نقد، بررسی و نظرات رمان دروغی که تمام زندگیم بود - ساینا مقدسی
3.8
2273 رای
مرتبسازی: جدیدترین
نگین طیار
۱۴۰۰/۶/۲۸
00
معمایی و جالب و هیجان انگیز بود (:
برای اونایی که رویا پردازن وتخیلی زندگی میکنن بد نیست. کتابی که بی شباهت به رمانهای تخیلی ژول ورن داره بااین تفاوت که تخیلات ژول ورن بعد از سالها اتفاق میافته اما تخیلات خانم مقدسی خیر. تخیلات ژول ورن علمی هست وتخیلات خانم نویسنده جمع کردن یه عده ادم بی درد ومرفه بااسامی باستانی در قرن ۲۱.
به نظر من کتاب فوق العادهای بود
شروع داستان گنگ بود و من رو وادار میکرد که برقیهی کتاب رو با شوق بیشتری ادامه بدم
احساسات کتاب ترکیبی از منطق و احساس بود..
و خب شاید کمی.. کمی که نه شاید خیلی بیشتر از کمی من را به یاد خودم میانداخت با بهترین رفیقم که حالا فرا تر از رفیقم است
میتوانم بگویم جز سه کتابی است که به دیگران توصیهاش میکنم
شروع داستان گنگ بود و من رو وادار میکرد که برقیهی کتاب رو با شوق بیشتری ادامه بدم
احساسات کتاب ترکیبی از منطق و احساس بود..
و خب شاید کمی.. کمی که نه شاید خیلی بیشتر از کمی من را به یاد خودم میانداخت با بهترین رفیقم که حالا فرا تر از رفیقم است
میتوانم بگویم جز سه کتابی است که به دیگران توصیهاش میکنم
با عرض سلام و خسته نباشید
من کامل و با دقت خوندم، حقیقتش یه جاهاییش واقعاا از واقعیت به دور بود. زمان داستان مشخص نبود چون تناقصات زیادی داشت. یه جاهااییش واقعا نیمه کاره رها میشد جملات تکراری خیلی زیاد داشت و مکالمات تکراری که با ویرایش و حذفشون رمان قشنگتر میشد و این هم قابل هضم نبود که در ایران کار میکنند مثلا داخل سازمان دولتی ولی بدون حجاب و با همهی همکاران اقا دست میدادن اگر این نقصها رو در نظر میگرفتن و توسط یه ویراستار ویرایش میشد رمان بهتری میشد خسته نباشید 😊
من کامل و با دقت خوندم، حقیقتش یه جاهاییش واقعاا از واقعیت به دور بود. زمان داستان مشخص نبود چون تناقصات زیادی داشت. یه جاهااییش واقعا نیمه کاره رها میشد جملات تکراری خیلی زیاد داشت و مکالمات تکراری که با ویرایش و حذفشون رمان قشنگتر میشد و این هم قابل هضم نبود که در ایران کار میکنند مثلا داخل سازمان دولتی ولی بدون حجاب و با همهی همکاران اقا دست میدادن اگر این نقصها رو در نظر میگرفتن و توسط یه ویراستار ویرایش میشد رمان بهتری میشد خسته نباشید 😊
با سلام.
من اصلا نتوانستم با این داستان ارتباط بر قرار کنم. چون با فضای واقعی خیلی اختلاف داشت. کار سازمانی ٬کار دولتی. مگر میشود یک فرد عاقل و بالغ در یک سازمانی فداکارانه کار کند و نفهمد این یک سازمان غیر دولتی است؟ وکلا فضا سازی اتفاقاتی که در خلال قصه رخ میداد ومعرفی شخصیتها بسیار بسیار ضعیف بود.
ودیگر اینکه غلط املایی داشت. که پس از چندین بار باز خوانی داستان توسط نویسنده محترم کاش این اشکالات رفع میشد.
استفاده از اسامی بسیار زیباو اصیل ایرانی قابل توجه است. ولی در چنین داستانهایی نثر روان شرط نخست نویسندگی است. لغت اهورا نمیدانم حتی اگر نویسنده محترم زرتشتی باشند آیا در محاوره عادی بین هم کیشان خودشان مصطلح است؟ به هر حال بهتر بود از لغات خدا ٬خدایا٬خداوندا.... وامثال این که بسیار مانوس تر با فرهنگ عامه میباشد استفاده میشد. حتی اگر ایشان زرتشتی باشند.
ولی شاید بتوانم با توجه به متن به جوان ترها یک توصیه کنم آن هم این که هر دوستی را دوست و هر دشمنی را دشمن ندانید.
ودر مجموع به ایشان توصیه میکنم اگر خیال ادامه این مسیر را دارند کمی سطح مطالعات تخصصی نحوه نگارش خود را افزایش داده سپس دست به قلم شوند.
من اصلا نتوانستم با این داستان ارتباط بر قرار کنم. چون با فضای واقعی خیلی اختلاف داشت. کار سازمانی ٬کار دولتی. مگر میشود یک فرد عاقل و بالغ در یک سازمانی فداکارانه کار کند و نفهمد این یک سازمان غیر دولتی است؟ وکلا فضا سازی اتفاقاتی که در خلال قصه رخ میداد ومعرفی شخصیتها بسیار بسیار ضعیف بود.
ودیگر اینکه غلط املایی داشت. که پس از چندین بار باز خوانی داستان توسط نویسنده محترم کاش این اشکالات رفع میشد.
استفاده از اسامی بسیار زیباو اصیل ایرانی قابل توجه است. ولی در چنین داستانهایی نثر روان شرط نخست نویسندگی است. لغت اهورا نمیدانم حتی اگر نویسنده محترم زرتشتی باشند آیا در محاوره عادی بین هم کیشان خودشان مصطلح است؟ به هر حال بهتر بود از لغات خدا ٬خدایا٬خداوندا.... وامثال این که بسیار مانوس تر با فرهنگ عامه میباشد استفاده میشد. حتی اگر ایشان زرتشتی باشند.
ولی شاید بتوانم با توجه به متن به جوان ترها یک توصیه کنم آن هم این که هر دوستی را دوست و هر دشمنی را دشمن ندانید.
ودر مجموع به ایشان توصیه میکنم اگر خیال ادامه این مسیر را دارند کمی سطح مطالعات تخصصی نحوه نگارش خود را افزایش داده سپس دست به قلم شوند.