نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی گل‌های به یغما رفته - مصطفی ارشد

مرتب‌سازی: جدیدترین
سودابه حمیدی
۱۴۰۲/۱/۲۵
خیلی مبتدی بود بیشتر بدرد سنین ۱۰تا ۱۵ سال میخورد
مریم سادات
۱۴۰۲/۱/۲۴
این کتاب یک داستان کوتاه و جذاب و البته آموزنده‌ بود ماجرای دخترکی که با پدر بزرگ و مادر بزرگش زندگی می‌کند ماجرای روز تولد این دختر... با گوینده‌های خوب
شکوفه مصباحی
۱۴۰۲/۱/۲۲
با درود. نگارش در بخشهایی زیبا و روان بود. ولی در کل یکجورایی ناقص بود... داستان جوری تمام می‌شه که هنوز منتظری راوی ادامه بده
Ash Whatever
۱۴۰۲/۱/۲۲
داستان واقعا زیبا بود
دختری که در زندگیش غم‌های زیادی رو تجربه کرده... اما در عین از دست دادن‌های زیادش با داشته هاش هم خوشحال بود...
در نهایت وقتی ارزوی کوچیکی که توی دلش میکنه میخواد براورده بشه، پشتوانه‌ی محکمش هم به یغما میره...
غزاله
۱۴۰۲/۱/۲۰
مشکلات پیش پا افتاده جامعه بود زیاد جالب توصیف نشده بود موضو‌ع کاملا ساده اما واقعی و دردناک
Fateme fallahnejad
۱۴۰۲/۱/۱۳
داستان با فهم ساده و آسان که خوبی و بدی را با بیان ساده‌ای نشان میدهد و خوبیها را تشویق و بدی ها را مذمت میکند و طنز ساده
زهره اکرمی
۱۴۰۲/۱/۱۲
کیفیت صدا اصلا خوب نبود
محمدجواد
۱۴۰۲/۱/۱۲
دردناک بود اشکم دراومد
خاطره
۱۴۰۲/۱/۱۱
داستان احساسی واقعی دلنشین و جذاب. درباره دختر بچه دستفروشی که بسیار بزرگتر از سنش میفهمد و مودب و خانم است و با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی میکند. داستانی تلخ از واقعیت اجتماع. خوبی و بدی در کنار هم با پایانی تلخ تر از هرچه تلخی
فرشید زاهدی
۱۴۰۲/۱/۸
داستان کوتاه دختر ۱۰ ساله‌ای که روز تولدش را در کنار پدربزرگش و مادربزرگش می‌گذراند
حسین ظهرابی
۱۴۰۲/۱/۸
زیاد جالب نبود نپسندیدم
...؟
۱۴۰۲/۱/۷
کتاب عالی بود!
به نظرم یه داستان کوتاه با ژانری پر طرفدار در ادبیات جهان است.
به علاوه عنوان داستان خیلی به متنش می‌خوره
و گوینده هم کتاب رو عالی می‌خواند...
فاطمه مهرابادی
۱۴۰۲/۱/۶
کتاب عالی بود عم صدای دوبله‌اش دلنشین بود هم نکات ارزشمند بود.
فرشته بهمن ابادی
۱۴۰۲/۱/۶
کتاب بدی نبود ولی یکم صوتش جذاب نبود.
Maede Nazari Nazari
۱۴۰۲/۱/۳
داستان این کتاب درباره سختی‌های یک دختر بود که درمورد زندگی اجتماعی صحبت میکرد و من دوست داشتم. خیلی با احساس می‌خوند گوینده و من لذت بردم.
Nasir jadgal
۱۴۰۲/۱/۲
کتاب روایتی زیبا از زیر پوست شهر داشت و سکانسی کوتاه از زندگی کودک آسیب‌پذیر رو که اعتیاد پدر، طلاق والدین، مرگ پدر و رفتن مادر را تجربه کرده بود روایت می‌کرد
با هدیه دادن قشنگ‌ترین گل هایش به زوج جوان، ثابت کرد که دریاخانم دلی به عظمت دریا دارد.
زهرا رفیعی
۱۴۰۱/۱۲/۲۲
روتین و تکراری
خیلی خیلی داستان معمولی داشت و بسط خوبی نداشت
حامد کرمی
۱۴۰۱/۱۲/۲۲
راوی خوب بود داستان ساده و روان بود یکم غم انگیز تموم شد نقادانه بود بازی با کلماتش خوب بود باازی با روح بود بازی احساسات عنوانش واقعا خوب بود و به داستان میوم گل‌های به یغما رفته 😥کلا کتاب خوبی بود به هر کسی که این نظر رو می‌خونه توصیه‌اش می‌کنم
Hadis.Qazi
۱۴۰۱/۱۲/۱۱
محتوای داستان خیلی زیبا و غافلگیرکننده بود. داستان درمورد دختری به اسم دریاست که تازده ده ساله شده و از این به بعد خودش رو یک خانم مستقل تصور کرده که با رویای کودکانش قراره زندگی پدربزرگ و مادربزرگش رو اداره کنه. دریا بچه طلاقه یعنی در سنین خردسالی پدر و مادرش از هم جداشدن. پدرش درگیر اعتیاد بوده و الان فوت کرده و مادرش دوباره ازدواج کرده و دریا کل زندگیش رو با پدربزرگ و مادربزرگش گذرونده. دریا کودک کاره و توی خیابون گل میفروشه تا بتونه نیازهای اساسی زندگی رو تامین کنه. دریا توی رویای کودکانش و در خیابون به همه نگاه میکنه و خودش رو توی بهترین لباسها و ماشین‌ها و... غرق میکنه. مردم خیلی از اون خرید نمکنن و یا حتی برای اون ارزشی قائل نمیشن اما بعضی از عابرها مثل عاطفه و همسرش با دید بهتری نسبت به بقیه رفتار میکنن و سعی میکنن دلخوشی کوچکی برای دریا باشن. من از تناقض‌های لحظه به لحظه داستان لذت بردم خصوصا در آخر داستان که عشق به پدربزرگ در نظر دریا برتر از ماشین شاسی بلند قرمز رنگ رویایی دریا بود. یعنی دریا بعد از تصادف پدربزرگ با اون ماشین دیدش نسبت به جامعه عوض شد و حتی مردمان راحت طلب و سودجویی رو دید که وقتی گلها و وسایل دریا رو تو خیابون و بدون حضور فروشنده دیدن دست به غارت زدن درصورتیکه وقتی دریا بود حتی یک نگاه گذرا و دلخوش کننده به اونها نمیکردن و تلخی زندگی وجود چنین آدم‌هایی هست.
من به طور کلی از محتوای داستان لذت بردم اما داستان اشتباهات ادبی و نگارشی زیادی داشت و همچنین گویندگی کار ضعیف بود.
فاطمه رجبی
۱۴۰۱/۱۲/۵
یک داستان بسیار آموزنده
فاطمه دباغ
۱۴۰۱/۱۲/۳
خیلی زیبا و در عین حال حزن انگیز
قاسمی
۱۴۰۱/۱۱/۲۸
داستان دخترک ۱۰ساله ای هست که به علت مشکلاتی که داره دست فروشی میکنه واتفاقاتی که درروزتولدش براش میفته رو تعریف میکنه، درواقع میشه گفت به واقعیت تلخ جامعه، کودکان مظلوم کار ، اشاره میکنه، راوی داستان صدای دلنشینی داشت وداستان هم به زیبایی نوشته شده، توصیه میکنم گوش بسپارید.
منیژه پورمحمدی
۱۴۰۱/۱۱/۲۰
داستان کوتاه وجذابی بود. در مورد قشر ضعیف جامعه بود که اسیب پذیر تر هستند
A.asgari
۱۴۰۱/۱۱/۱۲
داستان ساده روان و زیبا بود
خیلی عالی بود درباره‌ی مشکلات جامعه بود و به صورت روان گفته شده بود
داستان درباره‌ی دختر بچه‌ی هست که وقتی تولد ۱۰سالگیش میشه فکر میکنه بزرگ‌ شده
داستان دختری که مادرش شوهر کرده و رفته و حتی یکبار هم به دیدن دختر نیومده و پدری که فوت شده و دختر هیچ خاطره‌ی ازش نداره
دختری تنها با هزار تا ارزو
و اینکه از رویه سنش بزرگ‌نه از رویه مشکلاتش خیلی بزرگتر از سنش هست
دختر با پدر بزرگ و مادر بزرگ پیرش زندگی میکنه اونا خیلی دوسش دارن و تمام تلاششون و میکنن که خوشحال باشه و چقدر درد ناک بود که روز تولدش گریه کرد اونم بی صدا برایه پدر و مادرش
دختری ۱۰ ساله که بساط پهن میکنه گوشه خیابون و اینقد دوست نداشته که یه زن رهگذر که بهش میگه از این به بعد دوستیم چقدر خوشحال میشه و میگه فردا لباس چی پوشم
ولی پدر بزرگش با ظرف غذا که داره براش میاره تصادف میکنه و اون بازم ناراحت میشه
متاسفانه همچین داستان‌های واقعیت دارن در جامعه لطفا تا حد امکان کمک کنیم به کسایی که نیاز دارن
المان خدایاری
۱۴۰۱/۱۱/۵
داستان زیبایی بود و در زمان مناسبی خواندم و لذت بردم. ممنون از نویسنده و گویندگان داستان
Sadaf Akhlaghi
۱۴۰۱/۱۰/۲۷
یکی از معضلات مهم این روزهای ماست.
داستان خیلی زیبا بخشی از زندگی و شرایط سخت کودکان کار رو به تصویر کشیده، کودکی که پدرش فوت کرده و یتیم شده و حالا مادرش ازدواج مجدد کرده و یه جورایی کودک رو رها کرده و کودک با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می‌کند و برای گذراندن زندگیش گل میفروشه
تا اینکه یه روز کودک بخاطر موضوعی کمی از وسایل خودش که کنار خیابون بود دور میشه
و بعد برگشت میبینه وسایلش به یغما رفته.
این داستان به نوعی میخواد تلنگری بزنه که اگر از اموال هم محافظت نمی‌کنید حداقل غارت هم نکنید شاید اون چیزهای هرچند ساده برای کسی تمام داراییش باشه.
علی فروغی
۱۴۰۱/۱۰/۲۳
روال داستان قدری تکراری بود اما در مجموع خوب بود آن بخشی که داراییهای دخترک توسط مردم به تاراج رفته قدری کم لطفی بود چون همه مردم یکسان نیستند.
عمران صدوقی
۱۴۰۱/۱۰/۲۲
خوب بود، نویسنده از زاویه و دید یک کودک معصوم داستان رو بیان کرده واز راوی این داستان هم متشکرم چون با بیان شیوا وزیباش تونست این معصومیت به تصویر بکشه
زهرا زهراوی
۱۴۰۱/۱۰/۲۲
داستان جالب و تأمل برانگیز بود
فائقه
۱۴۰۱/۱۰/۲۱
اول بگم کیفیت صدا پایین بود ولی دستان خوب و صدای راوی خوبتر بود در مورد دختر ده ساله‌ای که پدرش فوت شده و مادرش ازدواج کرده و پیش پدربزرگ و مادربزرگش زندگی میکنه و خودش کنار خیابون گل میفروشه و.... مشکلی در جامعه که اگه کنار خیابون چیزی بزاری و به هر دلیلی بری تا برگردی اموالت رو بردن
معصومه اکرمی
۱۴۰۱/۱۰/۲۱
خوبه داستانهای کوتاه از مشکلات جامعه شاید با خوندنش یکی به این فکر بیفته در چنین شرایطی باید از اموال دیگران محافظت کنه نه غارت کارهای مشابه این خیلی زیاد داریم
<< 1 2