نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی من نوکر بابا نیستم - احمد اکبرپور
4.1
324 رای
مرتبسازی: جدیدترین
Elahe Motalebi
۱۴۰۱/۴/۹
00
روایتگر داستان خیلی خوب بود.
رمانی فوقالعاده بود هم نویسندگیاش و هم گویندگیاش عالی بود واقعا لذت بردم...
داستان راجب به پسرکی به اسم داوود است که همیشه هر کاری پدرش میگوید انجام میدهد پدرش تا به حال او را کتک نزده اما او از پدرش میترسد تا اینکه روزی پول باباش میافتد در مستراح و پدرش از او میخواهد به درون مستراح برود و پول هارا بیرون آورد و داستان راجب به تلاش او برای نرفتن درون مستراح است او نمیخواهد اینبار به حرف پدرش گوش دهد...
داستان راجب به پسرکی به اسم داوود است که همیشه هر کاری پدرش میگوید انجام میدهد پدرش تا به حال او را کتک نزده اما او از پدرش میترسد تا اینکه روزی پول باباش میافتد در مستراح و پدرش از او میخواهد به درون مستراح برود و پول هارا بیرون آورد و داستان راجب به تلاش او برای نرفتن درون مستراح است او نمیخواهد اینبار به حرف پدرش گوش دهد...
داستان کتاب که چنگی به دل نمیزد. گوینده هم سعی داشت صدای همهی نقشها رو بازی کنه اما از نظرم چندان موفق نبود. داستانش هم به نظرم بدآموزی داشت و همش از کثافت کاری و مستراح و... حرف میزد. من که از داستانش خوشم نیومد اما شاید شما خوشتون اومده و اگر خوشتون اومده کتابش رو بخونید چون صدای گوینده برای همه آدما خوب نبود و شاید لذت نبرید.
پردازش نویسنده خوب بود.
سوژه نو بود! و... از دنیای ایرانی که جهانیان از این کشور در فیلمها دیدهاند و جایزه بگیر!
دنیای جنوبی در کتاب جز آهنگ جنوبی که زمخت هم بود، دیده نمیشه🤔
کشتن روح کودکی با دنیای جهل والدین؟! روایت زندگی
سپاس از گوینده که تلاش خودش را برای بهتر شدن داستان میکند.
داستان قشنگی بود.
سوژه نو بود! و... از دنیای ایرانی که جهانیان از این کشور در فیلمها دیدهاند و جایزه بگیر!
دنیای جنوبی در کتاب جز آهنگ جنوبی که زمخت هم بود، دیده نمیشه🤔
کشتن روح کودکی با دنیای جهل والدین؟! روایت زندگی
سپاس از گوینده که تلاش خودش را برای بهتر شدن داستان میکند.
داستان قشنگی بود.
داستان کتاب که چنگی به دل نمیزد البته برای گروه سنی نوجوان احتمالا خوب باشه من دقت به عبارت کتاب نوجوان نکردم و گوش کردم 😁😅
گوینده هم همه تلاشش رو میکنه که جای ۱۰ نفر مذکر و مونث صحبت کنه. دمش گرم یه جاهاییش خوب بود ولی در مجموع بازم چنگی به دل نمیزد. (صدای خودش که به عنوان گوینده اصلی و عادی صحبت میکنه صدای گرم و خوبیه)
یه جاهایی هم بنده خدا بین اینکه با زبان رسمی صحبت کنه یا محاوره گیر میکنه! مخصوصا بخش چهارم که یه دیالوگ در میون محاوره و رسمی میشه...
گوینده هم همه تلاشش رو میکنه که جای ۱۰ نفر مذکر و مونث صحبت کنه. دمش گرم یه جاهاییش خوب بود ولی در مجموع بازم چنگی به دل نمیزد. (صدای خودش که به عنوان گوینده اصلی و عادی صحبت میکنه صدای گرم و خوبیه)
یه جاهایی هم بنده خدا بین اینکه با زبان رسمی صحبت کنه یا محاوره گیر میکنه! مخصوصا بخش چهارم که یه دیالوگ در میون محاوره و رسمی میشه...
درود
خواندن این دست کتب ، پایین آوردن سطح فکر و مطالبه گری خواننده است ، بویژه برای نوجوان امروز که نیازی نیست تا از کوتاهی هایی که در حقشان شده ، حرفی به میان آوریم.
بیان جهل و کوته فکری ، طنز نیست ، در این شکل.
با موسیقی جنوبی، لحن کتاب هم جنوبی شده؟ دریغ از یک مثل ، لغت ، یا اشاره غذایی ، فقط طلوع آفتاب از فراز نخل کافی بوده؟
از راوی سپاسگزارم که کتاب را قابل شنیدن کردند. وگرنه چنانچه آن را به سه قسم تبدیل کنیم ، دو قسم موسیقی است؟!!!!
گویا داستان را با فشار در جای جای موسیقی جنوبی ، سمبه زده باشید.
مغز خواننده در درک داستان ، به تصویر سازی نیاز دارد تا هم ذات پنداری کند. این ضعف باید در باز نویسی تصحیح شود.
سپاس از کتابراه🍃🌟🌟🌟🌟🌟🌷🌷🌷🌷🌷🍃
خواندن این دست کتب ، پایین آوردن سطح فکر و مطالبه گری خواننده است ، بویژه برای نوجوان امروز که نیازی نیست تا از کوتاهی هایی که در حقشان شده ، حرفی به میان آوریم.
بیان جهل و کوته فکری ، طنز نیست ، در این شکل.
با موسیقی جنوبی، لحن کتاب هم جنوبی شده؟ دریغ از یک مثل ، لغت ، یا اشاره غذایی ، فقط طلوع آفتاب از فراز نخل کافی بوده؟
از راوی سپاسگزارم که کتاب را قابل شنیدن کردند. وگرنه چنانچه آن را به سه قسم تبدیل کنیم ، دو قسم موسیقی است؟!!!!
گویا داستان را با فشار در جای جای موسیقی جنوبی ، سمبه زده باشید.
مغز خواننده در درک داستان ، به تصویر سازی نیاز دارد تا هم ذات پنداری کند. این ضعف باید در باز نویسی تصحیح شود.
سپاس از کتابراه🍃🌟🌟🌟🌟🌟🌷🌷🌷🌷🌷🍃
داستان فولکلور از ادبیات نه چندان دورِ معاصر
روزگاری که محبت در دلها فراوان ولی آداب و رسوم و هنجارهای نادرست جامعه اجازه ظهور بیتکلف و راحتِ آن را نمیدهد. شرم و حیا و ترس از پدر، نگرانی و حمایت همیشگی مادر، سَرَک کشیدنهای مرسوم فامیل و اهل محل در کار یکدیگر؛ ولی در نهایت کسی پیدا میشود که تاب نمیآورد و قد عَلَم میکند و جرات میکند حرفش را بزند، زیر بار زور نرود و پدری که مهربانی را در قالب چشم پوشی و ندیدن خطاها و به شکل غیر مستقیم ابراز میکند.
ازدواجی که به دلیل باورهای غلط و ملاحظات اجتماعی سالها به تاخیر افتاده و.... و..... و.....
همه اینها با اجرای ماهرانه گوینده در پایان داستان به خوبی قابل درک است و موسیقی جنوبی سعی دارد این اتفاقات را در جامعه سنتی جنوب کشور نشان دهد ولی به نظرم در تمام اقوام ایرانی نظیرش وجود داشته و با تقدم و تاخر امروز شاهد تغییر و تجدد هستیم با آرزوی اینکه امروز از اینطرف بام نیفتیم و اعتبار و عزت پیشکسوتان زیر سوال نرود.
با تشکر از کتابراه🙏🙏🙏🙏
روزگاری که محبت در دلها فراوان ولی آداب و رسوم و هنجارهای نادرست جامعه اجازه ظهور بیتکلف و راحتِ آن را نمیدهد. شرم و حیا و ترس از پدر، نگرانی و حمایت همیشگی مادر، سَرَک کشیدنهای مرسوم فامیل و اهل محل در کار یکدیگر؛ ولی در نهایت کسی پیدا میشود که تاب نمیآورد و قد عَلَم میکند و جرات میکند حرفش را بزند، زیر بار زور نرود و پدری که مهربانی را در قالب چشم پوشی و ندیدن خطاها و به شکل غیر مستقیم ابراز میکند.
ازدواجی که به دلیل باورهای غلط و ملاحظات اجتماعی سالها به تاخیر افتاده و.... و..... و.....
همه اینها با اجرای ماهرانه گوینده در پایان داستان به خوبی قابل درک است و موسیقی جنوبی سعی دارد این اتفاقات را در جامعه سنتی جنوب کشور نشان دهد ولی به نظرم در تمام اقوام ایرانی نظیرش وجود داشته و با تقدم و تاخر امروز شاهد تغییر و تجدد هستیم با آرزوی اینکه امروز از اینطرف بام نیفتیم و اعتبار و عزت پیشکسوتان زیر سوال نرود.
با تشکر از کتابراه🙏🙏🙏🙏