معرفی و دانلود کتاب دارا و ندار:‌ جلد دوم

معرفی کتاب دارا و ندار:‌ جلد دوم

داستان‌نویس آمریکایی، ایروین شاو در کتاب دارا و ندار:‌ جلد دوم به روایت زندگی یک خانوادۀ نیویورکی پرداخته است. او در این مجموعۀ سه جلدی از اتفاقات و مسائلی پرده برمی‌دارد که تصویر روشنی از جامعه ایالات متحده در دهه 70 را ارائه می‌کند. این رمان در زمره کتاب‌های پرفروش نیویورک تایمز قرار دارد.

درباره کتاب دارا و ندار: جلد دوم:

یک داستان سه جلدی واقع‌گرایانه، برآمده از متن زندگی روزمرۀ آمریکایی!

داستان دارا و ندار (Rich Man, Poor Man) قصه‌ی یک خانواده آمریکایی ساکن نیویورک به نام جورداش را روایت می‌کند. بسیاری از منتقدین این داستان بر این باورند که تجربیات شخصی و مشاهدات ایروین شاو (Irwin Shaw) به او در نگارش این کتاب کمک شایانی کرده است. پرواضح است که تجربیات زیستۀ هر نویسنده‌ای بر درونمایه‌های داستانش تاثیر آشکار و غیرقابل انکاری دارد، اما این که شاو بازتابی از وضعیت خانوادگی خود را در داستان دارا و ندار منعکس کرده است، جای تأمل و بررسی دارد.

فضای رئالیستی رمان دارا و ندار تا حدی به باورپذیر بودن و خوش‌خوان شدن متن این کتاب یاری رسانده است. خانوادۀ جورداش خشمگین است! با فرض درستی این گزاره که خانواده نمای کوچکی از جامعه است، خوانش متفاوتی از جامعه آمریکایی خواهیم داشت. پدر این خانواده، اکسل جورداش، مردی آلمانی‌تبار است که در بزنگاه‌ها و موقعیت‌های دشوار اجتماعی و اقتصادی مجبور به انواع جرم و جنایت از جمله دزدی و قتل شده است! اکسل اکنون درگذشته است. مادر خانواده نیز که ماری پی‌یز جورداش نام دارد، زنی با مشکلات روانی متعدد است که کودکی‌اش را در یتیم‌خانه گذرانده.

از اعضای دیگر این خانواده می‌توان به شخصیت گرچن، دختر خانواده اشاره کرد که با وجود تفریحات غیراخلاقی و متنوع، عمیقا احساس تنهایی و انزوا می‌کند. از سوی دیگر رودلف جورداش برادر گرچن، پسری اهل مطالعه، پایبند به اخلاقیات است که نماد شخصیت مثبت داستان می‌باشد؛ او مانند خانواده‌اش آلوده به گناه و پلیدی نشده است و حتی تلاش دارد آن‌ها را از این وضعیت نجات دهد.

توماس فرزند آخر خانواده جورداش، فردی به شدت پرخاشگر و عاصی می‌باشد. رشتۀ ورزشی مورد علاقه توماس بوکس است و از جامعه می‌گریزد. مادر خانواده، توماس را فرزند برحق خانواده جورداش می‌داند؛ زیرا او مانند پدرش، برای رسیدن به خواسته‌هایش دست به قتل و دزدی می‌زند...

ایروین شاو این کتاب سه جلدی را در سال 1969 منتشر نمود؛ با یقین می‌توان گفت که قصد و هدف او از تالیف این رمان، توصیف انتقادی باورهای جامعۀ آمریکایی و به چالش کشیدن ارزش‌های اجتماعی در سایۀ روایت برشی از زندگی یک خانواده آمریکایی است.

خواندن کتاب دارا و ندار: جلد دوم به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر به خواندن رمان‌های ماجرایی و بلند علاقمندید و از مطالعه داستان‌های آمریکایی لذت می‌برید، کتاب دارا و ندار را به شما توصیه می‌کنیم.

با ایروین شاو بیشتر آشنا شویم:

او نویسنده‌ی سرشناس آمریکایی است که در سال 1913 متولد شد. ایروین شاو دانش‌‌آموختۀ کالج بروکین است و مدتی به عنوان گوینده و نویسنده رادیو فعالیت داشت. وی در جنگ جهانی دوم به ارتش آمریکا پیوست و علیه متحدین جنگید. او پس از اتمام جنگ به آمریکا بازگشت و مجددا در فضای مطبوعات فعالیت کرد. در طول همین سال‌ها او به نوشتن داستان و رمان نیز مشغول بود و آثاری همچون «برگشت به شادی» و «مرده‌ها را دفن کنید» را منتشر نمود. از جمله افتخارات ایروین شاو می‌توان به دریافت جایزه او. هنری اشاره کرد.

در بخشی از کتاب دارا و ندار: جلد دوم می‌خوانیم:

وقتى گرچن به کولین اندیشید، لبخندى بر لب آورد؛ به‌یاد آورد که به او گفته است در زندگى بیش از هر چیز به خواب اهمیت مى‌دهد و بعد از آن تحت تأثیر عواطف غریزى مبتذل، وحشت و انواع آسیب‌پذیرى‌هاست. گرچن بر اثر شعاع نورى که از شکاف میان پرده به درون اتاق راه یافته، بیدار شده بود و این امید در دل گرچن دمیده بود که شعاع نورِ قامت کشیده، پرتو خود را بر صورت کولین بورک نیز بیافکند، به‌نوعى که بازوان درهم گره خورده او را بگشاید. اما کولین به هنگام صبح از خلوت کردن و برقرارى رابطه امتناع مى‌کرد. او مى‌گفت صبح فقط براى قتل مناسب است و بس. بنا به عادت همه دست‌اندکاران تئاتر در نیویورک، دیروقت مى‌خوابید و دیرهنگام از خواب بر مى‌خاست و ابدا توجهى به نیازهایى نشان نمى‌داد که استودیوها به هنگام صبح داشتند و به آسانى پذیرفته بود بیدار شدن قبل‌ازظهر، توحش است.

از برابر خانه به راه افتاد، با سرمستى پاى برهنه خود را برعلف‌هاى شبنم نشسته، گذارد. پیراهن خواب پنبه‌یى بدن‌نماى او در برابر وزش باد جنبشى محسوس داشت. در آن اطراف همسایه‌یى نبود و احتمال این‌که اتومبیلى در این وقت صبح از آن‌جا عبور کند، تقریبا صفر بود. هر چند اگر اتومبیلى هم عبور مى‌کرد به کسى توجه نمى‌کرد. در کالیفرنیا هیچ‌کس به لباس پوشیدن دیگرى کارى نداشت. در بسیارى از روزهاى آفتابى در باغچه‌ى خانه، برهنه، حمام آفتاب گرفته و پوستش از آفتاب تابستانى قهوه‌یى شده بود. در نیویورک همیشه مراقب بود که از آفتاب به دور باشد، اما در کالیفرنیا اگر پوست کسى برنزه نبود، تصور مىشد که بیمار است و یا آن‌قدر فقیر که قادر به رفتن به تعطیلات نیست.

روزنامه‌یى در ابتداى مدخل جاده اتومبیل‌رو تا شده با روبانى به دور آن افتاده بود. روبان را از دور روزنامه باز کرد و نگاهى به صفحه اول آن افکند و در ضمن، قدم‌زنان پیرامون خانه را دور زد. تصاویر نیکسون و کندى در صفحه اول چاپ شده و آنان به امید پیروزى در انتخابات، وعده‌هاى مختلفى به مردم داده بودند. در دل اندکى براى آرلاى استیونسون که در دور اول انتخابات ریاست جمهورى ناکام مانده بود، اظهار تأسف کرد و در این فکر بود آیا مرد جوان و خوش‌قیافه‌یى مانند فیتز جرالد کندى و یا به قول کولین «پسر افسونگر»، قادر است مقام ریاست جمهورى را عهده‌دار شود. خود کولین همه روزه تحت تأثیر انواع جاذبه‌ها از سوى هنرپیشگان بود و تأثیر انتخابات ریاست جمهورى بر او تقریبا همواره هیچ بود.