نقد، بررسی و نظرات رمان آس و پاس ها - جورج اورول

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
آبتین حاجی پور
۱۴۰۱/۸/۲۱
بد نیست بدانیم جرج اورول که به نوعی بزرگترین رمان‌های قرن را نوشته از نظر فلسفی و سیاسی تحت تاقیر اندیشه‌های هایک بود. وی نویسنده کتاب در راه بردگی بود. پس از چاپ کتاب در راه بردگی گروه عظیمی از جوانان شسته مغز تحت تاثیر جامعه کمونیستی و سوسیالیستی، "راه سعادت ابدی مردم را در دخالت دولت " می‌پنداشتند و لذا با کتاب در راه بردگی به مخافت برخواستند. در جبهه مقابل جوانانی بودن که باور به اقتصاد و سیاست لیبرال داشتند و به رهبری "جورج اورل (نویسنده قلعه حیوانات و ۱۹۸۴)، به حمایت از هایک برخواستند. کتاب در راه بردگی نشان می‌دهد، که اگر افکار مبتنی بر برنامه ریزی متمرکز دنبال شود به منجلاب‌های اقتصادی و سیاسی فرو می‌غلطیم؛ قدرت برنامه ریزی متمرکز منجر به حاکمیت توتالیتر می‌گردد که به آرمان شهر خواهی تجلی کرده است.   یکی از استدلال‌های فریبنده و دروغ پرداز حامی جمع گرایی (سوسیالیسم)، رواج این اعتقاد است که" شرارت‌های اجتماعی نتیجه فعالیت‌های افراد شرور است، و همه چیز خوب خواهد شد اگر انسان‌های خوب حکومت کنند". این استدلال زبون اما عوام پسند همواره "آدم خوب ها" را از محاکمه مبرا کرده است زیرا آن‌ها ادعا می‌کنند که "شروران" اقدامات خیرخواهانه انها را نقش برآب می‌کنند
امیرحسین قربانی
۱۴۰۲/۴/۲۹
در وهله اول با کتابی رو به رو هستید که یاد آور خاطرات جورج اورول در دوران تنگدستی و مشقت اوست. نویسنده به طور واضح روزگار آن دوران (سال‌های بین جنگ‌های جهانی اول و دوم) را بیان می‌کند و ضمن ذکر دقیق خواسته‌ها و امیال درونی قشر ضعیف و آسیب پذیر جامعه، راه و روش آن‌ها را برای گذارن زندگی و مهم تر از آن زنده ماندن را به خوبی تصویر سازی می‌کند. نظرات نویسنده در مورد نیاز طبقه بالا دست برای در فقر ماندن طبقه‌های پایین بسیار قابل تأمل است؛ این که آن‌ها برای در رأس ماندن نیاز به طبقه‌ای دارند تا نیاز‌ها و خواسته‌های آن‌ها را با زحمت و مشقت تأمین کنند نکته‌ای حائز اهمیت است. قلم روان او باعث می‌شود خواننده با سر گذشت خود و تعداد زیادی از خانه بدوشان و طبقه کارگر آشنا شود و از نگاهی دیگر به وضع آن‌ها بنگرد. اشخاصی که فقط به دلیل گرسنه ماندن و قوانین و نا عدالتی‌ها مجال تفکر برای تغییر سرنوشت خود ندارند، طبقه‌ای که به گفته خوده نویسنده ۹۰٪ آن را مردان تشکیل می‌دهند. نویسنده در کتاب سختی‌های زندگی در مقام یک مرد را به گونه‌ای طنز تلخ بیان داشته و این واقعیت چه در دوران زیست نویسنده و چه در زمان حال متأسفانه همچنان به قوت خود باقیست. کتابی بسیار خوش خوان، قابل تأمل و بحث برانگیزی بود. سپاس از کتابراه.
عادله صحرایی
۱۴۰۱/۱۱/۲۵
اگر اشتباهات املایی و نگارشی کتاب رو که در کل متن قابل مشاهده بود را با دیده اغماض نگاه کنیم میشه گفت در کل داستان جذابیتهای خاص خودش رو داشت. شرح حال خانه بدوشی و فقر اواسط قرن نوزدهم در اروپا و مشخصا در فرانسه و انگلیس که قهرمان داستان در آن حضور داشته، یاس و ناامیدی و گاهی تلاش برای تغییر شرایط حاکم، تلاش برای وفق دادن خود با موقعیتهای دشوار و از دست ندادن عزت نفس، همراه شدن و دوستی با افراد مختلف انسانهایی از اقشار مختلف اجتماع با دیدگاهها و سطوح فکری متفاوت، بیان اینکه تحصیلات عالیه گاها نمیتونه ذات افراد رو تغییر بده همانطور که بین خانه بدوشان پزشکی بود که در فلاکت زندگی میکرد در صورتیکه میتونست با تحصیلات و موقعیت شغلیش جزو بهترینهای جامعه خودش باشه و نقاش خیابانی که با وجود معلولیت جسمی و فقر شدید مالی تونسته بود خود را به عنوان تئوریسین و متفکر نجوم معرفی کنه که شاید اگر شرایط براش فراهم میشد میتونست جزو بهترینها در این رشته باشه، همراهی با افراد با انگیزه برای ادامه دادن و ناامید نشدن یا همراهی با افرادی که فقط چشم امید به دست دیگران دارند همگی از وجوه مختلف این داستان بود. گاها جبر اجتماعی و فقر مالی و فرهنگی میتونه عامل عقب ماندگی خیلی از افراد باشه. اما شرایط نوانخانه‌ها در داستان خیلی شبیه به خوابگاه دانشجویی خودگردان دانشگاه یاسوج هست. خوابگاهی کثیف که سوسک و موش از در و دیوارش بالا میره و دانشجوهایی که اونجا ساکن هستن کوچکترین تلاشی برای خارج شدن از این وضعیت نمیکنند. هفت سال پیش من به اقتضای شرایط تحصیلم مجبور شدم یک هفته اونجا باشم با دیدن شرایط افتضاح محیطی خوابیدن در ماشین رو به بودن در خوابگاه ترجیح دادم. هنوز هم خوابگاههایی مثل قرن نوزده اروپا در ایران وجود داره
A.asgari
۱۴۰۱/۱۰/۲۵
کتاب خوبی بود
من دوسش داشتم و باور نمیکردم که مردم قبلا تویه پاریس که ما پاریس و یه شهر تمام عیار میبینم اینجوری زندگی میکردن
مردم فقیر و تهی دست بودن و نان و شراب میخوردن و حاضر بودن روزی ۱۳ ساعت کار بکنن
تویه هتل بالا سری‌ها به یه زبقه پایین تر از خود و اونا به پایین تر از خود توهین یا زور میگفتن
پول از همه بر میداشتن و از نظم و نظافت هتل گران قیمت پاریس گفت
که تویه غذا تف میکردن یا اشپزخونه اشغالهای یکماهه داشته
اصلا نمیتونم درک کنم که واقعا فقر چقد بده چقد رویه اعصابه و چقدر درد ناکه
۵ روز هیچی نخوری و راضی باشی به لقمه نانی شبا تویه اتاقی بخوابی پر از ساس
و برایه کارکردن به هر کاری دست بزنی
تمام زندگیت بشه کار کردن خوابیدن و شراب خوردن بشه لذت زندگیت
واقعا داستانی قابل تامل بود
چقدر تویه کشور خودمون فقیر داریم و نمیدونیم چه جوری زندگی میکنن
کتاب خوبی بود جوری بیان شده بود که کاملا درکش میکردم و مثله فیلم تصورش میکردم
فقط یکم غلط املایی داشت
نازنین رضایی
۱۴۰۱/۹/۱
من کتاب‌های جورج اورول دوست دارم ولی این کتابش زیاد دوست نداشتم بعد از خوندن یکم کتاب واقعا خسته کنننده شده بود چون شبیه گزارش روزانه شد و داستان در آخر هم که انگار فقط خواست تموم کنه نوشت و بی معنا بود ولی ۲تانکته جالب داشت که عمیقا منو به فکر فرو بود و واقعا لذت بردم اول اینکه مردم‌های معمولی از زندگی لذت بیشتری میبرن و تازه با خوندن این کتاب واقعا متوجه شدم که واقعا صحت داره کسایی که زندگی معمولی دارن خوشبخت ترن به عنوان مثال من دوستی دارم که مستاجر ولی چون امید به زندگیش پایین همش مسافرت وتفریح میره ولی در مقابل فامیلی دارم که وضعیت مالی عالی داره ولی چون میدونه میتونه پول بدست بیاره همش طمع داره برای جمع کردن و از زندگی خودش لذت نمیبرهو دوم داشتن دوست خوب و بعد چقدر تو زندگی آدم میتونه تاثیر داشته باشه همیشه تو انتخاب دوستان باید دقت کرد زمانی که با دوست اولش بود دوستش بهش انگیزه کار میداد و هر روز دنبال کار بودن و سرانجام کار پیدا کردن ولی وقتی از پیش دوستش رفت با آدم‌هایی گشت که گدا بودن و مثل همونا شد اصلا تلاش نکرد تو اون مدت بره دنبال کار تا کار کته و اونجور تو سختی نباشه
سهیل سیدغفوری
۱۴۰۱/۱۱/۱۴
این کتاب یک ترجمه دیگر هم دارد. مثل بقیه کارهای اورول بسیار خواندنی است. این کتاب راجع به پول است. ارباب واقعی دنیای ما، مذهبی که پیروان زیادی دارد. با این حال شرایطی که در این کتاب وصف شده و تجربیات جرج اورول درباره مصائب فقر خیلی انسانی تر از شرایط فعلی جامعه ایران است که علی رغم ادعاهای طاق و جفت رسانه‌های دولتی در کشور ما یک سرمایه داری درنده حاکم است. در ایران فعلی فقر فقط یک مشکل نیست. بلکه جرم هم هست. عیب هم هست و ننگ و شرمندگی هم هست. و خیلی ساده اسم انسان از لیست آدمها خارج می‌شود. در پایان به همه دوستان کتاب‌های قلعه حیوانات و ۱۹۸۴ از این نویسنده را توصیه می‌کنم. دوکتاب دیگر از جرج اورول هست که تم اصلی آن‌ها فقر است اولی دختر کشیش و دومی در حال حاضر فراموش کردم چه نامی داشت.
حمید میرباقری
۱۴۰۲/۵/۷
به نظرم باید اگر کسی خیلی مشتاقه که این کتاب رو بخونه بهش توصیه کرد فقط نیمه ابتدایی کتاب در پاریس رو بخونه زندگی در پاریس فضا سازی نسبتا قابل درک و هدف و معمای درستی رو دنبال میکنه کاروانسراها به خوبی توصیف میشن شخصیت‌ها قابل فهم هستن و معمای جالب کاریابی هم به جذابیت کتاب اضافه میکنه ولی نقل مکان کردن بی علت، بی هدف بودن نویسنده در بخش دوم، و همینطور بدون هیچ معمایی فقط ۱۷۰ صفحه توصیف نه چندان قدرتمند فضاهای کارونسراها به نظرم بسیار از کیفیت کتاب کاست پایان بندی کتاب که خوانش و قضاوت نویسنده در مورد دیدگاه بیرونی فقر هم بسیار ضعیف بود به نظرم و خیلی کلی نگری صحبت شده بود که فقط انگار نویسنده قصد تموم کردن کتاب رو به هر نحو داشت که نشون میده نویسنده خودش هم نمیدونست قراره چه اتفاقی رو رقم بزنه
خانم کتابخوار
۱۴۰۱/۱۰/۱۲
" بلی، باید به چیزی علاقه و توجه داشت، نمی‌توان به عذر نداری و در فکر لقمه‌ای نان و پیاله‌ای چائی بودن از اندیشیدن غفلت ورزید. "
اگر از اشتباهات تایپی و غلط‌های املایی و سانسورها چشم پوشی کنیم کتاب خیلی خوبی بود. نویسنده وضعیت فقرای فرانسه و انگلیس رو در قالب داستان بررسی کرده بود و در این بین تحلیل‌های خودش رو هم گنجانده بود. خیلی قسمت‌ها به نظرم جالب بودن اما به خاطر محدودیت نمی‌شد همه رو بنویسم. یه نکته‌ی جالب نگاه نژادپرستانه‌ی نویسنده به خانه به دوشان بود خانه به دوشان امریکایی رو انگل جامعه قلمداد می‌کرد اما در عین حال سعی می‌کرد خانه به دوشان انگلیسی رو از انگل جامعه بودن مبرا کنه! اگر حوصله دیدن اشتباهات تایپی و حدس زدن کلمات درست رو ندارین بهتره از یه نسخه‌ی دیگه برای مطالعه‌ی کتاب استفاده کنید.
مریم معز
۱۴۰۲/۱۰/۱۲
داستان جالبی بود، اولین بار هست که از جورج اورول رمانی را مطالعه میکنم. متن داستان در مورد خانه بدوشان واضح توضیح داده شده بود که چه طور زندگی می‌کنند و چه زندگی‌ای دارند. این آدم‌ها را در گوشه و کنار خیابان بعضی مواقع می‌توان دید. حالا چه در ایران و چه در خارج از ایران. این را دقیقا می‌توان مثال زد که وقتی به خارج از ایران مهاجرت میکنی باید از صفر شروع کنی کار در کشورهای خارجی از همین قبیل کارهایی است که نویسنده بیان کرده است. اگر تحصیل کرده باشی خب طبیعتا فرق داره. خوب توضیح داده بود که بدانیم آدم‌های فقیر چگونه زندگی می‌کنند. ممنون از نویسنده و این که لطفا غلط املایی آن را برطرف کنید، بعضی نوشته‌ها و کلمه‌ها سرهم نوشته شده بودند و سخت میشد خواند و جداشون کرد.
ساناز یوسفی
۱۴۰۲/۱۰/۹
خیلی رمان قشنگی بود، وقتى کتاب تمام شد دلم براى راوى داستان (نویسنده) و بوزو تنگ شد درطول خواندن کتاب خودم را در فضاى خانه بدوشان احساس کردم تازه معنى خانه بدوش را درک کردم اگرچه در گذشته دوبار مورد خشونت آن‌ها در خیابان واقع شدم ولى هیچوقت براى آنان لفظ ولگرد را بکار نبردم و گاهى از کمک به آن‌ها براى یک وعده غذا فروگذار نبودم اما با خواندن این کتاب احساس میکنم آنطور که باید تا به حال آن‌ها را نمیشناختم واز زندگى شخصى آن‌ها هیچگونه شناختى نداشتم وحال دید متفاوت ترى نسبت به آن‌ها پیدا کردم در بخش هایى از کتاب غلو نویسنده را دیدم ولى شاید این غلو، جایى درک بیشترى را از این قشر ایجاد کند. سپاسگزارم..
منیژه شکرخدایان
۱۳۹۸/۹/۲۷
وقتى کتاب تمام شد دلم براى راوى داستان (نویسنده) و بوزو تنگ شد درطول خواندن کتاب خودم را در فضاى خانه بدوشان احساس کردم تازه معنى خانه بدوش را درک کردم اگرچه در گذشته دوبار مورد خشونت آن‌ها در خیابان واقع شدم ولى هیچوقت براى آنان لفظ ولگرد را بکار نبردم و گاهى از کمک به آن‌ها براى یک وعده غذا فروگذار نبودم اما با خواندن این کتاب احساس میکنم آنطور که باید تا به حال آن‌ها را نمیشناختم واز زندگى شخصى آن‌ها هیچگونه شناختى نداشتم وحال دید متفاوت ترى نسبت به آن‌ها پیدا کردم در بخش هایى از کتاب غلو نویسنده را دیدم ولى شاید این غلو، جایى درک بیشترى را از این قشر إیجاد کند. با سپاس
Ahmad
۱۴۰۱/۷/۳
با سلام
کتاب شرح حال گداها و افراد بی خانمان و دزدها و ولگردها به خوبی شرح می‌دهد و به طور خیلی جزیی وسایلی که برای این افراد به وجود می‌آید را شرح می‌دهد.
در این کتاب شرح بعضی از وقایع بسیار زشت و زننده هستند
در انتهای کتاب هم سرنوشت افراد نامشخص رها می‌شود و نتیجه گیری بسیار بد و افتضاح است و سرنوشت خود نویسنده هم بدون توضیح با بدست آوردن یک کار پایان می‌یابد.
در مجموع کتاب از نظر من متن روان و توضیحات کافی در مورد خانه به دوش‌ها می‌دهد ولی در بعضی جاها از عبارات زشت و زننده استفاده می‌کنند و وقایعی بسیار زشتی را توصیف می‌کند که مناسب نیستند.
در مجموع خواندن این کتاب را توصیه نمی‌کنم.
Salar Ghazani
۱۴۰۰/۱/۱۵
بسیار کتاب خوبیه و قلم خیلی خوبی داره بیش از ۱۰ بار تا حالا خوندمش الانم روزی ۲۰ صفحه‌اش میخونم و واقعا آدم میبره به زندگی افرادی که پول ندارن و برای سیر کردن خودشون و تفریحات کوچیک باید بجنگن و جامعه‌ای که بسیار سختگیر و شوخی نداره اصلا اون دوران سختی‌های قشری که سرمایه دار نیستن و زحمت میکشن تا پولی بخور نمیر بدست بیارن و با تفریحات کوچیک دل خودشون خوش میکنن
زندگی‌هایی که فقط در کار خلاصه میشه کار سخت و مداوم و مردمی که به این سبک زندگی وفق پیدا کردن و...
miss yalda
۱۳۹۴/۵/۶
طبق نظر بسیاری از دوستان، این کتاب با بقیه شاهکارهای اورول خیلی فاصله دلشت و اصلا مثل ۱۹۸۴ یا مزرعه حیوانات نیست. داستان خیلی پیوسته و مشهودی نداره. راجع به یه مرد که خیلی درآمد نداره اما بعد از مدتی همون درآمد کم رو هم از دست میده و مجبور به خانه به دوشی و... میشه. در کل مثل گفته خود نویسنده بیشتر شبیه یه گزارش روزانه است از وضعیت افراد فقیر و تهی دست و گدا و خانه به دوش و کارگر. اما باعث میشه کمی با این افراد آشنا شد و راجع به اونها کمی فکر کرد.
مژگان پاک
۱۴۰۲/۶/۲۳
واییی چقدر داستان قشنگی بود تامل برانگیز تعمق برانگیز و تاسف بار به روانی و سادگی تمام مشکلات جامعه ۱۰۰ سال پیش رو توصیف کرده بود و بعضی جاها واقعا از خنده روده بر شدم نه بخاطر مشکلات بلکه از الفاظ جالبی استفاده میکرد و بیشتر کتاب خیلی ناراحت و اندوهگین شدم از انسانی که ۱۰۰ سال پیش مشکلات انسانهای همین دوره رو داره البته الان اوضاع بهتره ولی نه خیلی بهتر. همیشه فکر میکردم این کتاب حوصله سر بره ولی خیلی تاثیر گذار بود.
09140100577
۱۴۰۲/۴/۱۶
نویسنده در به کلمه در آوردن گوشه‌ای زندگی خویش کم از قدرت نماییش در هنگام قلم زنی در صحنه رمان و سیاست عمل نکرده و بخشی از خودش را هنگامه که پر پاریس زندگی کرده و هنوز نامی و سری در ادبیات برون نیاورده را به ما ارایه میدهد و اگر مثلا در دختر کشبش با اثرات مخرب فقر آشنایمان میکند بدلیل این است که خودش دوره آنرا زندگی کرده. توصیه میکنم خواننده با احتیاط و دقت بخواند. احتیاط رنگ نگرفتن و دقت لازم برای درک جرج ارول قلعه حیوانات.
💗Mahla 💗
۱۳۹۸/۵/۱۲
کتاب کلبهء عموتام درمورد برده‌ها و کارگران سیاه پوست است اما قدرت کلامی ک نویسنده در اون کتاب استفاده کرده خیلی بهتر از این کتاب بود
اصلا قدرت بیان خوبی نبود ک ما بخواییم حال و روز فقرا و خانه به دوشانو درک کنیم و ناراحت بشیم
از طرفی این کتاب 270 صفحه داشت ک بیشتر از چهارصد پونصد تا غلط املایی داشت ولی بعضی از کتابها که 500_600 صفحه هستند نهایتا دو تا سه تا غلط املایی داشته باشن
ندا اسدی
۱۳۹۶/۶/۱۰
امتیاز 100 و بسیار عااااالییییی بود همیشه عاشق آثار جورج اورول بزرگ و قلم جذاب او بودم به چه زیبایی به توصیف تاریخ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی اروپا می‌پردازد! بازم مرسی
🌸Zahra Habibi🌸
۱۴۰۱/۶/۱۲
قلم نویسنده عالی بود جوری که انگار یه دوست خودمونی داره داستان رو برات روایت میکنه راحت میشه تصویر سازی کرد اما خب غم داستان زیاده اگه تیپ شخصیتی تون خیلی حساس هست پیشنهاد نمیدم واقعا دلم میسوزه البته خداوند بر امور همه بندگانش آگاهه درسته نجات از فقر سخته اما شدنیه امیدوارم تمام آدمایی که توی چنین شرایطی هستند بتونند زندگی بهتری رو برای خودشون و خونواده شون رقم بزنند
شیرین خطیبی
۱۳۹۹/۵/۱۹
کتاب ازنظرتوصیف وضعیت افرادواتفاقاتیکه براشون می‌افتادقوی بودوخواننده میتونست همشوتصورکنه ولی بنظرمن یک کتاب جامعه شناسی بود، داستانی نداشت ودرانتهاهیچ پایانی دیده نمیشد، واینکه این هجم ازبدبختی وگرسنگی وبیچاره گی درسراسرسطرهای داستان حال آدموبدمیکنه، هی منتظری حداقل یه جمله امیدوارکننده بخونی ولی خبری نیست، بنظرمن زیادجالب نبود، غلط املایی زیاوی هم داشت
sepideh ansarinia
۱۳۹۶/۱۲/۲۵
غلط املایی زیاد بود یک ستاره کم
متن کتاب روان بود سریع میخوندی و میگذشتی
داشتن شخصیت‌های مختلف و توصیفشون به صورت متنوع برام جالب بود
اما از یک نواختی فقر افراد تو این کتاب دلزده شدم گرچه امکانش هست که واقعا تو اون زمان شرایط اینطوری بود
به امید اینکه هیچ جای دنیا اوضاع مردم اینجوری نباشه... به نظرم با کمک نهادهای دولتی و همچنین خود مردم چنین چیزایی حله
یوسف فریدیان
۱۳۹۶/۹/۱
عالی فقط جون من کلمات کتابو دیگه سانسور نکنین
***😀
kaveh rsa
۱۳۹۶/۲/۴
خوب بود انگیزه‌ای بود برای شروع نوشتن. جورج اورول با همچین کتابی شروع کرده و در نهایت آثار فوق العاده‌ای مثل مزرعه حیوانات و ۱۹۸۴ رو نوشته از طرف دیگه درد و رنج‌هایی که نویسنده کشیده واقعا قابل توجهه
آدمو وسوسه میکنه که‌ی شب بدون پول بزنه بیرون و ببینه چه اتفاقاتی براش میفته چقدر تحقیر میشه
بد نیست جامعه الانمون رو با این کتاب مقایسه کنیم.
رضا رزم گر
۱۳۹۵/۲/۱
داستان جالبی بود ولی همانطور که دوستان اشاره کرده بودند غلط املایی و نگارشی زیاد داشت ولی بازم قابل خوندن بود. در ضمن موضوع داستان و وضع افراد خیلی تراژدیک بود به طوریکه هر لحظه از خودت سوال میکردی که واقعا از این بدتر هم مگه میشه مگه داریم و بازم با بدترش روبرو میشدی و نکته اخر اینکه در اون شرایط سخت باز هم امید به زندگی جریان داشت. این برداشت کوتاه من از داستان بود
Faezeh
۱۴۰۳/۱/۷
شاید یکی از آثار نسبتا ضعیف جورج اورول باشد. تصویر سازی به لطف قلم نویسنده ساده است. پایان کتاب خیلی عالی نیست البته که از عنوان اثر باید انتظار چنین پایانی را داشت. بعضی از قسمت ها کمی با خودتان فکر می کنید اگر روزی در جایگاه آن ها باشم چکار می کنم؟ آیا مثل آن ها این طور رفتار می کنم؟ و از اواسط کتاب می بینید چاره ای جز رفتار کردن مثل آن ها ندارید.
وحید شریفی
۱۴۰۳/۱/۲
خیلی از نویسندگان بزرگ و مطرح دنیا گذارشان به پاریس افتاده است؛ همینگوی، مارکز، فیتزجرالد، یوسا، کوندرا، فوئنتس، تورگنیف، آستوریاس و... در میان آن‌ها نحوه حضور جورج اورول حکایت منحصر به فردی است. اورول در 25 سالگی به پاریس رفت و تجربه حضور چندین ماهه‌اش در آنجا، دستمایه انتشار نخستین کتابش «آس و پاس در پاریس و لندن» شد.
Akbar Aghaii
۱۳۹۵/۱۱/۱۳
حس فقر استیصال و گرسنگی رو بخوبی به خواننده منتقل میکنه. نکته‌ای که درکتاب بچشم میخوره اینه که قوانین انقدر بازدارندگی دارند که فردی فقیر مثل "پدی" و یا سایرین حاضرند چندین روز گرسنه بمانند و حتی از فقر و گرسنگی بمیرند اما تکدیگری نکنند چون جرم محسوب میشه. من کتاب 1984 رو هم به دوستان پیشنهاد میکنم. این کتاب رو سالها پیش مطالعه کردم کتاب خوبیه. ل
fourough alabakhsh
۱۳۹۵/۶/۷
جنبه‌ی مثبت: انسان از وضع خودش بسیار سپاسگزار میشه و با امید بیشتری جلو میره، و حتی دیدش نسبت به معضلات جامعه و برخورد با زندگی واقعی تر میشهجنبه منفی: تکرار مکررات و یکنواخت بودن مطالب خسته کننده و خارج از حوصله میشدو اینکه معضلات جوامع اروپایی متفاوت هست والبته دلیل نمیشه که سختیهای اونهارو انکار کرد بالاخره انسان همه جا انسان هستنظر کلی بد نبود
مهدی میرزاده
۱۳۹۴/۹/۲
جدای از غلطهای املایی و تایپی که خواندنش را سخت می‌کرد، که اشاره شد ایراد از سایت نیست، کتاب خوبی بود با توصیفات درستی از فقر و گرسنگی که در واقع بهتره بگم لحظه لحظه با توصیفاتش مخاطب را در همان فضا قرار می‌داد. بالشخصه با نویسنده هم مسیر شدم و تا ته کتاب همراهش بودم و این یک خصوصیت خوب برای نویسنده است. خواندن چند باره این کتاب را توصیه می‌کنم.
سیدعلی محروقی
۱۴۰۲/۵/۲۷
با سلام
با شنیدن نام جرج اورول بر روی جلد کتاب، تصور ژانر دیگه‌ای از داستان‌ِ کتاب رو داشتم. اما قلم این نویسنده توانگر در بیان مشکلات قشر (آس و پاس) جامعه بسیار زیبا و با داستانی روان بیان می‌شه هر چند سرانجام درستی در پایان کتاب ندیدم اما داستان من رو با خودش به همون روزهای تاریک برد. ممنون از مترجم، کتابراه و درود به روح جورج اورول.
فریدون لازر
۱۴۰۲/۱/۷
رمان اس و پاس نوشته جورج اورول بیانگر عمق فلاکت و فقر مردم کشورهای انگلیس و فرانسه در زمان اوج مستعمرات این دو کشور است کشورهایی که در زمان خود مستعمرات فراوان داشتند و می‌گفتند که آفتاب هرگز در سرزمین‌های آن‌ها غروب نخواهد کرد. پس از این همه ثروت مردم خودشان چه بهره‌ای داشتند تقریبا هیچ چون اکثر این ثروت صرف عیش و نوش سلاطین آن‌ها میشد.
Marigold
۱۴۰۱/۱۲/۱۸
داستان پر از غلط املایی بود و گاهی کلماتو بزور میتونستی بفهمی، ک عصبی میشه آدم وسط خوندن،
خوده داستان هم حوصله سر بر بود، دائم یه سری مشخصات نوانخانه‌ها و گداخونه‌ها یا رستوران‌ها رو تکرار میکرد. ضمن اینکه خودش مسبب بدبختی خودش بود، میتونس پولشو جمع کنه یا حداقل سر یه کار ثابت بمونه، یا پولشو مشروب و سیگار نخره، یا تقسیم نکنه با بقیه!
علیرضا چپریان
۱۴۰۱/۱/۴
این کتاب اولین کتاب جرج ارول هستش که به اسم بی خانمانهای پاریس و لندن هم ترجمه شده...
زیبایی و ملموس بودن این کتاب به این خاطر هست که اورول با بی خانمانهای لندن واقعا زندگی کرده و در کتابش از جنبه‌های روانشناسی بی خانمانها رو هم بررسی کرده درسته که با کتاب‌های قلعه حیوانات و 1984شناخته میشه ولی این رمانش هم بسیار زیبا و خواندنی هست.
پریسا سرهنگی
۱۳۹۸/۴/۳۰
کتاب عالیه. موضوعش فوق العاده جذابه ولی اگه بابتش پول داده بودم در لحظه این اپ رو حذف میکردم. تو زندگیم ایت همه بی‌اعتنایی به چاپ و غلط ندیده بودم. بقدری زیاده که از توهین به شعور خواننده گذشته. توصیه میکنم اگه میخواین از این همه بی‌توجهی روانی نشین حتی رایگانش رو هم دان نکنین. با وجود اینکه کتاب شاهکاره (یعنی نظرم حذف نمیشه؟🤔)
عباس عرب
۱۳۹۹/۹/۲۹
کتاب در مورد فقر است. افراد فقیر و زندگی و اعمال و رفتار آن‌ها را توصیف می‌کند. دو پیام دارد 1 _ آدم‌های فقیر هم مثل ما هستند و امکان دارد ما هم یک روز مثل آن‌ها شویم 2_ دولت‌ها می‌خواهند عمدا مردم را فقیر و گرسنه نگهدارند چون اگر مردم سیر باشند زورگویی دولت‌های دیکتاتور را به راحتی قبول نمی‌کنند
mohammad sajjadi
۱۳۹۵/۱۰/۲۳
در این کتاب فقط به ذکر مصایب قشر فرودست جامعه پرداخته و گویا وجود این آس و پاس‌ها جزیی الزامی جوامع بشری است و فقط کافیست با وضع قوانینی ویا جذب حمایت افراد خیر خواه کمی از مصایب این شیوه زندگی کاست به امید روزی که با تجدید نظر کلی در ساختار اجتماعی جوامع بشر دیگر شاهد این شیوه از زندگی غیر انسانی نباشیم
ditto
۱۴۰۲/۹/۲۵
اولین کتابی بود که از جورج اورول خوندم واقعا کتاب عالی هست با موضوعی فوق العاده جذاب که در همه‌ی کشور‌ها وجود داره
متاسفانه وجود اشتباهات تایپی مکرر باعث میشد خواننده گاهی خسته بشه
اینکه نویسنده در بین بی خانمان‌ها زندگی کرده و توانسته درکش رو تبدیل به نوشته کتاب بیانگر اثر مثبتی از این کتاب هست
سید ضیاءالدین حسینی
۱۴۰۲/۷/۲
کتاب در ۱۹۳۳ نوشته شده و شرح حالی از روزگار سخت نویسنده در دوران نداری و خانه بدوشی هست. تا نیمه‌های کتاب جذاب و بقیه ش تکراری و شامل عقاید نویسنده میشه. غلطهای املایی بسیار زیاد و غیر قابل تحمله. اما ارزش تاریخی و اجتماعی داره و اطلاعاتی درباره‌ی طبقه بسیار ضعیف پاریس و لندن به شما میده.
دنیا رهبری
۱۴۰۱/۷/۱۳
همانطور که در توضیحات آورده شده، کتاب قلمی ساده و روان دارد که به شیوه خاطره‌نویسی نوشته شده و وقایع بسیار ملموس و وضعیت افراد و شخصیت آن‌ها به خوبی تشریح گردیده و در کل نگاه انسان را نسبت به وضعیت افراد بی‌خانمان، اخلاق و شیوه زندگیشان، تاحد زیادی تغییر می‌دهد و خواندن آن بسیار جذاب است.
Mostafa Arshad Ebi
۱۴۰۱/۲/۱۴
کتابی بینظیر با داستانی دلنشین و جذاب. پیشنهاد میکنم حتما بخونید.
در عین کمدی بودن غم انگیز یود در مورد آس و پاسها و‌بی پولها و زندگی که تجربه میکنند، من یک‌جا خواندم جورج ارول برای نوشتن این کتاب یک مدت ظرفشویی کرده، به همه پیشنهاد میکنم این‌کتاب رو بخوانند و زندگی رو‌ از دید فقیرها بنگرن.
شکوفه احمدی
۱۳۹۹/۶/۴
کتاب خیلی خوبیه و ترجمه هم تقریبا روان بود اما غلط‌های املایی و تغییر کلمات در متن وجود داشت که اگر اصلاح بشن دیگه نقصی وجود نداره. خاطرات اینقدر عالی توسط نویسنده بیان میشن که کاملا خودتون رو تو اون محیط تصور میکنین و البته جملاتی که شمارو برای چند لحظه‌ای به فکر وادار میکنن👍🏻
شادمهر عقیلی
۱۳۹۸/۴/۱۷
با قلمی ساده ب توصیف این همه ماجرا پرداختن واقعا استعداد میخواد. این کتاب از این جهت خوشاینده ک ذهن خواننده رو ب سادگی با مشکلات ساده و پیچیده در مکان‌های مختلف درگیر می‌کنه. واقعا از طریق کتاب خوندن چ اطلاعاتی رو میشه فراگرفت. ولی بعضی جاهای کتاب کسل کننده میشد و حس و عطشی برای ادامه نداشت.
ara Hemmat
۱۳۹۶/۶/۲۶
جورج اورول برای نگارش زندگی نامه‌اش قلم بسیار صمیمی و ساده‌ای داشت که در برقراری ارتباط با خواننده بسیار موثر بود. ممنونم که این کتاب رو در آرشیوتون قرار دادید.
مهرناز خانلری
۱۳۹۴/۵/۷
داستان نظم قابل قبولی نداشت و سرشار از پراکنده گویی بود، با وجود این برخی توصیفات آن بسیار قابل لمس و استادانه بیان شده بود. در مجموع کمی یکنواخت و کسالت بار بود که تصورم این بود که نویسنده قصد داشته نوع زندگی فقرا با این شیوه نگارش به تصویر کشیده بشه، زندگی که به سادگی کسالت آور و اندوه بار است.
Anita
۱۴۰۱/۹/۱۹
برای کسانی که دنبال یه پایان خوش از داستان هستند کتابهای جورج اورول نمیتونه مناسب باشه، ولی توی کتابهایی که ازش خوندم واقعیتهای جامعه را میگه،
توی این کتاب هم درباره فقر و آدمهایی که چطور هر روز با فقر دست و پنجه نرم میکنن و روزگار میگذرونن ولی هرروز وضعشان بدتر میشه گفته شده
mohadese sadeghi
۱۳۹۸/۲/۳۰
کتابیه به شکل گزارش روزانه که زندگی بی‌خانمان‌ها رو توصیف میکنه. من به شخصه خوشم نیومد چئن از لحاظ احساسی تقریبا هیچ چیزی برای گفتن نداشت وفقط توصیف میکرد. در کل توصیه نمیکنمش مگر اینکه شخثا علاقه منده زندگیه بی‌خانمان‌ها در انگلستان و فرانسه باشید!!
mansour bagheri
۱۳۹۷/۹/۱۵
پیامی که از این داستان میشود گرفت اینه که جوامع غربی که هم اکنون بسیار پیشرفته و مرفه هستند، راه زیاد و پر رنج ودردی را برای موفقیت پیموده‌اند. امیدوارم که ما هم که کشوری بسیار ثروتمند هستیم روزگاری به چنان سطحی از زندگی برسیم که شاهد هیچ محروم و دردمندی در سطح جامعه نباشیم
محمود دهقانیان
۱۳۹۷/۱/۱۱
من این کتاب و تا اخر خوندم کتابی هست که شما را میبره به یه بعد دیگه جامعه و شیوه زندگیشون که شاید خیلیا بهش توجه نکردن
و اینکه در فقر مطلق خیلیا به چه شیوه‌ای زندگی میکنن و نثر روانی. داره کتاب
توصیه میکنم به اونایی که میخوان از یه بعد دیگه زندگی و ببینن این کتاب و بخونن
fateme ghalavand
۱۳۹۶/۳/۱۰
بیان کننده حقایقی تلخ که انسان واقهی را متأثر خواهد کرد. داستان مملو از تشنج‌ها و رنج‌های طبقه‌های پایین جامعه است خواه عنوان خانه بدوش داشته باشند یا گدا یا نقاش خیابانی یا ظرفشو یا عکاس خیابانی و....
در کل خواندن این غم نامه اجتماعی را به همه توصیه میکنم
مسعود پورسنگی
۱۳۹۶/۱/۴
متاسفانه دارای غلط املایی فراوان... به نظرم بیشتر شبیه یک گزارش روزانه از وضع آوارگان میاد که در اخبار سراسری پخش میشه. همونطور که خود اورول در انتهای کتاب به نوعی به اون اشاره داره. از کسی که مزرعه حیوانات رو نوشته توقعی بیش از این داشتم. البته این یک نظرکاملا شخصی است.
1 2 3 4 5 6 >>