم کتابو میخره. بعد میبینه قابل تحمل نیست. راوی در ابتدای داستان، اسم شخص اول داستان رو میگه نوورا، اخر قصه میشه نُرا. چطور ممکنه همچین چیزی؟ اگه به اشتباهتون پی بردین، خوب اولش روهم دوباره ضبط میکردین!
قصه عالی و جذاب.
ولی تولید بسیار بسیار بد. حیف وقت و هزینه است.
کلا برا من شد تجربه که هروقت کتابی با چند انتشارات و قیمت وجود داشت، اونی که ارزونتره رو نخرم!!! و زیاد هم به نظرات اعتماد نکنم. چون واقعا مردم راستشو نمینویسن. فقط عالی بود عالی بود تایپ میکنن. که نظری ثبت کرده باشن. نکنین اینجوری. شما حق دارید در مقابل وقت و هزینهای که میپردازید یک محصول با کیفیت دریافت کنید نه پر از اشتباهات تدوینی و تلفظی و لحن. با موزیکای بیربط. گروه بیتلز رو میگه بیت لز! بیش از بیست جا ایرادات تدوینی و جملات تکراری. هی ادم رو از داستان پرت میکنه. 👎👎👎👎👎👎

بی نظیره این کتاب، اگر هم انتخابها را عوض کنید لزوماً نتیجه ان چیزی نخواهد شد که تصور میکنید، چیزی را به دست میاورید اما مسیر کل زندگیتان عوض میشود و بقیه داشته هایتان را ممکن است نداشته باشید، با این کتاب حسرتهای زندگیتان را فراموش خواهید کرد.
بین مرگ و زندگی یه کتابخونهست، و توی اون کتابخونه، قفسههای کتاب تا ابد ادامه دارن. هر کتاب شانس امتحان کردن یکی از زندگیهایی رو بهت میده که میتونستی تجربهشون کنی. تا ببینی اگه انتخاب دیگهای کرده بودی، چی میشد... اگه شانس این رو داشتی که حسرتهات رو از بین ببری، کار متفاوتی انجام بدی، چه اتفاقی میفتاد.»
جایی آنسوی لبۀ دنیا کتابخانهای هست با تعداد بیشماری کتاب، که هر کدام قصۀ یک زندگی را روایت میکنند. یکی قصۀ زندگیات به همین شکل کنونیاش است و دیگری قصۀ زندگیات با این فرض که زمانی در جایی انتخاب متفاوتی کرده باشی. همهمان همیشه در این فکریم که شاید زندگیمان میتوانست متفاوت باشد،
اما اگر شانس این را داشته باشی که به این کتابخانه بروی و خودت تمام زندگیهای دیگرت را ببینی چه؟ امکان دارد هر کدام از این زندگیها بهتر از زندگی کنونیات باشند؟
در رمان جدید و مسحورکنندۀ مت هیگ به نام کتابخانۀ نیمهشب، دقیقاً همین پرسش برای نورا سید پیش میآید. نورا این انتخاب را دارد که زندگیاش را با زندگی جدیدی عوض کند، مسیر شغلی جدیدی را پیش بگیرد، روابط شکستخوردۀ سابقش را ترمیم بخشد و طبق رؤیای کودکیاش، یخچالشناس بشود. اما همچنین باید حین سفر در دل کتابخانۀ نیمهشب، به درون خودش نگاهی بیندازد و آنچه واقعاً به زندگی معنا و ارزش میبخشد، پیدا کند.
بین مرگ و زندگی یه کتابخونهست، و توی اون کتابخونه، قفسههای کتاب تا ابد ادامه دارن. هر کتاب شانس امتحان کردن یکی از زندگیهایی رو بهت میده که میتونستی تجربهشون کنی. تا ببینی اگه انتخاب دیگهای کرده بودی، چی میشد... اگه شانس این رو داشتی که حسرتهات رو از بین ببری، کار متفاوتی انجام بدی، چه اتفاقی میفتاد.»
جایی آنسوی لبۀ دنیا کتابخانهای هست با تعداد بیشماری کتاب، که هر کدام قصۀ یک زندگی را روایت میکنند. یکی قصۀ زندگیات به همین شکل کنونیاش است و دیگری قصۀ زندگیات با این فرض که زمانی در جایی انتخاب متفاوتی کرده باشی. همهمان همیشه در این فکریم که شاید زندگیمان میتوانست متفاوت باشد،
اما اگر شانس این را داشته باشی که به این کتابخانه بروی و خودت تمام زندگیهای دیگرت را ببینی چه؟ امکان دارد هر کدام از این زندگیها بهتر از زندگی کنونیات باشند؟
در رمان جدید و مسحورکنندۀ مت هیگ به نام کتابخانۀ نیمهشب، دقیقاً همین پرسش برای نورا سید پیش میآید. نورا این انتخاب را دارد که زندگیاش را با زندگی جدیدی عوض کند، مسیر شغلی جدیدی را پیش بگیرد، روابط شکستخوردۀ سابقش را ترمیم بخشد و طبق رؤیای کودکیاش، یخچالشناس بشود. اما همچنین باید حین سفر در دل کتابخانۀ نیمهشب، به درون خودش نگاهی بیندازد و آنچه واقعاً به زندگی معنا و ارزش میبخشد، پیدا کند.

بدون مبالغه میتوانم بگویم اگر چندین سخنرانی یا مقاله تخصصی میخواست به اهمیت وعشق به خانواده وتاثیراتش و ذات هنر و کنترل افسردگی بپردازد اینگونه موفق نبود داستان بگونهای شروع میشود که نه تنها جذاب ومبتلا به جوامع امروزی است خواننده نورا را با این همه حسرت، سابقه بیماری و مشکلات پی درپی به مرز خود کشی برساند و شایددلسوزانه به او حق میدهد لااقل برایش راه حلی ندارد ولی ماجرا از اینجا شروع میشود تجربه نزدیک به مرگ وحضور در کتابخانه وخانم کتابدار در نقش راهنما کتابخانهای که نقطه عطف زندگی اوست وطرح عنوان جذاب دیگری به نام جهانهای موازی که بخوبی ذهن خواننده را در گیر میکند و ورود به زندگیهای مختلف ومتصور برای نورا وجالب اینست که در برخی از این زندگیها که نورا به هدفهای زندگیش رسیده باز هم افسرده است واگر افسرده هم نیست دوستشان ندارد او را راضی نمیکند وفقدان اعضای خانواده بشدت اذیتش میکنداگر چه در اوج هنر یا ورزش یا رشته مورد علاقهاش قرار دارد وبیانگر این است که نه تنها لزوما موفقیتهای ظاهری آرامش وخوشبختی نمیآورند که درد سر ساز هم میشوند هر عرصه موففیت به خودی خود بعد از مدتی تکراری میشود مگر درخدمت اهداف والاتری باشد وحیاتش بسته به زنده بودن این اهداف است واگرچه دنبال علایق واقعی باید رفت اماپس از سالها علایق تغییر میکنند وممکن است آدم دچار حسرت شود که در این کتاب به زیبایی بیان شده بود به نظر میرسد به همین دلیل عشق به همسر وفرزند و فلسفه وهنر با بیان زیبایی در قسمتهای پایانی پر رنگ میشود باهمه جذابیتهای کتاب نمیتوان این انتقاد را نکرد که در بخشهای میانی توصیفها وپردازشها کسل کننده بود و هیجان لازم برای کنجکاوی را از خواننده میگرفت صدا وتسلط گوینده خوب بود

باید بگم این کتاب از بهترین کتابهایی بود که من تا به حال خونده بودم
این کتاب مثل سخنرانیهای انگیزشی که برای چندساعت انگیزه ایجاد میکنند و بعد تاثیرشون ازبین میره نیست
بلکه این کتاب باعث میشه یک زاویهی دید جدید در خواننده ایجاد بشه یک تفکر و وجه جدیدی رو در خواننده ایجاد میکنه که جزو دانستههای انسان ماندگار میشه و در یک کلام چیز مفیدی رو به خواننده اضافه میکنه
و ازطرفی بنظرم اکثر ما چنین احساساتی که توی کتاب بیان شده بود رو با درجات مختلف تجربه کردیم و هممون توی زندگیمون با چنین موقعیتهایی دست و پنجه گرم میکنیم و درجات مختلف افسردگی رو تجربه میکنیم که منشا اکثرشون همون چیزهایی هست که توی کتاب ذکرشده بنابراین میتونه برای همه مفید باشه چون همهی ما نیاز به تغییر دیدگاهمون داریم و درواقع نیاز داریم یک نفر باهمین فن بیان همین قدر خوب و مفهوم این حرف هارو بهمون بزنه!
کتاب فوق العاده بود و البته باید گفت بخش زیادی از جذابیت کتاب مدیون صدا و بیان عالی گوینده بود که حق مطلب رو ادا میکرد
این کتاب مثل سخنرانیهای انگیزشی که برای چندساعت انگیزه ایجاد میکنند و بعد تاثیرشون ازبین میره نیست
بلکه این کتاب باعث میشه یک زاویهی دید جدید در خواننده ایجاد بشه یک تفکر و وجه جدیدی رو در خواننده ایجاد میکنه که جزو دانستههای انسان ماندگار میشه و در یک کلام چیز مفیدی رو به خواننده اضافه میکنه
و ازطرفی بنظرم اکثر ما چنین احساساتی که توی کتاب بیان شده بود رو با درجات مختلف تجربه کردیم و هممون توی زندگیمون با چنین موقعیتهایی دست و پنجه گرم میکنیم و درجات مختلف افسردگی رو تجربه میکنیم که منشا اکثرشون همون چیزهایی هست که توی کتاب ذکرشده بنابراین میتونه برای همه مفید باشه چون همهی ما نیاز به تغییر دیدگاهمون داریم و درواقع نیاز داریم یک نفر باهمین فن بیان همین قدر خوب و مفهوم این حرف هارو بهمون بزنه!
کتاب فوق العاده بود و البته باید گفت بخش زیادی از جذابیت کتاب مدیون صدا و بیان عالی گوینده بود که حق مطلب رو ادا میکرد

در رابطه با خود کتاب باید بگویم که از داستان و ماجراهای آن بسیار لذت بردم. به شخصه حسرتهای زیادی برای کارهای انجام داده و ندادهام در زندگی داشتم. در حین شنیدن این کتاب بارها به حسرتهای خود در زندگیام برمیگشتم و مرا بسیار به فکر فرو میبرد. با شنیدن این کتاب نظرم در رابطه با بسیاری از حسرتهای زندگیم عوض شد. این کتاب به شما این رو یادآوری میکنه که کوچکترین تصمیمات ما در زندگی میتونند بزرگترین اتفاقها را در زندگی ما رقم بزنند و کلا مسیر زندگی ما رو عوض کنند.
مورد دومی که لازم هست بگویم در رابطه با نحوه خوانش کتاب بود. با اینکه صدای گوینده بسیار زیبا و گیرا بود ولی کتاب را بسیار یکنواخت میخواندند مخصوصا تا اوسط کتاب، این نحوه خوانش کاملا مشهود بود. انقدر خواندن کتاب یکنواخت بود بطوریکه شما در جاهایی اصلا متوجه تغییر شخصیتهای داستان نمیشدید و یک مقدار خسته کننده میشد.
ولی تقریبا از اواسط داستان به بعد یک مقدار تغیییر لحن و صدای گوینده در رابطه با شخصیتهای مختلف داستان بهتر شد.
مورد دومی که لازم هست بگویم در رابطه با نحوه خوانش کتاب بود. با اینکه صدای گوینده بسیار زیبا و گیرا بود ولی کتاب را بسیار یکنواخت میخواندند مخصوصا تا اوسط کتاب، این نحوه خوانش کاملا مشهود بود. انقدر خواندن کتاب یکنواخت بود بطوریکه شما در جاهایی اصلا متوجه تغییر شخصیتهای داستان نمیشدید و یک مقدار خسته کننده میشد.
ولی تقریبا از اواسط داستان به بعد یک مقدار تغیییر لحن و صدای گوینده در رابطه با شخصیتهای مختلف داستان بهتر شد.

با سلام به همهی دوستان داستان خوان
مدتها بود، من کتاب داستانی نخوانده یا نشنیده بودم، اما به طور اتفاقی این کتاب خیلی خودشو به من نشون داد و منم تصمیم گرفتم بشنومش. در رابطه با صوتی بودن کتاب و گویندگی، به نظرم همه چیز خوب و عالی بود. صدا گذاری مناسب بود و سرعت خوانش هم اصلا باعث نمیشد شما حس کنید در عجله اید یا حوصلیتان سر رفته است. در کل فقط چند جای معدود از کتاب برخی از جملات یا گاها کلمهها تکرار میشد که به دلیل کم بودن این اتفاق میشه از آن چشم پوشی کرد.
در رابطه با خود کتاب و محتوای آن باید بگم که من واقعا با این کتاب ارتباط برقرار کردم و واقعا دوستش دارم و حتما به چند نفری که دوستشون دارم هدیه میدم.
داستان کتاب برای آدمهایی که احتمالا مثل من و شاید خیلیهای دیگر که فکر میکنن این زندگی خیلی مسخره است و هیچ چیز جدید برای ارائه نداره، علیرغم همهی تلاشها، یا پر از سیاهی و سردرگمی است، میتواند واقعا جالب و لذت بخش باشد.
به نظرم، همهی ما نوراسیدهایی هستم که گاهی فکر میکنیم به بن بست رسیده ایم و تمام. این کتاب همانقدر که به من حس دوبارهای بخشیده، شاید به هریک از آدمهای دیگه هم این حس رو بده اگرچه که نظریههای کلی همه آشنااند.
به نظرم این کتاب ارزش گوش کردن و زمان گذاشتن رو حتماااا دارد.
مدتها بود، من کتاب داستانی نخوانده یا نشنیده بودم، اما به طور اتفاقی این کتاب خیلی خودشو به من نشون داد و منم تصمیم گرفتم بشنومش. در رابطه با صوتی بودن کتاب و گویندگی، به نظرم همه چیز خوب و عالی بود. صدا گذاری مناسب بود و سرعت خوانش هم اصلا باعث نمیشد شما حس کنید در عجله اید یا حوصلیتان سر رفته است. در کل فقط چند جای معدود از کتاب برخی از جملات یا گاها کلمهها تکرار میشد که به دلیل کم بودن این اتفاق میشه از آن چشم پوشی کرد.
در رابطه با خود کتاب و محتوای آن باید بگم که من واقعا با این کتاب ارتباط برقرار کردم و واقعا دوستش دارم و حتما به چند نفری که دوستشون دارم هدیه میدم.
داستان کتاب برای آدمهایی که احتمالا مثل من و شاید خیلیهای دیگر که فکر میکنن این زندگی خیلی مسخره است و هیچ چیز جدید برای ارائه نداره، علیرغم همهی تلاشها، یا پر از سیاهی و سردرگمی است، میتواند واقعا جالب و لذت بخش باشد.
به نظرم، همهی ما نوراسیدهایی هستم که گاهی فکر میکنیم به بن بست رسیده ایم و تمام. این کتاب همانقدر که به من حس دوبارهای بخشیده، شاید به هریک از آدمهای دیگه هم این حس رو بده اگرچه که نظریههای کلی همه آشنااند.
به نظرم این کتاب ارزش گوش کردن و زمان گذاشتن رو حتماااا دارد.

به نظرم این کتاب حقیقتا عالی بود
درسته که یک جاهایی توصیفهای نویسنده درباره کاراکترها و موقعیت بیش از اندازه به نظر میرسید اما خب این هم خاصیت داستانه که جوری تعریف بشه که شنونده یا خواننده بتونه تصویر ذهنیش رو بسازه
اما درباره محتوا اگر بخوام بگم به زبان بسیار گویا نظریه جهانهای موازی و نتیجه خردمندانهای که هر انسانی در نهایت میتونه از این نظریه بیان کنه رو خیلی عالی توصیف کرد
و مفهوم عمیق زندگی کردن، لذت بردن، صبر کردن، و حسرتی رو تو دل باقی نگذاشتن رو بیان کرد.
اینکه این فرصت زندگی کردن اینقدر قشنگه که اگه یاد بگیری ازش لذت ببری و خودت بسازیش واقعا خوشبختی
نمیشه گفت زندگیای میخوام بدون هیچ غم و اندوه و سرخوردگی.. اما میشه به تمام جهان با صدای بلند گفت با وجود تمام اینها:
من زنده هستم
میخوام زندگی کنم
و از این زندگی لذت ببرم
درسته که یک جاهایی توصیفهای نویسنده درباره کاراکترها و موقعیت بیش از اندازه به نظر میرسید اما خب این هم خاصیت داستانه که جوری تعریف بشه که شنونده یا خواننده بتونه تصویر ذهنیش رو بسازه
اما درباره محتوا اگر بخوام بگم به زبان بسیار گویا نظریه جهانهای موازی و نتیجه خردمندانهای که هر انسانی در نهایت میتونه از این نظریه بیان کنه رو خیلی عالی توصیف کرد
و مفهوم عمیق زندگی کردن، لذت بردن، صبر کردن، و حسرتی رو تو دل باقی نگذاشتن رو بیان کرد.
اینکه این فرصت زندگی کردن اینقدر قشنگه که اگه یاد بگیری ازش لذت ببری و خودت بسازیش واقعا خوشبختی
نمیشه گفت زندگیای میخوام بدون هیچ غم و اندوه و سرخوردگی.. اما میشه به تمام جهان با صدای بلند گفت با وجود تمام اینها:
من زنده هستم
میخوام زندگی کنم
و از این زندگی لذت ببرم

بسیار بسیار عااااااالی و جذاب بود، هم دوبله و صدای خیلی جذابی داشت هم موضوع کتاب فوق العاده بود 😍😍من واقعاً لذت بردم و فهمیدم که باید یاد بگیریم از زندگی که داریم فقط و فقط لذت ببریم و با عشق و امید به راه مون ادامه بدیم، اینکه حسرت گذشته و کارهای نکرده رو بخوریم اصلا درست نیست و مارو به یأس نزدیک تر میکنه و به خودمون ضربه میزنه، با حسرت هیچی درست نمیشه، ما تمام آن زندگی هابی رو که آرزو داشتیم و حسرت شو خوردیم رو همین الآنم داریم اما خودمون متوجه نعمتها فرصت هامون نیستیم و اینم بدونیم که حتی کوچکترین و بی اهمیتترین تصمیمی که میگیریم میتونه در زندگی دیگری بیشترین اثر رو داشته باشه و حتی آینده شو تغییر بده.
از کتابره خیلی خیلی ممنونم و از صدای دلنشین و جذاب گوینده این کتاب نهایت تشکر رو دارم، از صمیم قلبم بهترینها رو براتون آرزو دارم 🤲🤲♥️.
از کتابره خیلی خیلی ممنونم و از صدای دلنشین و جذاب گوینده این کتاب نهایت تشکر رو دارم، از صمیم قلبم بهترینها رو براتون آرزو دارم 🤲🤲♥️.

بسیار عالی بود گوینده بسیار روان وشیوا خوندن لحن صداشون هم گیرا بود. در مورد خود کتاب داستانی زنی در استانهی ۴۰ سالگی که هنوز نمیدونه از زندگی چی میخواد ناامید هستش وهمش با خودش فکرمیکنه اگه فلان انتخاب رو کرده بود وضعیت زندگیش بهتر بود یا فلان موقعیت شغلی یا در انتخاب همسر. .. تصمیم به خودکشی میگیره ولی قبلش درعالم رویا وارد کتابخونه عجیبی میشه که کتابدارش هر دفعه به اون کتابی میده که وارد اون زندگیه میشه که فکرمیکرده تو اون زندگی موفقتر وخوشحالتر میشد. و بعد از کلی ماجرا متوجه میشه تو همین زندگی هم که ازش راضی نیست میتونه خوب وبدهای زیادی رو تجربه کنه و همینطور موفقیتهایی رو بدست بیاره. کتاب خوبی بود خودمم فهمیدم که نباید حسرت نداشته هایم رو بخورم وتلاش کنم وبا امید پیش برم و برای رسیدن به ارزوهام همیشه تلاش کنم. ممنون از نویسنده وکتابراه

به نظرم تا اینجا بین تموم رمانایی که خوندم هم قشنگتر بود هم محتوا جالب تری داشت.
ولی ازونجایی که نگاه منتقدانه دارم همیشه به رمانا میخوام بگم کل محتوا با نتیجهای که نویسنده در آخر گرفته بود متفاوت بود.
انتهای هر تصمیمی رو دیدن و تجربه کردن کاملا روی اون تصمیم تاثیر داره،
نورا نتایج تموم تصمیماشو دیده بود و تازه دلش میخواست زندگی کنه؟ چندین زندگی رو تجربه کرده بود حتی اونایی که اهداف خودش بودن ولی خوشش نیومده بود.
تو دنیایی که تو در روز ممکنه ۱۰۰ تا تصمیم بگیری ممکنه تورو به تباهی بکشونن بدون اینکه بدونی.
نظرم اینه که هیچوقت نمیشه با همچین داستانی درد زیستن رو کم کرد…
چون تو زندگی ثانیه به ثانیه ممکنه برانکه حسرت نداشته باشی تصمیمایی بگیری که هر لحظه حاضر باشی بمیری ولی تو اون زندگی نباشی…
ولی ازونجایی که نگاه منتقدانه دارم همیشه به رمانا میخوام بگم کل محتوا با نتیجهای که نویسنده در آخر گرفته بود متفاوت بود.
انتهای هر تصمیمی رو دیدن و تجربه کردن کاملا روی اون تصمیم تاثیر داره،
نورا نتایج تموم تصمیماشو دیده بود و تازه دلش میخواست زندگی کنه؟ چندین زندگی رو تجربه کرده بود حتی اونایی که اهداف خودش بودن ولی خوشش نیومده بود.
تو دنیایی که تو در روز ممکنه ۱۰۰ تا تصمیم بگیری ممکنه تورو به تباهی بکشونن بدون اینکه بدونی.
نظرم اینه که هیچوقت نمیشه با همچین داستانی درد زیستن رو کم کرد…
چون تو زندگی ثانیه به ثانیه ممکنه برانکه حسرت نداشته باشی تصمیمایی بگیری که هر لحظه حاضر باشی بمیری ولی تو اون زندگی نباشی…

این مسئله که انسان بتواند نتیجه تصمیمهایی را که میتوانسته بگیرد اما تصمیم دیگری را گرفته آن طور که در کتاب گفته شده دیگر فایده نداردچون به کار نمیآید و اگر هنگام تصمیم گیری نتیجه همه تصمیمها را ببینیم هم انسان اختیار و توانایی تصمیم گیری را از دست میدهد، نکتهای هم که در رابطه با متن کتاب باید بگویم این است که وقتی نورا وارد هریک از زندگی هایش میشود بر سر نورای که در آن زندگی بوده تا وقتی که نورای جدید هست چه میاید؟ همین که کتاب توضیح نمیدهد به نظرم کتاب مسخره میشود ودر آخر هم باید بگویم که قصد بی احترامی به راوی را ندارم اما بسیار افتضاح اجرا کرده چون آخر جملهها میکشد ودر خیلی از موارد هم جملهها رو طوری بیان میکند که جمله را سوالی میکند وهمین مسئله گوش کردن به کتاب و تموم کردن آن را بسیار سخت و عذاب آور کرد

به نظرم واقعا کتاب خوب و آموزندهای بود. کتابی بود که مفاهیم و جملات روانشناسی گونه را در قالب داستان بهت میگفت. دید آدم را نسبت به زندگی و حسرتهای گذشته و آرزوهای آینده تغییر میده. بهت نشون میده که حتی همین زندگی که شاید ازش راضی نباشی پر از اتفاقات خوب و بد و پر از امکان رشد و رسیدن هست که شاید تو متوجهشون نباشی و فقط به نقاط تاریک اون توجه کنی. بهت یاد میده که نباید خیلی افسوس گذشته را خورد. شاید اون گذشتهای که براش افسوس میخوری اصلا اون چیزی که تصور میکنی نباشه. گویندگی خوب و با احساس کتاب به همراه مطالب آموزنده این کتاب را به یک پیشنهاد عالی برای خواندن تبدیل میکنه

به طور حتم قبلا فیلمهای سینمایی که از نظر محتوا هم سو با موضوع اصلی کتاب باشن دیدین
ولی کتابخانه نیمه شب خیلی قابل لمسه، چون همهی ما در زندگی حسرتهایی داریم که بخاطرشون خودمون و دیگران رو در دل سرزنش میکنیم ولی
شاید بهترین تصمیمات همونهایی بوده که ما بخاطرشون خودمون رو سرزنش میکنیم و البته یاداوری اهمیت عشق و خانواده که دوتا نعمت بزرگ هستن که با وجود سهم بزرگشون گاهی نادیده میگیریمشون،
در نهایت اگه همیشه خودتون رو بخاطر تصمیمهایی که در زندگی گرفتین سرزنش میکنید این کتاب برای شماست!
از راوی کتاب بخاطر زحمتی که کشیدن تشکر میکنم ولی خیلی موضوع مهمیه که تلفظ صحیح اسمها و اصطلاحات انگلیسی رو بلد باشن که اشتباهات زیادی داشتن، گاهی هم برخی جملات دوبار تکرار میشد.
ولی کتابخانه نیمه شب خیلی قابل لمسه، چون همهی ما در زندگی حسرتهایی داریم که بخاطرشون خودمون و دیگران رو در دل سرزنش میکنیم ولی
شاید بهترین تصمیمات همونهایی بوده که ما بخاطرشون خودمون رو سرزنش میکنیم و البته یاداوری اهمیت عشق و خانواده که دوتا نعمت بزرگ هستن که با وجود سهم بزرگشون گاهی نادیده میگیریمشون،
در نهایت اگه همیشه خودتون رو بخاطر تصمیمهایی که در زندگی گرفتین سرزنش میکنید این کتاب برای شماست!
از راوی کتاب بخاطر زحمتی که کشیدن تشکر میکنم ولی خیلی موضوع مهمیه که تلفظ صحیح اسمها و اصطلاحات انگلیسی رو بلد باشن که اشتباهات زیادی داشتن، گاهی هم برخی جملات دوبار تکرار میشد.

فوق العاده هست من هنوز اواسط کتاب هستم اما تا الان به وند نفر از دوستانم این کتاب و هدیه هم دادم. چون بنظرم لارمه ماهمه بدونیم که واقعا زندگی ان چیزی نیست که میبینیم درواقع برداشتهای نا هست که به تمام زندگی ما معنای بدو خوب میده درحالیکه هیچ کدام نمبدونیم همون اتفاق خیلی بد زندگی ما دراصل یک مسئله اجتناب ناپذیر بوده ونباید مدام خودمون وسرزنش کنیم. بهتره در حین هرچالشی دنبال مقصر نباشیم و تلاش کنیم. بنظرم خیلی از ما دحاال سرزنش خودمون هستیم و مدام دنبال مقصر میگردیم ویا افسوس میخوریم. این کتاب به طرز جذابی نوشته شده و گوینده بسیار زیبا داستان و روایت میکنه. موزیک متن بسیار مناسب و امیدوار کننده هست. ممنون از کتابراه برای این کتاب صوتی فوق العاده. پاینده باشید

درگیر چالشهای مختلفی تو زندگیم هستم وبخاطر خیلی از تصمیمها و کارهایی که چه انجام دادم چه انجام ندادم خودم رو سرزنش میکردم از زمانی که مشاورم این کتاب رو به من معرفی کرد به مدت چهار روز این کتاب رو تموم کردم. این کتاب باعث شد به خودم و زندگی که دارم بیشتر علاقه مند بشم و بابت همهی کارهایی که انجام دادم یا ندادم خوشحال باشم چون فهمیدم این زندگی و اتفاقاتش برای من بهترینه و الان نوبت اینه که من قلمم رو بردارم و ادامهی این زندگی به بهترین شکل بنویسم. از شما هم میخواهم خودتون رو دوست داشته باشید و هیچ وقت فراموش نکنید هر چیزی یا کسی که برای ماست هیچ وقت از دست ما نمیره پس اگر کسی یا چیزی رو از دست دادیم برای ما نبوده و بهترینها همیشه در انتظار ماست.

با سلام و احترام بی پایان به کتاب راه، نویسنده، مترجم، و گوینده محترم که میتوانست بهتر از اینها باشد. برداشتی که از این کتاب میتوان کرد این بود که هر تصمیمی که در زندگی گرفته میشود ادامه زندگی را متفاوت تر خواهد کرد یعنی یک «بله» کوچک به یک انتخاب به معنای یک «نه» بزرگ به موقعیتهای بهتر زندگی میباشدو نقدی که از این کتاب دارم این است که در جاهایی از کتاب وجود فرزند را حمل بر خوشبختی بیشتر در ذهن مخاطب ایجاد کرده و میکند که من شخصاً مخالف بوده زیرا این دنیا در هر شرایطی، مکانی مناسب برای تولید مثل نمیباشد چون زندگی عادلانه نبوده و همیشه سهم انسان از زندگی خود بیشتر حسرت بوده است و کاری هم نمیتوان کرد

با سلام، مدتیه که کتابهای صوتی گوش میدم، از کتابراه بابت تولیدشون کمال تشکر رو دارم، به جرات میتونم بگم اگر عدهای ذوق و انگیزه و استعداد و همت برای تولید این کتابها رو نداشتن من احتمال خیلی کمی وجود داشت که اونها رو میخوندم، در مورد این کتاب باید بگم که فوق العاده بود تاثیرش در من اینطوریه که من رو به خودم و دیگران نزدیک تر کرده یا لااقل تلاشم رو میکنم که مهربانی در من نمود بیرونی داشته باشه، ما انسانها نیاز داریم که بدونیم چقدر برای هم مهم هستیم و واقعا به نظرم یکی از راههای مقابله با ناامیدی و افسردگی دونستن اینه که وجود ما در این جهان برای دیگران مفیده و کارهای کوچکی که برای هم انجام میدیم مهمه و ارزشمنده.

عالی. کتابی که شما را به این فکر میاندازد که اگرزندگی دیگری را تجربه میکردید چه روزگاری داشتید. رمانی انگیزشی دربارهی داستان زندگی دختری به نام نورا که افسرده و ناامید، قصد دارد به زندگیش پایان بدهد؛ ولی درعالم رویا وارد کتابخانهی عجیبی میشود که هرکتابش قصهای از زندگی اوست، زندگیهایی که با تصمیمات متفاوت میتوانست داشته باشد.این کتاب روان و خوش خوان است و من خوش حالم که اون رو در بیست سالگی خوندمش. چون درس مهمی داره و واقعا بهش نیاز داشتم. خواندن این کتاب رو به همهی کسانی که در اولین سالهای جوانی هستند و کسانی که حسرت گذشته رو میخورند و یا از زندگیشون راضی نیستند و برای درک کردن خود واقعیتون توصیه میکنم.
ممنونم از کتابراه❤️
ممنونم از کتابراه❤️

کتاب خوبی بود، جالبه که یک کتاب بتونه رسالتش رو به درستی و به طور کامل انجام بده. رسالت این کتاب هم برگردوندن آدمهای ناامید که حس میکنن به آخر خط رسیدن به زندگیه. زندگی این نعمت بزرگ که به چشممون تکراری میاد 🙂
ولی برام عجیبه که چرا کاربران اینقدر در مورد گویندگی نظر مثبت داشتن. بسیار ضعیف، پر اشتباه، بی دقت و کسالت بار بود. به شکل آشکاری حتی برای شنونده اینقدر ارزش قائل نشدن که اشتباهات رو اصلاح کنن. برام واقعا عجیب بود.
ولی برام عجیبه که چرا کاربران اینقدر در مورد گویندگی نظر مثبت داشتن. بسیار ضعیف، پر اشتباه، بی دقت و کسالت بار بود. به شکل آشکاری حتی برای شنونده اینقدر ارزش قائل نشدن که اشتباهات رو اصلاح کنن. برام واقعا عجیب بود.

خب موضوع کتاب مشخصه و اگه قرار بود یه اسم دیگه واسش بزارم میزاشتم کتاب حسرتها همه آدما حسرت و ناامیدی رو تجربه کردن و از بین کتابای با این مضمون کتاب ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد پائولو کوئیلو و مغازه خودکشی ژان تولی، این یکی رو بیشتر دوست داشتم هرچند پایان غیر قابل پیش بینی مثل مغازه خودکشی نداشت و اگ یه جمله شو انتخاب کنم جمله صفحات آخر: حس رضایت و خرسندی با بی عیب و نقص بودن در نقش خواهر، شریک زندگی، دختر، کارمند، یا هر چیز دیگر جز انسان معمولی بودن به دست آورد، انسان عادی که اهداف خودش را دنبال میکند و به خودش جواب میدهد، خوندنشو به شدت توصیه میکنم!

کتاب زیبا و اموزندهای بود داستان زنی در استانه ۴۰سالگی که هنوز نمیدونه از زندگی چی میخواد و قصد پایان دادن به زندگیش و داره ولی فرصت این و پیدا میکنه در موقعیتهای مختلف در جهانهای موازی زندگیهای مختلفی و تجربه کنه و حسرت هاشو بشناسه...
اینکتاب میخواد به ما یاد بده در بهترینننن و ایده الترین شکل زندگیمون و انتخاب هامون بازهم ممکنه حسرتی باقی بمونه پس بهتره از مسیر لذت برد👌🏻
خوندن این کتاب برای کسی که هر ازگاهی توی زندگیش فکر میکنه به بن بست رسیده یا این زندگی چیز بیشتری برای ارائه ندارهو پر از سردرگمی و تاریکیه توصیه میکنم😍👌🏻
اینکتاب میخواد به ما یاد بده در بهترینننن و ایده الترین شکل زندگیمون و انتخاب هامون بازهم ممکنه حسرتی باقی بمونه پس بهتره از مسیر لذت برد👌🏻
خوندن این کتاب برای کسی که هر ازگاهی توی زندگیش فکر میکنه به بن بست رسیده یا این زندگی چیز بیشتری برای ارائه ندارهو پر از سردرگمی و تاریکیه توصیه میکنم😍👌🏻

سلام من همین الان گوش کردن کتاب را تموم کردم. واقعا کتاب فوق العادهای بود. از گوش کردنش لذت بردم. درک کردم که نکتهی اصلی زندگی این هست که به دیگران اهمیت بدهیم و دیگران به ما اهمیت بدهند. یک نکتهی ساده ولی بسیار مهم.
خیلی خوب زندگیهای موازی را توضیح داده بود.
نکتهی دیگری که در کتاب بود این نکته بود که پتانسیل درونی ما زیاد هست و ما هر کاری را که تصمیم بگیریم میتوانیم انجام دهیم و حسرت انجام ندادن کاری را نداشته باشیم. در واقع زندگی بدون حسرت.
در مورد راوی کتاب همه چیز خوب بود جز اینکه چند بار قسمتهایی از متن دو بار خوانده میشد.
خیلی خوب زندگیهای موازی را توضیح داده بود.
نکتهی دیگری که در کتاب بود این نکته بود که پتانسیل درونی ما زیاد هست و ما هر کاری را که تصمیم بگیریم میتوانیم انجام دهیم و حسرت انجام ندادن کاری را نداشته باشیم. در واقع زندگی بدون حسرت.
در مورد راوی کتاب همه چیز خوب بود جز اینکه چند بار قسمتهایی از متن دو بار خوانده میشد.

کتاب بسیار عالی و گیرا بود. نسخه صوتی کتاب خیلی خوب و حرفهای تنظیم شده بود و برای کسانی که فرصت مطالعه ندارند گزینهی بسیار خوبیه. این کتاب از صفحه اولش منو جذب کرد و چقدر زاویه دید و نگاهم رو به زندگی تغییر داد. کتاب خیلی خوب و امید بخشیه. طوری که بعد از خوندن کتاب حالم خیلی خوب بود. تو این کتاب ته مایهای فلسفی میبینید به خصوص که نورا شخصیت اصلی داستان فلسفه خونده و جملات جالبی هم داخل کتاب استفاده شده. در مجموع بسیار پیشنهاد میشه.
مهمترین درسی که از این کتاب گرفتم: اهمیت کارهای کوچک را دست کم نگیرید.
مهمترین درسی که از این کتاب گرفتم: اهمیت کارهای کوچک را دست کم نگیرید.

در این کتاب درگیری ذهنی اکثر آدمها که در زندگی خود دچار شکست و ناکامی شدهاند و فرصتهای زندگی را از دست دادهاند و امیدی به آینده ندارند را در قالب داستانی جذاب و معنا دار به رشته تحریر در آمدهاست. در خاتمه حقیقت زندگی را با کنکاش و جستجوی خواننده در مسیر داستان به او نشان میدهد. شاید انتخاب نام این کتاب و فضای داستان که با کتابخانه مرتبط است تاکیدی بر کسب آگاهی از موقعیتهای خوب و بد زندگی میباشد که تنها با مطالعه کتابها و استفاده از تجربیات خود و دیگران حاصل میشود.

تشکر از عوامل نرم افزار و کتابهای خوبش...
تا نیمههای قسمت نهم رو گوش دادم
و تا همینجام بنظرم نباید بذاریم فرصت هامون تبدیل به حسرت بشه
فرصتهای کوچیک و بزرگ زیادی برامون پیش میاد
امیدوارم قدرشون رو بدونیم و شکرگزار خدای مهربان باشیم بخاطر نعمات بظاهر کوچیک اما بسیار با ارزش زندگیمون مثل سلامتی، تنفس هوای خوب، آزاد بودن،
داستن پدرو مادرِ در قید حیات، دوستان خوب، داشتن مهارتهای کوچیک و بزرگ که کمک میکنه رشد کنیم و کلی نعمت و امتیاز دیگه که بعنوان یه انسان در اختیارمون هست...
تا نیمههای قسمت نهم رو گوش دادم
و تا همینجام بنظرم نباید بذاریم فرصت هامون تبدیل به حسرت بشه
فرصتهای کوچیک و بزرگ زیادی برامون پیش میاد
امیدوارم قدرشون رو بدونیم و شکرگزار خدای مهربان باشیم بخاطر نعمات بظاهر کوچیک اما بسیار با ارزش زندگیمون مثل سلامتی، تنفس هوای خوب، آزاد بودن،
داستن پدرو مادرِ در قید حیات، دوستان خوب، داشتن مهارتهای کوچیک و بزرگ که کمک میکنه رشد کنیم و کلی نعمت و امتیاز دیگه که بعنوان یه انسان در اختیارمون هست...

اونقدر کتابخانه نیمه شب برای من قشنگه، با اینکه چند ماه از خوندش میگذره ولی هنوزم ک هنوزه یاد دیالوگها موقعیت هاش ک میوفتم دوست دارم همین کتاب رو دوباره و دوباره و دوباره گوش بدم یا اینکه یکی دیگه داخل همین سبک رو بخونم اونقدر ک برام شیرین و لذت بخش بود، من عاشق سبک داستان شدم و اصلا دوست نداشتم تموم شه خیلی هم دوست دارم توی سبک خودش کتابی پیدا شه، داستانش در مورد جهانهای موازیه یه انسان ک قدرت چندین زندگی متفاوت رو داره و مغز آدم رو دگرگون میکنه…در ضمن گویندگی کتاب هم عالی بود

از نظر من نمره کتاب ۵ تا ستاره است خیلی از شنیدنش لذت بردم برخلاف نظر بعضیها از صدا و اجرای راوی هم لذت بردم و مضمون کتاب هم بسیار برای من آموزنده و ارزشمند بود و انگار کتاب را برای من نوشته بودند چون علاوه بر اینکه به زندگیهای موازی فکر میکنم به اینکه انتخابهای من میتونست چه تاثیراتی بر زندگی من بگذاره هم خیلی زمانها فکر میکردم و این کتاب به من یاد داد روی همین زندگی خودم و احتمالاتی که میتونم در آینده داشته باشم تمرکز کنم …در هر صورت کتابیست که حتما ارزش خواندن و وقت گذاشتن دارد

کاش میتونستم کمی بیشتر از ستارههاییکه کتابراه در نظر گرفته امتیاز بدم!
جذابترین بخش کتاب که فکر میکنم قسمت سوم و درنهایت چهارم، بهخوبی باهاش آشنا میشید، بخش «کتاب حسرتها» هست. کاش زودتر این کتاب رو گوش کرده بودم و امیدوارم در آینده هم بهش برگردم برای یادآوری اینکه:
زندگی حال حاضر من، بهترین زندگیای هست که میتونستم داشته باشم! ازاینجا بهبعد دست منه! ولی نه همهچیز! کمتر از خودت ایراد بگیر و امیدوارتر زندگی کن:) ☄️
جذابترین بخش کتاب که فکر میکنم قسمت سوم و درنهایت چهارم، بهخوبی باهاش آشنا میشید، بخش «کتاب حسرتها» هست. کاش زودتر این کتاب رو گوش کرده بودم و امیدوارم در آینده هم بهش برگردم برای یادآوری اینکه:
زندگی حال حاضر من، بهترین زندگیای هست که میتونستم داشته باشم! ازاینجا بهبعد دست منه! ولی نه همهچیز! کمتر از خودت ایراد بگیر و امیدوارتر زندگی کن:) ☄️

با سلام، ابتدا که شروع به شنیدن کتاب کردم اونقدر کار گویندگی راوی به نظرم تصنعی و آماتور بود و همین طور شروع کتاب فاقد کشش بود که قصد داشتم بذارمش کنار. اما حالا با تموم کردنش خوشحالم این کارو نکردم. البته من به شخصه دنیای موازی رو نه رد میکنم نه انکار اما غرض اصلی کتاب تزریق حس امید به خواننده هست و با این نظر نویسنده موافقم که ما تا زمانی که زنده ایم بی نهایت امکان برای انتخاب و در نتیجه بی نهایت زندگیِ قابل تجربه کردن پیش رو داریم؛ پس بسم الله که حق انتخاب با شماست 👍

کتابی بسیار زیبا و آموزنده در مورد جهانهای موازی
این رمان بسیار تاثیرگذار بوده و تک تک انسانها میتوانند قهرمان این داستان باشند بطوریکه تمام حسرتها وای کاشهای زندگی را بررسی کرده و ثابت میکند بهترین زندگی همان است که برایتان رقم خورده و میتوان در هر موقعیتی بهترینها را برای خود ساخت
حتما و قطعا خواندن این کتاب یا شنیدن این پادکست زیبا را برای تمام گروههای سنی خصوصا افراد بین ۳۰ تا ۶۰ سال توصیه میکنم
موفق باشید🌹🌹
این رمان بسیار تاثیرگذار بوده و تک تک انسانها میتوانند قهرمان این داستان باشند بطوریکه تمام حسرتها وای کاشهای زندگی را بررسی کرده و ثابت میکند بهترین زندگی همان است که برایتان رقم خورده و میتوان در هر موقعیتی بهترینها را برای خود ساخت
حتما و قطعا خواندن این کتاب یا شنیدن این پادکست زیبا را برای تمام گروههای سنی خصوصا افراد بین ۳۰ تا ۶۰ سال توصیه میکنم
موفق باشید🌹🌹

با سلام خدمت دوستان کتابراه. من از همراهان همیشگی کتابراه هستم و کتابهای زیادی را گوش کردم. کتابخانه نیمه شب کتاب قشنگی هست ولی برای سنین پایینتر مثل نوجوانی و بین 18 تا 22 مناسب تر است. اوایل کتاب خیلی خسته کننده است ولی بعد در ادامه بهتر و جذابتر میشود.
کاش این امکان برای تمام انسانها وجود داشت که زندگیهای گوناگون را تجربه کنند. ولی شکرگذاری از آنچه داریم هدف اصلی کتاب است. متاسفانه صدای راوی داستان را دوست نداشتم. خیلی رسمی و بی احساس بود.
کاش این امکان برای تمام انسانها وجود داشت که زندگیهای گوناگون را تجربه کنند. ولی شکرگذاری از آنچه داریم هدف اصلی کتاب است. متاسفانه صدای راوی داستان را دوست نداشتم. خیلی رسمی و بی احساس بود.

کتاب خوب، گویندهی بد
محتوای کتاب بسیار جذاب بود، توصیفها، شخصیت پردازیها، بسیار عالی بودن
تنها چیزی که باعث میشد بخوام سریعتر تموم بشه و علاقم رو به شنیدنش کم میکرد صدای گوینده بود. اصلانحوهیادایکلماتشونرودوستنداشتم
چندین جا حتی اسم بعضی کلمات انگلیسی رو که معادل فارسی نداشتند، کاملا اشتباه تلفظ میکردند و برام بسیار آزارانده بود.
در کل کتاب عالیای بود👍🏻 اما من شنیدنش رو با صدای این گوینده بههیچوجه توصیهنمیکنم👎🏻
محتوای کتاب بسیار جذاب بود، توصیفها، شخصیت پردازیها، بسیار عالی بودن
تنها چیزی که باعث میشد بخوام سریعتر تموم بشه و علاقم رو به شنیدنش کم میکرد صدای گوینده بود. اصلانحوهیادایکلماتشونرودوستنداشتم
چندین جا حتی اسم بعضی کلمات انگلیسی رو که معادل فارسی نداشتند، کاملا اشتباه تلفظ میکردند و برام بسیار آزارانده بود.
در کل کتاب عالیای بود👍🏻 اما من شنیدنش رو با صدای این گوینده بههیچوجه توصیهنمیکنم👎🏻

همین الان کتابو تموم کردم 😍باید بگم که حس خیلی خوبی گرفتم ازش. کتابیه که باعث میشه امیدوار بشی به آیندهی خوب و قدردان همین لحظهای باشی که توش هستی. البته اولش رو به سختی گوش دادم چون پر از نامیدی بود اما رفته رفته طوری شد که مشتاقانه میخواستم ادامهی داستان رو بشنوم. همهی فصلها و کل داستان خوب بود فقط از قسمت چهارده و مثالهای زیادش یکم خسته شدم وگرنه فوق العاده بوووود. حتما حتما یکی از پیشنهاداتم واسه دوستامه 🤗. ممنونم ازت کتابراه❤️❤️🤍

کتابخانه نیمه شب، یک کتاب داستانی پرفروشی هستش که به سبک فانتزی داستان تخیلی دختر جوانی را نمایش میدهد، جالبه بدونید که این کتاب برنده یک جایزه ادبی هم شده.
معمولاً کتابهایی که پرفروش هستند و یا برنده یک نوع جایزه ادبی هم هستند از نظر ۹۵ درصد خوانندگان علاقه مند به کتابهای این سبک که در اینجا سبک داستانی هستش، ارزش خواندن دارد، این کتاب که جای خود دارد، چرا که هم پرفروش بوده و هست و هم برنده جایزه ادبی در سال ۲۰۲۰ میلادی بوده است.
معمولاً کتابهایی که پرفروش هستند و یا برنده یک نوع جایزه ادبی هم هستند از نظر ۹۵ درصد خوانندگان علاقه مند به کتابهای این سبک که در اینجا سبک داستانی هستش، ارزش خواندن دارد، این کتاب که جای خود دارد، چرا که هم پرفروش بوده و هست و هم برنده جایزه ادبی در سال ۲۰۲۰ میلادی بوده است.

تعریف کتاب رو زیاد شنیده بودم. واقعا هم موضوع جدید و جالبی داشت اما متاسفانه نویسنده شامل و کامل به موضوع نپرداخته بود. حتی میشه گفت ایده به این جالبی رو حیف کرده بود.
مشکل دوم بر میگرده به ترجمه کتاب که متاسفانه فقط ترجمه شده بود و موقع گوش دادن باعث میشد حس خوبی نداشته باشی و نتونی ارتباط با شخصیت داستان بگیری.
مشکل سوم با تمام احترام به گوینده کتاب، اصلا خوب نبود و حس میکردی یک نفر نشسته و فقط از کتاب رو خوانی میکنه.
ممنون
مشکل دوم بر میگرده به ترجمه کتاب که متاسفانه فقط ترجمه شده بود و موقع گوش دادن باعث میشد حس خوبی نداشته باشی و نتونی ارتباط با شخصیت داستان بگیری.
مشکل سوم با تمام احترام به گوینده کتاب، اصلا خوب نبود و حس میکردی یک نفر نشسته و فقط از کتاب رو خوانی میکنه.
ممنون

حسرتهای زندگی..
حسرتهایی که همیشه با همه آدمها بوده منتها یکی کمتر یکی بیشتر
حسرتهایی که باعث میشه گاهی وقتا زندگی نکنیم
باعث میشه فراموش کنیم کی هستیم و کجا هستیم
کتاب فوق العادهای بود.. تو میتونی هزاران زندگی رو زندگی کنی، اما در نهایت هیچ ایده آلی وجود نداره..
این تویی که زندگی رو میسازی..
با هر بار زندگی جدیدی که کتاب تعریف میکرد منم زندگی جدیدی میساختم و به این باور رسیدم که باید زندگی خودم رو زندگی کنم...
حسرتهایی که همیشه با همه آدمها بوده منتها یکی کمتر یکی بیشتر
حسرتهایی که باعث میشه گاهی وقتا زندگی نکنیم
باعث میشه فراموش کنیم کی هستیم و کجا هستیم
کتاب فوق العادهای بود.. تو میتونی هزاران زندگی رو زندگی کنی، اما در نهایت هیچ ایده آلی وجود نداره..
این تویی که زندگی رو میسازی..
با هر بار زندگی جدیدی که کتاب تعریف میکرد منم زندگی جدیدی میساختم و به این باور رسیدم که باید زندگی خودم رو زندگی کنم...

کتاب فوق العادهای بود، صدای گوینده و مهارت گویش عااالی بود، کتابیه که آدم رو شدیدا به فکر میبره، زندگی دقیقا مثل یه پرده سینماست، هر انتخاب یکنقش جدید براش رقم میزنه، هر انتخاب یک زندگی متفاوتی رو پیش روی آدم میزاره، این کتاب تسلیم شدن در مقابل خواستههایی که برامون مهم بود ولی نتونستیم بهش برسیم رو یادآور میشه، اتفاقی که با هر جنگیدنی نمیفته به صلاح نیست که تجربه بشه، خوندنش رو به همه توصیه میکنم، ممنون از کتابراه🌷🌷🌷🌷

با سلام واحترام
عالی تمام شد.
یک مقدار اطاله کلام در طول داستان وجود داشت که میتوانست نباشد. هر چند وجود برخی بخشهای به ظاهر اضافی کمک به تاثیر گذاری بیشتر در آخر داستان میکند. اما مشکل خستگی و رها کردن کل ادامه داستان را به وجود میآورد. به هر حال عالی تموم شد. به فصل اخرش بدون خواندن سایر فصلها رجوع نکنید. چون اثر گذاری از دست میرود.
جواب کسی که برای خرید این کتاب و گوش کردن به آن تردید دارد؟ بله حتما ارزش خواندن دارد.
عالی تمام شد.
یک مقدار اطاله کلام در طول داستان وجود داشت که میتوانست نباشد. هر چند وجود برخی بخشهای به ظاهر اضافی کمک به تاثیر گذاری بیشتر در آخر داستان میکند. اما مشکل خستگی و رها کردن کل ادامه داستان را به وجود میآورد. به هر حال عالی تموم شد. به فصل اخرش بدون خواندن سایر فصلها رجوع نکنید. چون اثر گذاری از دست میرود.
جواب کسی که برای خرید این کتاب و گوش کردن به آن تردید دارد؟ بله حتما ارزش خواندن دارد.

مفهوم کتاب عالی بود. فکر میکنم برای خیلیها کاربردی و کمک کننده باشه، دقیقا موضوع حسرتها و اگرهای زندگی است، چیزی که ذهن خیلیها رو مشغول میکنه. اما هرکسی به این نتیجه نمیرسه که حسرتها مسیرهای موازی هستند که نهایتا ما رو به یک حس میرسونن. و چیزی که باید اتفاق بیفته در درون خود ماست و برای تغییر دنیای اطراف باید حس خودمون و نگاهمون رو تغییر بدیم. خواننده صدای خوبی داره ولی متاسفانه اشتباه در تلفظ کلمات داره.

گویندگی خوب هست، درون مایه کتاب تلفیق نظریه ریسمان فیزیک و فلسفه اگزیستانسیال است و داستان با هدف روشن شدن راه زندگی، رستگاری ذهنی، رها شدن ذهن از بند انتظارات اطرافیان و... پیش میرود. به طور کلی کتابی آموزنده و به روز است که خلاصه وار به نفی حسرت و ریشههای آن میپردازد. مطالعه این کتاب کمکی بسزا در شیوه زندگیمان خواهد داشت.

کتاب عالی بود، فوق العاده بود واقعا به همه دوستان کتاب خوانم پیشنهاد میدم این کتاب رو حتما بخونن،
زندگی اختیاری انسان در راستای اراده پر قدرت خداست، و خدا از همه به ما مهربانتره
امیدوارم همه بتونیم قدر چیزهایی که تو زندگیمون داریم رو بدونیم و اگه نداریم بتونیم با تقدیرمون کنار بیاییم و خودمونو بابت نداشته هامون سرزنش نکنیم که جز درد و رنج همیشگی چیزی نداره و ما رو به ضعف و افسردگی و در نهایت به پوچی میبره
زندگی اختیاری انسان در راستای اراده پر قدرت خداست، و خدا از همه به ما مهربانتره
امیدوارم همه بتونیم قدر چیزهایی که تو زندگیمون داریم رو بدونیم و اگه نداریم بتونیم با تقدیرمون کنار بیاییم و خودمونو بابت نداشته هامون سرزنش نکنیم که جز درد و رنج همیشگی چیزی نداره و ما رو به ضعف و افسردگی و در نهایت به پوچی میبره