نقد، بررسی و نظرات کتاب آوای یخ و آتش 2 - بازی تاج و تخت 2 - جرج آر. آر. مارتین

در این جلد نیز برای به دست آوردن تاج و تخت جنگ می کنند. خانواده اداردکه به اجبار مشاور شاه رابرت شد به خاطر توطئه ملکه کشته شد. یکی از دخترهایش سانسا در قصر زندانی ملکه شد و او را مجبور کردند که با جاف پسر ملکه ازدواج کند در حالی که از او متنفر بود. همچنین دختر دیگرش آریا که در شمشیربازی مهارت داشت از قصر فرار کرد و توسط یکی از افراد گریخت. جان پسر ادار در دیوار سیاه نگهبان بود و به خاطر سوگندش نمی توانست دیوار را ترک کند. پسر بزرگ ادارد یعنی راب که در شمال بود پس از مرگ او برای جنگ با پدر ملکه لشکرکشی کرد. پسر کوچک ادار (برن) که پس از سقوط فلج شده بود در شمال ماند و گویی در خیالات خود گرگ می شد. و همچنین کلاغ ها با او صحبت می کردند دنیریس که دختر شاه ریگار بود و در قبیله وحشی دوتراکی ها همسر رئیس آن ها کال بود پس از مرگ کال قبیله پراکنده شدند و عده کمی به دنریس وفادار ماندن دنریس که خود را فرزند اژدها می گفت تخم های اژدها یش که سال ها سنگ بودند بر اثر آتش تبدیل به اژدها شدند. واومی خواست پادشاهی پدرش را که در گذشته از او گرفته بودند پس بگیرد.