نقد، بررسی و نظرات رمان دفتر خاطرات - نیکلاس اسپارکس
4.4
2572 رای
مرتبسازی: جدیدترین
آذین دزفولی
۱۴۰۲/۵/۱
00
چقدر عشق و حس دوست داشتن رو قشنگ توصیف کرده بود. میشد با تمام وجود عشق بینشون رو حس کرد
من فیلم اقتباسی این کتاب رو دو سه سال پیش دیدم، بجز قسمت آخر فیلم، بقیهاش یادم رفته بود که با خواندن کتاب، به یاد اوردم. و چون فیلم رو دیده بودم، هیجانی برای من نداشت نویسنده به خوبی تونسته رو احساسات شخصیتها رو بیان کنه، البته بخش برگشت الی بعد رفتنش ضعیف بود.
برای بخش داستانی، فیلم موفق تر بود برای بهش بیان احساسات مخصوصا در مورد تردید الی، کتاب بهتر بود، به نظرم کتاب و فیلم مکمل هم شده بودند. بخش پایانی داستان واقعا تاثیر گذار هست.
کتاب پر از غلطهای تایپی هست، که به علت سرعت تایپیست یا حرفی جا افتاده، مثل لبخن، مقاب، اتخاب، گیار، خدادا، کاخانه یا به هم چسبیدهاند مثل، صفحاتان، جایان، برایامرار معاش.
در جاهایی هم الف بی مورد اضافه شده مثال، گوی ای، میپوشاند، گفتگویای، میزنیام
غلط املایی هم داشت مثل پیشخوان، بااخره، قصه که در اینجا منظورش غصه بود
صدایش به درد دیوار میخورد که البته منظور رادیو بوده
در کل این داستان یه عاشقانه لطیف و پر از احساسات عمیق هست. خوندن این داستان رو به دوستداران رمانهای عاشقانه پیشنهاد میکنم. حتما فیلمش رو هم ببیند
برای بخش داستانی، فیلم موفق تر بود برای بهش بیان احساسات مخصوصا در مورد تردید الی، کتاب بهتر بود، به نظرم کتاب و فیلم مکمل هم شده بودند. بخش پایانی داستان واقعا تاثیر گذار هست.
کتاب پر از غلطهای تایپی هست، که به علت سرعت تایپیست یا حرفی جا افتاده، مثل لبخن، مقاب، اتخاب، گیار، خدادا، کاخانه یا به هم چسبیدهاند مثل، صفحاتان، جایان، برایامرار معاش.
در جاهایی هم الف بی مورد اضافه شده مثال، گوی ای، میپوشاند، گفتگویای، میزنیام
غلط املایی هم داشت مثل پیشخوان، بااخره، قصه که در اینجا منظورش غصه بود
صدایش به درد دیوار میخورد که البته منظور رادیو بوده
در کل این داستان یه عاشقانه لطیف و پر از احساسات عمیق هست. خوندن این داستان رو به دوستداران رمانهای عاشقانه پیشنهاد میکنم. حتما فیلمش رو هم ببیند
قبل از بیان نظرم این چند بیت از مولانا را ذهن خود تکرار کردم، خنک آن دم که نشینیم در ایوان من و تو/ به دو نقش و به دو صورت، به یکی جان، من و تو/ دادِ باغ و دم ِمرغان بدهد آب حیات/ آن زمان که در آییم به بستان من و تو/....... / به یکی نقش بر این خاک و بر آن نقش دگر/ در بهشت ابدی و شکرستان من و تو،
کتاب خوب و جالبی بود، داستان اولین بذر عشق واقعی که از روی صداقت و پاکی در دل دو جوان کاشته میشود و این عهد و پیمان تا آخرین روز تاریخ زندگی بشریت پاک و معصوم باقی میماند، عشقی که نه گذر زمان و نه تغییر مکان تغییری در آن ایجاد نمیکند و چون دو قطب آهن ربا باز یکدیگر را جذب میکنند و عاشقانه یکدیگر را پرستش میکنند، و تا آخرین لحظه که در راه ابدیت و زندگی جاودانه هم با یکدیگر طی طریق میکنند، در هر قسمتی از این کتاب اشعار زیبای مولانا در ذهنم تداعی میکرد، در پایان، ای خوشا روزی که ما معشوق را مهمان کنیم / دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم / گر ز داغ هجر او دردی ست در دلهای ما /.... آن سر زلفش که بازی میکند از باد عشق / میل دارد تا ما دل را در او پیچان کنیم.
کتاب خوب و جالبی بود، داستان اولین بذر عشق واقعی که از روی صداقت و پاکی در دل دو جوان کاشته میشود و این عهد و پیمان تا آخرین روز تاریخ زندگی بشریت پاک و معصوم باقی میماند، عشقی که نه گذر زمان و نه تغییر مکان تغییری در آن ایجاد نمیکند و چون دو قطب آهن ربا باز یکدیگر را جذب میکنند و عاشقانه یکدیگر را پرستش میکنند، و تا آخرین لحظه که در راه ابدیت و زندگی جاودانه هم با یکدیگر طی طریق میکنند، در هر قسمتی از این کتاب اشعار زیبای مولانا در ذهنم تداعی میکرد، در پایان، ای خوشا روزی که ما معشوق را مهمان کنیم / دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم / گر ز داغ هجر او دردی ست در دلهای ما /.... آن سر زلفش که بازی میکند از باد عشق / میل دارد تا ما دل را در او پیچان کنیم.
سلام با تشکر و ممنون از کتاب راه
کتاب در مورد پیرمرد سالخورده است که در آسایشگاه سالمندان آخرین روزهای زندگی را میگذراند هر روز سر ساعت مشخصی به جایی میرود که هیچ کدام از پرستاران متوجه نمیشوند که کجا میرود.
پیرمرد هرروز خاطرات خودش را مرور میکند خاطراتی که از یک عشق قدیمی و دردناک منشأ میگیرد.
کتاب میتونست خیلی کتاب بهتری بود اگر نویسنده سریع موضوع داستان را شروع و تموم نمیکرد اگر مترجم گرامی بیشتر اینکه نویسنده محور ترجمه نمیکرد و بیشتر هوای خواننده را داشت بهتر بود. خیلی جاها نویسنده سعی کرده بود از بعضی جملهها استفاده کند که منظور نویسنده برساند اما متاسفانه ضربالمثلهای رایجی نبودند و میشد از جایگزینهای بهتری استفاده کرد.
نمیدونم اما نتوانستم درست با کتاب ارتباط برقرار کنم و برخلاف بقیه نظرات غرق آن شوم شاید بخاطر غلطهای املایی زیادی که داشت
و احساس میکنم موضوع داستان بسیار کلیشهای و تکراری است و نتوانستم دلیل واقعی شخصیت زن را باور کنم اگر تصمیماش این بود چرا برگشت و چرا دوباره تمامی خاطرات را مرور کردو...
کتاب در مورد پیرمرد سالخورده است که در آسایشگاه سالمندان آخرین روزهای زندگی را میگذراند هر روز سر ساعت مشخصی به جایی میرود که هیچ کدام از پرستاران متوجه نمیشوند که کجا میرود.
پیرمرد هرروز خاطرات خودش را مرور میکند خاطراتی که از یک عشق قدیمی و دردناک منشأ میگیرد.
کتاب میتونست خیلی کتاب بهتری بود اگر نویسنده سریع موضوع داستان را شروع و تموم نمیکرد اگر مترجم گرامی بیشتر اینکه نویسنده محور ترجمه نمیکرد و بیشتر هوای خواننده را داشت بهتر بود. خیلی جاها نویسنده سعی کرده بود از بعضی جملهها استفاده کند که منظور نویسنده برساند اما متاسفانه ضربالمثلهای رایجی نبودند و میشد از جایگزینهای بهتری استفاده کرد.
نمیدونم اما نتوانستم درست با کتاب ارتباط برقرار کنم و برخلاف بقیه نظرات غرق آن شوم شاید بخاطر غلطهای املایی زیادی که داشت
و احساس میکنم موضوع داستان بسیار کلیشهای و تکراری است و نتوانستم دلیل واقعی شخصیت زن را باور کنم اگر تصمیماش این بود چرا برگشت و چرا دوباره تمامی خاطرات را مرور کردو...
از بهترین کتابهای عاشقانه که فیلمش رو هم میتونید ببینید. نوشتههای ساده و در عین حال ملموس که به تصویر سازی خواننده کمک میکنه. عاشقانهای آرام و بدور از ناهنجاری ها.
اوایل و اواسط کتاب رو خیلی دوست داشتم منتهی آخرش به نظرم اونطور که باید خوب تموم نشد. معجزه خیلی سریع اتفاق افتاد و آخر رمان خیلی سریع جمع بسته شد. به نظرم قسمت آخر کتاب جا برای مانور دادن داشت.
اوایل و اواسط کتاب رو خیلی دوست داشتم منتهی آخرش به نظرم اونطور که باید خوب تموم نشد. معجزه خیلی سریع اتفاق افتاد و آخر رمان خیلی سریع جمع بسته شد. به نظرم قسمت آخر کتاب جا برای مانور دادن داشت.
باسلام وعرض ادب واحترام درمرد این کتاب میتونم بگم من بااین کتاب زندگی کردم چقدر عشق نواح والی به همدیگه واقعی بودای کاش میشد یه سریال یا یه فیلم دربارهی داستان این کتاب ساخته میشد من اطمینان دارم که اگه این اتفاق بیفته فوق العاده جذاب ودیدنی خواهدبودباتشکر از دست اندرکاران کتابراه دست مریزاد میگم بهتون... 🙏🙏🙏