معرفی و دانلود کتاب خواهرم قاتل زنجیره‌ای

معرفی کتاب خواهرم قاتل زنجیره‌ای

کتاب خواهرم قاتل زنجیره‌ای که در لیست صد رمان جنایی برتر مجله‌ی تایم قرار دارد، اولین کتاب اوینکان بریثویت، نویسنده‌ی اهل نیجریه، است. این تریلر جذاب با طنزی سیاه و نثری گیرا، به رابطه‌ی دو خواهر نیجریایی به نام‌های کورد و آیولا می‌پردازد که با همکاری یکدیگر مردان زیادی را به قتل می‌رسانند و تمامی آثار جنایت را با مهارت پاک می‌کنند.

درباره‌ی کتاب خواهرم، قاتل زنجیره‌ای

استفاده از سفیدکننده، آخرین مرحله برای تمیز کردن یک حمام غرق در خون است. این توصیه‌ای است که کتاب خواهرم قاتل زنجیره‌ای (My Sister, the Serial Killer) به قلم اوینکان بریثویت (Oyinkan Braithwaite) با آن آغاز می‌شود. در همان نخستین خطوط رمان می‌بینیم آیولا، دختری که یک نفر دیگر را هم به لیست قربانی‌های قتل‌هایش افزوده است، آثار جنایت را با کمک خواهرش، کورده، پاک می‌کند و جنازه را از روی یک پل به درون رودخانه می‌اندازد. کورده خواهر بزرگتر آیولاست و همیشه در قبال او احساس مسئولیت دارد. احساس مسئولیت کورده تا آن جا پیش می‌رود که حتی در پاک کردن آثار جنایات خواهرش نیز شریک می‌شود و به نوعی در این شراکت خود را گرفتار می‌کند.

کتاب خواهرم قاتل زنجیره‌ای فصل‌های کوتاهی دارد، اما با این وجود ساختار روایی آن به نوعی کلاسیک محسوب می‌شود. ماجرای کتاب از زبان اول شخص و از زاویه‌ی دید کورده، خواهری که مسئولیت تمیز کردن آثار جنایت را بر عهده گرفته است، روایت می‌شود. کتاب دائماً فلش‌بک‌هایی به گذشته‌ی این دو خواهر می‌زند و تلاش می‌کند چرای قتل‌ها را مورد بررسی قرار بدهد. طنز سیاه تکان‌دهنده‌ی نویسنده و شخصیت‌پردازی قدرتمند او در کنار پرداختن به بسترهای فرهنگی و اجتماعی کشور نیجریه، جذابیت کتاب را صدچندان می‌کند.

داستان کتاب خواهرم قاتل زنجیره‌ای با رویکردی فمینیستی به موضوعاتی چون دوست داشتن، از خودگذشتگی، هویت، خانواده و خواهرانگی می‌پردازد و از تبعیض‌های جنیستی می‌گوید که به زنان تحمیل می‌شود. این کتاب نگاه ویژه‌ای نیز به مسئله‌ی زیبایی و استانداردهای تحمیلی می‌اندازد و به نقش زیبایی و پیامدهای آن در وضعیت اجتماعی و اقتصادی زنان اشاره می‌کند.

کتاب خواهرم قاتل زنجیره‌ای پیشتر با عناوین دیگری نیز به انتشار رسیده است. این نسخه را سحر قدیمى به فارسی ترجمه کرده و گروه انتشاراتی ققنوس در اختیار مخاطبان فارسی‌زبان قرار داده است.

جوایز و افتخارات کتاب خواهرم، قاتل زنجیره‌ای

• برنده‌ی جایزه‌ی کتاب لس‌آنجلس تایمز برای بهترین داستان جنایی
• برنده‌ی جایزه‌ی آنتونی اواردز برای بهترین رمان اول
• رمان برگزیده‌ی سایت آمازون به انتخاب سردبیر
• در فهرست صد رمان جنایی برتر مجله‌ی تایم
• نامزد جایزه‌ی ادبیات داستانی زنان
• نامزد جایزه‌ی بهترین رمان جنایی و معمایی و همچنین بهترین رمان اول به انتخاب سایت گودریدز در سال 2019
• نامزد جایزه‌ی بوکر در سال 2019
• برنده‌ی جایزه‌ی بری برای بهترین رمان اول

نکوداشت‌های کتاب خواهرم، قاتل زنجیره‌ای

• دلپذیرترین و خنده‌دارترین مهمانی قتلی که تا به حال به آن دعوت شده‌اید. (MARIE CLAIRE)
• رمان جنایی تر و تمیز و خوش‌خوان که کلیشه‌های خواهرانگی و داستان‌های قاتلین سریالی را دگرگون می‌کند و بعدازظهری سرگرم‌کننده را برای‌تان می‌سازد. (هافینگتون پست)
• درخشش اوینکان بریثویت به تیزی چاقوست؛ با طنزی کنایی و پرداختی درخشان که حتی یک واژه‌ی اضافی ندارد. (پابلیشرز ویکلی)
• کتاب خواهرم قاتل زنجیره‌ای به معنای واقعی کلمه یک الماس است؛ کوچک، سخت، درخشان و صیقل‌خورده. (ادگار کانترو، نویسنده‌ی پرفروش اسپانیایی)
• کدام ترسناک‌تر است؟ یک قاتل فم‌فتال یا زنی ساکت که کارهای کثیفش را جمع و جور می‌کند؟ موقع خواندن کتاب نمی‌دانستم بعدش چه می‌شود، ولی آنقدر از این نوآر مدرن، عجیب و خنده‌دار خوشم آمد که طرفدار هر دو خواهر بودم. (هلن الیس، نویسنده‌ی پرفروش آمریکایی)

کتاب خواهرم، قاتل زنجیره‌ای برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی این کتاب به طرفداران داستان‌های جنایی و علاقه‌مندان ادبیات حوزه‌ی زنان پیشنهاد می‌شود.

در بخشی از کتاب خواهرم قاتل زنجیره‌ای می‌خوانیم

سرم را از روى رادیو بلند مى‌کنم و ناخواسته نگاه یکى از مأمورهاى لاستما را که در صف اتومبیل‌ها کمین کرده و دنبال قربانى بخت‌برگشته بعدى مى‌گردد مى‌بینم. لپ‌هایش را توى دهان جمع مى‌کند، اخم مى‌کند و به طرفم مى‌آید.

قلبم مى‌ریزد، اما وقتى براى جمع کردنش ندارم. انگشت‌هایم را دور فرمان محکم مى‌کنم تا جلو لرزش دستم را بگیرم. مى‌دانم این به فمى ربطى ندارد. اصلاً نمى‌تواند به فمى ربط داشته باشد. پلیس لاگوس آن‌قدرها هم به‌دردبخور نیست. آن‌هایى که وظیفه‌شان ایمن نگه داشتن خیابان‌هایمان است بیشتر وقتشان را صرف تلکه کردن آدم‌هاى معمولى مى‌کنند تا حقوق مختصرشان را جبران کند. امکان ندارد به این سرعت سرنخى از ما پیدا کرده باشند.

تازه، این مرد براى لاستما کار مى‌کند، بزرگ‌ترین وظیفه‌اش، هدف اصلى‌اش متوقف کردن راننده‌هایى است که از چراغ قرمز عبور مى‌کنند. حداقل، این چیزى است که در آن حالت ضعف به خودم مى‌گویم.

مرد به شیشه اتومبیلم تقه مى‌زند. چند سانت آن را پایین مى‌دهم آن‌قدر که عصبانى‌اش نکند، اما نه آن‌قدر که دستش بلغزد داخل و قفل در را باز کند.

دستش را روى سقف اتومبیلم مى‌گذارد و خم مى‌شود، انگار دوستانى هستیم که مى‌خواهیم خودمانى گپ بزنیم. پیراهن زرد و شلوار پارچه‌ارتشى قهوه‌اى‌اش حسابى آهار خورده است، طورى که حتى باد شدید هم نمى‌تواند پارچه را تکان دهد. اونیفرم مرتب احترام صاحبش به حرفه‌اش را بازتاب مى‌دهد؛ حداقل معناى اصلى‌اش باید این باشد. چشم‌هایش تیره است، دو چاه در بیابانى وسیع پوستش به روشنى پوست آیولاست. بوى نعناع مى‌دهد.

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار مترجم
درباره نویسنده
کلمات
سفیدکننده
دفترچه یادداشت
شعر
جسد
لباس بیمارستان
بیمار
گرما
اینستاگرام
ترافیک
پذیرش
رقص
پدر
چاقو
اى فو
# 3
آواز
قرمز
مدرسه
لکه
خانه
استراحت
نقص
پیراهن کوتاه چیندار
ریمل
ارکیده‌ها
رزها
پدر
دستبند
زمان
بیمار
نظافتچى
حمام
پرسش‌ها
خون
پدر
پخمه
پدر
تحقیقات
اتومبیل
قلب
بیمار
فرشته مرگ
تولد
روز تولد
سرپرستار
کُما
بازى
هفده
افسونگر
بیدار
بازار
حافظه
جنون
در خواب
بستنى
راز
دوست
پدر
خانواده
گوسفند
پدر
همسر
شب
خردشده
گوشى
# 2: پیتر
اتاق عمل
زخم
بى‌طرفى
صفحه
خواهر
پدر
حقیقت
رفته
# 5
سپاسنامه