معرفی و دانلود کتاب بی تو به سر نمی‌شود

معرفی کتاب بی تو به سر نمی‌شود

مریم جاری در کتاب بی تو به سر نمی‌شود، ماجرای خواهر و برادری ناتنی به نام‌های سیاوش و مهتاب را روایت می‌کند. آن‌ها در دوران کودکی به دلیل فوت پدرشان از یکدیگر جدا شده‌اند، اما تصمیم سیاوش برای اجرای وصیت پدر مرحومشان، باعث می‌شود که این دو بار دیگر در بزرگسالی یکدیگر را ملاقات کنند.

درباره‌ی کتاب بی‌ تو به سر نمی‌شود

ژانر محوری کتاب بی‌تو به سر نمی‌شود عاشقانه است، اما رگه‌های اجتماعی و خانوادگی نیز در آن دیده می‌شود. تعداد شخصیت‌های داستان زیاد است و ماجرا از زبان سوم شخص روایت می‌شود. نام شخصیت‌های اصلی داستان سیاوش و مهتاب است. سیاوش و مهتاب خواهر و برادر ناتنی هستند. پدر آن‌ها یک نفر است اما مادرهای متفاوتی دارند. فوت پدر آن‌ها باعث می‌شود که در کودکی از یکدیگر جدا شوند. سال‌ها بعد سیاوش تصمیم می‌گیرد که به وصیت پدرش عمل کند؛ پدر ناتنی او مخالف این کار است اما او تصمیم دارد با انجام این کار از خواهرش حمایت کند. عمل به وصیت پدر سبب ورود دوباره‌ی سیاوش به زندگی مهتاب می‌شود. سیاوش در آستانه‌ی ازدواج با دختری به نام آتیه است و متوجه می‌شود که مهتاب نیز در شرف ازدواج با پسری به نام داوود است، اما پیوند دوباره‌ی سیاوش و مهتاب چالش‌های جدیدی را برای هر دوی آن‌ها به وجود می‌آورد.

مریم جاری در کتاب بی‌تو به سر نمی‌شود ماجرای زندگی یک خانواده را در طی هشت‌سال روایت می‌کند. او در این میان به مشکلات عاطفی، اجتماعی و خانوداگی‌ای که این دو فرد به آن دچار می‌شوند می‌پردازد. وقایع داستان به صورتی غیر‌قابل‌پیش‌بینی اتفاق می‌افتند و موجب غافلگیری مخاطب می‌شوند.

کتاب بی‌ تو به سر نمی‌شود مناسب چه کسانی است؟

این کتاب برای علاقمندان به رمان‌های عاشقانه و اجتماعی مناسب و خواندنی است.

در بخشی از کتاب بی تو به سر نمی‌شود می‌خوانیم

شهرزاد و شهریار دو سال و هفت‌ماه‌شان شده بود و سیاوش ترجیح می‌داد با اصول خودش تربیت شوند از این‌رو مدتی بود که دیگر به مهد نمی‌بردشان.

شرایط روحی آتیه هم بهتر از ماه‌های قبل بود. چند وقتی می‌شد که به انجمن «ام‌اس» می‌رفت و از نزدیک با افرادی که شرایطی مشابه خودش داشتند هم‌صحبت می‌شد. از سوی دیگر هم، بالأخره به اصرار سیاوش تمرینات فیزیوتراپی و توانبخشی را آغاز کرده بود و همین تغییرات مثبت باعث شده بود با بیماری‌اش راحت‌تر از گذشته کنار بیاید. البته وضعیت جسمانی‌اش نسبت به گذشته کمی افول کرده بود ‌و گاهی دچار ضعف جسمی و عضلانی شدیدی می‌شد که توانش را بیش از پیش کاهش می‌داد و بدون کمک مهتاب به هیچ وجه از عهده‌ی مسئولیت خانه و زندگی‌اش برنمی‌آمد.

البته سیاوش هم دست روی دست نگذاشته بود و طی ماه‌های گذشته علاوه بر همراهی مهتاب دو پرستار دیگر هم استخدام کرده بود که از بخت بدش هر یک بیش‌تر از چند ماه کمک‌حال‌شان نشده و آتیه هرگز با آن‌ها کنار نیامده بود... و این‌گونه باز هم روز از نو شده بود و روزی از نو.

و اما روزگار مهتاب شباهتی به سابق نداشت...

او در یک سال و نیمی که گذشت هرگز روی خوشی را ندید و زندگی‌اش دست‌خوش فراز و نشیب‌های فراوانی شد. در این مدت به اصرار و اجبار داوود سه ‌بار دیگر و هر بار با فاصله‌ای کوتاه و چند ماهه عمل «آی‌وی‌اف» انجام داد که هردفعه سریع‌تر از بار قبل هر آن‌چه رشته بودند پنبه شد. در نهایت این پزشکش بود که به دلیل ضعف شدید جسمانی او را به‌شدت از تکرار این‌کار منع کرد.