نقد، بررسی و نظرات رمان انجمن شاعران مرده - ان. اچ. کلاین بام
4.4
741 رای
مرتبسازی: جدیدترین
Mohammad Gadeh
۱۴۰۲/۳/۲۲
00
از روی این رمان فیلمهای زیادی ساختند که مثل خود رمان شگفت انگیزن.
این کتاب فوووق العاده بود
اولین کتابی که اشک منو در اورد
چقدر تو زندگیمون محتاج یک نفر مثل اقای کیتینگ هستیم
وقتی به مرگ نیل رسیدم واقعا ناراحت شدم کسی بود که آزادی (مرگ) رو به اسارت (زندگی) ترجیح داد
ولی قسمتی که یکم از اون دردناک تر بود اونجا بود که ریچارد اخراج شد کسی که خواست پا به دنیای تفاوت بزاره
از امضاهای با تهدید و زورکی به دست نولان هم بگذریم که چقدر ظالمانه بود
سکانس خداحافظی بچهها با اقای کیتینگ>>>>
این سکانس تصورش اونقدر دردناک بود که تا نیم ساعت گریه میکردم
اولین کتابی که اشک منو در اورد
چقدر تو زندگیمون محتاج یک نفر مثل اقای کیتینگ هستیم
وقتی به مرگ نیل رسیدم واقعا ناراحت شدم کسی بود که آزادی (مرگ) رو به اسارت (زندگی) ترجیح داد
ولی قسمتی که یکم از اون دردناک تر بود اونجا بود که ریچارد اخراج شد کسی که خواست پا به دنیای تفاوت بزاره
از امضاهای با تهدید و زورکی به دست نولان هم بگذریم که چقدر ظالمانه بود
سکانس خداحافظی بچهها با اقای کیتینگ>>>>
این سکانس تصورش اونقدر دردناک بود که تا نیم ساعت گریه میکردم
پنج ستاره واقعا حق این کتابه... این کتاب نه تنها جالبه بلکه زیبا و آموزنده هم هستش. من که خیلی راضیم و از اینکه وقتمو صرف خواندن این رمان کردم پشیمون نیستم... برای همین خلاصهای از داستان رو اینجا براتون مینویسم حتما نگاهی بهش بندازید تا اگه خوشتون اومد کتاب و مطالعه کنید... 🌸
رمان انجمن شاعران مرده در باره ورود معلم ادبیات انگلیسی نو گرا به نام کیتینگ به دبیرستان قانونمند و خشک ولتون با مدیری متعصب میشود. که موجب تغییر حال و هوای دانش آموزان میشه... مدرسه ولتون با این قوانین اداره میشود سنت، افتخار، انضباط، سرافرازی اما کیتینگ مفاهیم تازهای رو مطرح میکنه که قوانین سنتی
مدرسه رو به چالش میکشه. اون در آموزه هایش بسیار از غنیمت شمردن دم و لذت بردن از زندگی کوتاه این جهان میگوید. و به شاگردانش درس «مرگ آگاهی» میدهد. افکار معلم جدید حال و هوای دانش آموزان را تغییر میدهد. و آنها انجمنی به نام انجمن شاعران مرده برای دیدارهای خودشان تشکیل میدن. این افکار به مذاق جامعه متعصب مدرسه خوش نمیآید. از این رو آنها در صدد اخراج معلم که حالا در میان شاگرد هاش مریدان زیادی داره بر میآیند... در قسمتی از این رمان شعر بسیار زیبا و با معنایی نوشته؛ که اشاره دارد به کوتاهی عمر و بی توجهی برخی به این موضوع:
🌸 غرق در خیال فرداییم. 🌸 🌸 وقتی فردایی در کار نیست. 🌸
🌸غرق در اندیشه شکوه پیروزی. 🌸 🌸وقتی به راستی آن را نمیخواهیم. 🌸
🌸 غرق در اندیشهی روزی تازه ایم. 🌸
🌸 وقتی روز تازه همین امروز است. 🌸
🌸 از جنگ میگریزیم وقتی باید با آن بجنگیم. 🌸
رمان انجمن شاعران مرده در باره ورود معلم ادبیات انگلیسی نو گرا به نام کیتینگ به دبیرستان قانونمند و خشک ولتون با مدیری متعصب میشود. که موجب تغییر حال و هوای دانش آموزان میشه... مدرسه ولتون با این قوانین اداره میشود سنت، افتخار، انضباط، سرافرازی اما کیتینگ مفاهیم تازهای رو مطرح میکنه که قوانین سنتی
مدرسه رو به چالش میکشه. اون در آموزه هایش بسیار از غنیمت شمردن دم و لذت بردن از زندگی کوتاه این جهان میگوید. و به شاگردانش درس «مرگ آگاهی» میدهد. افکار معلم جدید حال و هوای دانش آموزان را تغییر میدهد. و آنها انجمنی به نام انجمن شاعران مرده برای دیدارهای خودشان تشکیل میدن. این افکار به مذاق جامعه متعصب مدرسه خوش نمیآید. از این رو آنها در صدد اخراج معلم که حالا در میان شاگرد هاش مریدان زیادی داره بر میآیند... در قسمتی از این رمان شعر بسیار زیبا و با معنایی نوشته؛ که اشاره دارد به کوتاهی عمر و بی توجهی برخی به این موضوع:
🌸 غرق در خیال فرداییم. 🌸 🌸 وقتی فردایی در کار نیست. 🌸
🌸غرق در اندیشه شکوه پیروزی. 🌸 🌸وقتی به راستی آن را نمیخواهیم. 🌸
🌸 غرق در اندیشهی روزی تازه ایم. 🌸
🌸 وقتی روز تازه همین امروز است. 🌸
🌸 از جنگ میگریزیم وقتی باید با آن بجنگیم. 🌸
رمان بس جالب و دلانگیزیست البته برای اهلش!..
بی گمان اهالی ادبیات و شاعران جوانی که عاشق هنر و شعر و قلم هستند با خواندن این رمان در عرشی بس ملکوتی و رویایی، و عالمی باشکوه و وجدآور سیر خواهند کرد و با بالهای احساس خود در آسمان شب و شعر و شور، پر خواهند زد..!
... باشد که بخوانیم و زندگی کنیم و شاد باشیم و گاهی هم قلمی بزنیم.. تا مگر، به انجمن شاعران مرده درآئیم!..
در ضمن فیلمش رو هم دیدم با بازی رابین ویلیامز فقید و... که کلی هم به دل نشست.. خلاصه که شعرا، از دست ندهید!...
بی گمان اهالی ادبیات و شاعران جوانی که عاشق هنر و شعر و قلم هستند با خواندن این رمان در عرشی بس ملکوتی و رویایی، و عالمی باشکوه و وجدآور سیر خواهند کرد و با بالهای احساس خود در آسمان شب و شعر و شور، پر خواهند زد..!
... باشد که بخوانیم و زندگی کنیم و شاد باشیم و گاهی هم قلمی بزنیم.. تا مگر، به انجمن شاعران مرده درآئیم!..
در ضمن فیلمش رو هم دیدم با بازی رابین ویلیامز فقید و... که کلی هم به دل نشست.. خلاصه که شعرا، از دست ندهید!...
بی نظیر. دم راغنیمت شمار. این کتاب برای بسیاری از ما انسانها ملموس و قابل درک هست که خود را گرفتار سنتها و عقاید و خواستههای تحمیلی خانواده و جامعه میاییم عبارتی بخش زیادی از آن مشابه تجربهی زیستهی ماست. و این شرایط اجازه بهره مندی از زندگی و "خودِ واقعی خود بودن" را از انسان میگیرد. و به خوبی مزایا و معایب دنبال کردن خواسته ها و اندیشههای شخصی خود را بیان میکند.
من اول با انجمن شاعران زنده آشنا شدم و سپس از این رمان آگاهی پیدا کردم. هرچند وزنه عنوان این رمان از خود داستان سنگین تر بود ولی سیر داستانی، احساساتی سرکوب شده و خاموش شده از دوران بسیار گذشته را در من بیدار کرد. همه آدما، تک تک این شخصیتها رو در درون خودشون دارن، و هرکس یکی از اینها رو باور کرده. ترس و مدرسه، دوئیّتی یگانه در ناخودآگاه ماست. تکهای از وجودمان که نیازهایش برآورده نشده و در اون دوران جامونده، و انگار همراه ما نتونسته بزرگ بشه، بالغ بشه. مواجه شدن با اون تکه از وجود خویش اضطراباتی رو ایجاد میکنه. شاید خوندن این رمان کمی هم شجاعت بخواهد. اما قطعا پذیرش آن قسمت از وجودمان اتفاقی فرخنده و پرشکوه برای تمام عمر خواهد بود.
اسم انجمن شاعران مرده رو زیاد شنیده بودم و انگار این کلمهی "مرده " زیادی حساسم کرده بود چون اصلا دلم نمیخواست کتابشو بخونم یا فیلمشو ببینم تا اینکه دیدم تو برنامهی کتاب باز در مورد این کتاب صحبت میکردن به واسطهی معرفی کتاب استعداد نافرمانی! و من که از بچگی در نافرمانی مستعد بودم وسوسه شدم کتاب انجمن شاعران مرده رو بخونم! راستش اسم کتاب ناخواسته فیلم دیگران رو در ذهنم تداعی میکرد و در ذهنم با نویسنده در جدال بودم که آخه قحطی اسم بود که این اسمو گذاشتی؟ اولاش ارتباط گرفتن سخت بود بعد ۵۰ صفحه برام جالب شد که بدونم عاقبت ناکس و کریس چی میشه؟ یهو دیدم رسیدم صفحه ۱۱۴ نظرات بقیه رو خوندم دیدم نوشتن پایان غمگینی داره اما به خودم گفتم مسیر مهمتر از مقصده! دوباره کتاب رو ادامه دادم و قضیه راهش نان باعث شد بلند بلند بخندم! وقتی کتاب تموم شد فقط یه جمله گفتم: چقدر قشنگ بود! فکر میکنم بهتره افراد بالای بیست سال کتاب رو بخونن چون یه جاهاییش برای سن پایین مناسب نیست. اگر تا حالا زیاد کتاب نخوندین به نظرم از کتابهای اولتون نباشه بهتره. اگر به داستانهای عاشقانه علاقه دارین احتمالش هست که از کتاب خوشتون بیاد. من از قسمتهایی که روی زندگی کردن در زمان حال تاکید میکردن خوشم اومد.
بسیار غمگین و زیبا که نشان میدهد افراط درهرکاری خوب نیست و چگونه تحمیل آرزوهای والدین میتواند منجر به تحمل آینده اجباری توسط فرزندان شود نکتهای که من فهمیدم این بود که دائما سنت شکن عقاید باید بود تا به آزادی واقعی یعنی آزادی عمل و تصمیم رسید داستان از این قرار است که مدرسهای رتبه برتر با قوانین خاص و تحمل ناپذیر وجود دارد که دانش اموزان برجسته در آن تحصیل میکنند و هیچکدام راضی نیستند تا این که با ورود معلم انگلیسی جدید که خود نیز تحصیل کرده در آن مدرسه است با شیوه خاص تدریس خویش تغییراتی در آنها ایجاد میکنند که فکرکنند مجبور به پیروی از والدین نیستند و انجمن مخصوصی تشکیل میدهند و در آن جا آزادانه عمل میکنند تا اینکه یکی از آنها میمیرد و لو میروند و معلم مجبور به رفتن میشود و دانش آموزان با شیوهای خاص ازا و خداحافظی میکنند.
کتاب بسیار جذاب و آموزندهای هست. من فیلم این داستان را هم دیدم. داستان کمی غم انگیز و در عین حال زیباست. ماجرای چند پسر دییرستانی که تصمیم گرفتند مثل معلمشون دنیا را از زاویهای متفاوت نسبت به آنچه که تاکنون میدیدند، بنگرند و به نوعی زندگی کردن و یاد بگیرند را بسیار جذاب نشون داده. قوانین مدرسه ولتون به نوعی در نظام آموزشی ما و در مدارس ما جریان داره. یعنی اصلا به استعدادها و تواناییهای فردی بچهها توجه نمیشه و همه بچهها باید با یک الگوی واحد و سنتی تربیت بشن. رفتار پدر نیل هم متاسفانه در جامعه ما بسیار دیده میشه. خیلی از پدر و مادرها آرزوهای خودشون را به زور به فرزندانشون تحمیل میکنند و این باعث میشه خیلی از بچهها مانند نیل دچار افسردگی یا ناکامی در زندگی بشن یا اگر در نهایت به خواسته پدر و مادر تن دهند دلمرده خواهند بود. و توانایی آرزو کردن را ازدست خواهند داد یا الگو برداری دقیقی از والدین خود میکنند و در نهایت با فرزندان خودشون هم همان رفتار را تکرار خواهند کرد.
امیدوارم عاقبت غم انگیز نیل جوان برای هیچکدوم از فرزندان این سرزمین که قرار است آرزوی والدین خود را برآورده کنند پیش نیاد
امیدوارم پدرو مادرها انتظارات بیجایی از فرزندانشون نداشته باشند و بفهمند که آرزوهاشون نباید توسط فرزندانشون برآورده شود
امیدوارم شاهد تغییرات مفید در نظام آموزشی خودمون باشیم و مانند مدرسه ولتون بچهها وادار به پذیرش آنچه قلبا قبول ندارند نشوند
امیدوارم فرزندان ما هم مانند تاد در نهایت به این باور و شجاعت برسند که خواسته هاشون و بی پروا بیان کنند
امیدوارم عاقبت غم انگیز نیل جوان برای هیچکدوم از فرزندان این سرزمین که قرار است آرزوی والدین خود را برآورده کنند پیش نیاد
امیدوارم پدرو مادرها انتظارات بیجایی از فرزندانشون نداشته باشند و بفهمند که آرزوهاشون نباید توسط فرزندانشون برآورده شود
امیدوارم شاهد تغییرات مفید در نظام آموزشی خودمون باشیم و مانند مدرسه ولتون بچهها وادار به پذیرش آنچه قلبا قبول ندارند نشوند
امیدوارم فرزندان ما هم مانند تاد در نهایت به این باور و شجاعت برسند که خواسته هاشون و بی پروا بیان کنند
خیلی قشنگ و در عین حال دردناک بود. خودم به عنوان یه نوجوون و فشار و سختی دبیرستان حس همشونو درک میکردم. حس اینو داشتم که انگار شخصیتهای کتاب رو خیلی وقته میشناسم و برام زنده بودن و باهاشون خندیدم، گریه کردم، ناراحت و خوشحال شدم. ا ز حرفای نولان هم واقعا حرص میخوردم و اعصاب خورد میشد. آخرش که همه روی میزهاشون ایستادند که یعنی ما از دید دیگهای به تو نگاه میکنیم خیلی لذت بخش و قشنگ بود
کاش بعضی والدین و مدیران و معلمان میفهمیدن که بچهها خودشون باید آیندشونو انتخاب کنن و درس و شاگرد ممتاز بودن همه چیز نیست، کاش میفهمیدن این سختگیری هاشون چه آثار مخربی برای فرزندان و دانش آموزاشون داره، کاش درک میکردن. خوشحالم از اینکه این کتابو خوندم و با شاعران مرده آشنا شدم.
ناخدا ناخدای من!
کاش بعضی والدین و مدیران و معلمان میفهمیدن که بچهها خودشون باید آیندشونو انتخاب کنن و درس و شاگرد ممتاز بودن همه چیز نیست، کاش میفهمیدن این سختگیری هاشون چه آثار مخربی برای فرزندان و دانش آموزاشون داره، کاش درک میکردن. خوشحالم از اینکه این کتابو خوندم و با شاعران مرده آشنا شدم.
ناخدا ناخدای من!