معرفی و دانلود کتاب فرشتگان زمینی (تی تی، لیلا)

معرفی کتاب فرشتگان زمینی (تی تی، لیلا)

تی‌تی و لیلا دو زن آسیب‌پذیر در جامعه‌ای مردسالار و ناامن هستند که در کتاب فرشتگان زمینی (تی تی، لیلا)، نوشته‌ی مرسده کمالی درجریان سرنوشتشان قرار می‌گیرید. زن‌هایی که عشق را تجربه می‌کنند، مورد خیانت و دست‌درازی قرار می‌گیرند، اما باز هم تسلیم سرنوشت تلخ خود نمی‌شوند و به دنبال دریچه‌ی نوری در آینده‌‌ی پیش رو می‌گردند.

درباره‌ی کتاب فرشتگان زمینی (تی تی، لیلا)

این کتاب براساس زندگی واقعی دو زن به نام‌های تی‌تی و لیلا نوشته شده است؛ زنانی که قربانی آسیب‌های اجتماعی و تبعیض‌های جنسیتی قرار می‌گیرند و به دلیل ناآگاهی در مسیری اشتباه قدم می‌گذارند. اما این دو زن پس از تجربه‌ی زخم‌های پیاپی، با آگاهی بیشتری به زندگی خود ادامه می‌دهند.

کتاب فرشتگان زمینی (تی تی، لیلا) نوشته‌ی مرسده ‌کمالی‌ست که پیش از این رمان شهرو با درونمایه‌ی عاشقانه از او منتشر شده است. او در این کتاب نیز نگاهی عاطفی نسبت به بیان عواطف زنان و روایت‌های عاشقانه‌ی زندگی آن‌ها دارد. عشق‌هایی که گاه پاسخشان خیانت و بدرفتاری‌های مختلف از طرف جنس مخالف است.

باید دید درنهایت تی‌تی و لیلا خواهند توانست از خاکسترهای وجود خود ققنوس‌وار بلند شوند و زندگی تازه‌ای را از سر بگیرند، یا سرنوشت آن‌ها را به تسلیم در برابر آنچه بر سرشان آمده، وادار خواهد کرد؟

دو داستان روایت شده در این اثر با زبانی عامیانه و لحنی محاوره بیان شده‌ است و به همین سبب اغلب مخاطب نوجوان دارد. همچنین سبک نوشتاری‌شان این آثار در پیروی از منطق داستان‌های عامه‌پسند فارسی در دهه‌های گذشته است که در رمان‌های نویسندگانی چون فهیمه رحیمی و م. مودب‌پور شاهد آن بوده‌ایم.

درمجموع کتاب فرشتگان زمینی (تی تی، لیلا) مشکلات زنان را در جامعه‌ای مردمحور و آسیب‌زا به تصویر کشیده است و می‌تواند از این نظر برای زنان جوان آگاهی‌بخش و هشداردهنده باشد. این کتاب از سوی انتشارات ندای الهی منتشر شده و در دسترس علاقه‌مندان به رمان‌های عاشقانه و جوان‌پسند ایرانی قرار گرفته است.

کتاب فرشتگان زمینی (تی تی، لیلا) مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به رمان‌های عامه‌پسند با محوریت شخصیت زنان و موضوعات عاشقانه و اجتماعی می‌توانند از جمله مخاطبان این اثر باشند.

در بخشی از کتاب فرشتگان زمینی (تی تی، لیلا) می‌خوانیم

پتو رو کشیدم روی سرم و زار زار به حال خودم گریه کردم. قلبم می‌گفت من عاشقشم و فرهاد آدم غد و لجبازیه، باهاش آشتی کنم، اما مغزم می‌گفت این راه فایده نداره؛ جز حقارت و ترس از دست دادن چیزی بدست نمیاری. برای اولین بار بعد دو سال پا روی قلبم گذاشتم. به جرات سخت‌ترین کاری بود که انجام دادم، سخت و تلخ. اتاق خوابمو جدا کردم. این کار انگار چک محکمی بود تو صورت فرهاد. حسابی قاطی کرد و بهش برخورد، اما ابراز پشیمونی نمی‌کرد یا حتی بیاد دلجویی کنه. دو ماه و خورده‌ای سرد گذشت. شب عید رسید و من از درون ویرونه و به ظاهر خوب بودم. تو خونه با فرهاد هیچ حرفی نمی‌زدیم. جلو بقیه هم با احترام رفتار می‌کردیم. دیگه خبری از شلوغ‌بازی و سربه‌سر گذاشتن‌هامون نبود و خاله پری ازم می‌پرسید مشکلی پیش اومده و من با لبخند مصنوعی زل می‌زدم تو چشماشو به دروغ می‌گفتم نه درس هام خیلی سنگین شده، شر و شورم خوابیده.

سفره‌ی هفت‌سین قرار بود بریم پایین پیش خاله پری و شیرین و نسرین خواهر بزرگ فرهاد که از آلمان اومده بود و چقدر هم دختر فهمیده و نازنینی بود. فرهاد رفته بود حمام و گوشیش مدام مسیج می‌اومد. هفته‌ی پیش رفته بودم خدمات موبایل بهم یاد داده بود چطوری واتس آپو هک کنم. رمز گوشی فرهاد، تاریخ فوت باباش بود. وارد گوشیش شدم. یه لینک براش فرستادم خودم تو گوشیش زدم رو لینک یه کد ارسال کرد. اونو با گوشی خودم زدم و بعد پیام‌های خودمو از واتس اپش پاک کردم و گوشیشو بستم. رفتم تو اتاق خودم واتس اپو باز کردم. حالا منم می‌تونستم واتس اپ فرهاد رو ببینم. کلی پیام از ملیکا اومده بود. صبر کردم از حمام بیاد بیرون. اول خودش پیام‌ها رو باز کنه، بعد من. کلی قربون صدقه‌ی فرهاد رفته بود و التماس کرده بود بعد دو سال فرهاد ببخشدش! معلوم بود هنوز فرهاد بهش پا نداده بود و باهاش بازی می‌کرد، تو پیام هاش اصلاً اشاره‌ای به من نبود! انگار فرهاد مجرده.

فهرست مطالب کتاب

فصل اول: تی تی
فصل دوم: لیلا