نقد، بررسی و نظرات کتاب با خانمان - هکتور مالو
4.7
1462 رای
مرتبسازی: جدیدترین
رویا
۱۴۰۲/۶/۲۷
50
بسیار عالی. کمتر کسی هست که کارتون با خانمان رو ندیده باشه و همه افراد در هر سن و سالی حتی بزرگ ترها هم عاشق این کارتون هستن و اون رو تماشا میکنن. اما توصیه میکنم که کتابش رو هم مطالعه کنید. هکتور مالو نویسندهای بی نظیر هستن و واقعا پنج ستاره برای این اثر بسیار جذاب که با خانمان نام دارد کمه و به نظر من این کتاب رو باید ستاره باران کرداین کتاب نه تنها نوشتهای کم نظیر و بسیار شایسته است، نقطه قوتهای دیگری هم دارد از جمله املای صحیح واژگان به طوری که به ندرت غلط املایی دیده میشه علاوه بر این ترجمهی عالی کتاب هم در جذابیت داستان نقش قابل توجهی داشته است و کتاب با خانمان نوشته نویسنده گرانقدر هکتور مالو داستان زندگی دختری به نام پرین رو روایت میکنند که به دلیل فوت پدرش و همچنین به خاطر فقر و نیاز مالی همراه مادرش با کالسکه خود که خر شان به نام پاریکال آن را میراند، راهی سفری بسیار طولانی میشوند. تا به خانه پدر بزرگ پدری پرین که پولدار است و کارخانه دار. و در کشور دیگری اقامت دارد نقل مکان کنند. در این سفر پرین و مادرش ماجراهای زیادی رو پشت سر میگذارند ما در پرین که عکاسی سیار است در طول سفر برای رفع احتیاجات خود از راه عکاسی پول در میاره پرین نگران است که مبادا پدر بزرگ از آنها استقبال خوبی نکند زیرا خانواده پدری او با ازدواج پدر و مادرش مخالف بودهاند پرین مجبور میشود پاریکال را بفروشد چون پولی برای ادامه سفر ندارن مادر پرین به خاطر خستگی از سختی سفر در میانه راه بیمار میشود و فوت میکنه و پرین مجبور میشود تنهایی به سفر ادامه دهدو این متن کوتاه اندکی ناچیز از زندگی پر پیچ و خم پرینه... با تشکر از کتابراه و نویسنده.
باخانمان یکی از داستانهای مورد علاقهی منه. حالا میخوام نقدشو بنویسم:
پرین دختری است که پدرش میمیرد و او و مادرش تصمیم میگیرند که پیش پدربزرگ پدری پرین بروند. آنها یک سگ به نام بارُن و مرکبی به اسم باریکال دارند. مادر پرین وسط راه بطور سیار عکاسی میکند و از این راه خرج سفر خودش و پرین را تامین میکند. اما اواسط راه اتفاقی ناگوار میافتد مادر پرین مریض میشود و پرین مجبور میشود که برای بدست آوردن هزینهی داروهای مادرش و خرج و خوراک خودش باریکال را بفروشد. ولی مادر پرین میمیرد و پرین مجبور میشود که سفرش را به تنهایی ادامه دهد. او وقتی به کشور ایتالیا میرسد (کشوری که پدربزرگش آن جا زندگی میکنند) نام خود را به اورولی تغییر میدهد و در کارخانه پدربزرگش مشغول به کار میشود. وضع پرین به بدی پیش میرود ولی او میترسد که خود را به پدربزرگش معرفی کند چون قبلاً از مادرش شنیده که پدربزرگش با ازدواج مادر و پدر پرین مخالف بوده و ممکن است نوهاش را نخواهد ببیند (در ضمن پدربزرگ پرین نابیناست). ولی پدربزرگ بعد از مدتی میفهمد که پرین نوهاش هست و از این بابت خوشحال میشود.
پدربزرگ بعد از مدتی چشمهایش را عمل میکند و پرین که باریکال را فروخته در یک جشن دوباره باریکال را میبیند و خوشحال میشود.
پرین دختری است که پدرش میمیرد و او و مادرش تصمیم میگیرند که پیش پدربزرگ پدری پرین بروند. آنها یک سگ به نام بارُن و مرکبی به اسم باریکال دارند. مادر پرین وسط راه بطور سیار عکاسی میکند و از این راه خرج سفر خودش و پرین را تامین میکند. اما اواسط راه اتفاقی ناگوار میافتد مادر پرین مریض میشود و پرین مجبور میشود که برای بدست آوردن هزینهی داروهای مادرش و خرج و خوراک خودش باریکال را بفروشد. ولی مادر پرین میمیرد و پرین مجبور میشود که سفرش را به تنهایی ادامه دهد. او وقتی به کشور ایتالیا میرسد (کشوری که پدربزرگش آن جا زندگی میکنند) نام خود را به اورولی تغییر میدهد و در کارخانه پدربزرگش مشغول به کار میشود. وضع پرین به بدی پیش میرود ولی او میترسد که خود را به پدربزرگش معرفی کند چون قبلاً از مادرش شنیده که پدربزرگش با ازدواج مادر و پدر پرین مخالف بوده و ممکن است نوهاش را نخواهد ببیند (در ضمن پدربزرگ پرین نابیناست). ولی پدربزرگ بعد از مدتی میفهمد که پرین نوهاش هست و از این بابت خوشحال میشود.
پدربزرگ بعد از مدتی چشمهایش را عمل میکند و پرین که باریکال را فروخته در یک جشن دوباره باریکال را میبیند و خوشحال میشود.
گاهی چقدر خوبه که افراد بزرگسال و سالمند، گریزی بزنند به کتابهای کودک و نوجوان. اکثرا، در عین حال کوتاهی و دلنشینی، آموزههایی درشون نهفته هست که به باد فراموشی سپرده شدهاند. زمانی از انیمیشن باخانمان مشعوف شدم و لذت بردم. حالا هم از کتابش. این کتاب نوستالژی و زیباییهای بی حد و حصری داره.
داستان باخانمان، داستان دختری به نام پرین که به همراه پدر و مادرش میخواهند به زادگاه پدریش باز گردند، که در مسیر بر اثر اتفاقات غیر قابل پیش بینی روبرو میشون ابتدا پدر خانواده و پس از مدتی در اثر شرایط مختلف مادرش را از دست میدهد، بنا به وصیت مادرش تلاش میکند تا با قبول سختیهای مسیر به زادگاه پدری خود بازگردد و با اقوام پدری خود زندگی کند، که در این مسیر اتفاقات جالبی برای او پیش میآید، اما در نهایت موفق میشود با توجه به انسانهای دیگر و کمک به مردم هم به خانوادهی پدر و هم به ثروت خانوادگی برسد و هم بین مردم به محبوبیت زیادی برسد،
داستان بیان کننده بازگشت به اصل و اصالت افراد را بیان میکند. و همان قصه نانوشته که اشراف و اشراف زادگان هر چی هم سختی بکشند مرتکب بزه و کار خلاف و غیر قانونی نمیشوند.
داستان بیان کننده بازگشت به اصل و اصالت افراد را بیان میکند. و همان قصه نانوشته که اشراف و اشراف زادگان هر چی هم سختی بکشند مرتکب بزه و کار خلاف و غیر قانونی نمیشوند.
کتاب بسیار زیبایی است. این کتاب داستان زندگی سخت و دردناک دختری است که با تحمل رنجهای بسیار و استقامت در برابر دشواریها سرانجام روی خوش زندگی را میببیند و خوشبخت میشود. پرین دختر کوچکی است که به همراه مادر بیمارش وارد پاریس میشود. نویسنده این کتاب هکتور مالو است و کتاب باخانمان از معروفترین آثار این رمان نویس فرانسوی است. من که خیلی دوست داشتم و به شما هم پیشنهاد میکنم حتما این کتاب را بخوانید و لذت ببرید
عالی، خوب، این داستان ازشاهکارهاست، داستان گذرازرنجهاست، که باپشتکاروامیدوالبته صبرومهربانی میتونیم هرکاری انجام بدیم، حتی، گذرازکوههای الپ، یانرم کردن دل یه پیرمردکه ظاهراقلبش ازسنگه ولی کمی ازکارتونش متفاوته، که چون داستان وبه زبان اصلی نخوندیم نمیتونیم متوجه بشیم که مترجم عمدابخشایی روحذف کرده، یاتوکارتون، بخشایی رواضافه کردن، ولی به هرحال بسیارجذاب هست وکتاب ارزش خوندن داره،
باتشکرازعوامل کتابراه
باتشکرازعوامل کتابراه
این کتاب زیبا را به شما پیشنهاد میکنم حتما بخوانید
در این کتاب دختری به نام پرین بعد از مرگ پدرش با مادرش راهی سفر دور و درازی میشوند تا پیش پدر بزرگ پرین بروند و با سختیهای زیادی روبرو میشوند، مادر پرین نیز مریض میشود و در راه از شدت مریضی فوت میشود؛ پرین تنها با یه کالسکه و سگ
به راه خود ادامه میدهد وقتی به مارو کور محل زندگی پدر بزرگش میرسد با دختری به نام ارولی آشنا میشود با شنیدن حرفهای ارولی تصمیم گرفت با نام دیگری خود را معرفی کند و پس کلی رنج سختی در ماراکور بالاخره پدر بزرگش میفهمد او کیست و...
در این کتاب دختری به نام پرین بعد از مرگ پدرش با مادرش راهی سفر دور و درازی میشوند تا پیش پدر بزرگ پرین بروند و با سختیهای زیادی روبرو میشوند، مادر پرین نیز مریض میشود و در راه از شدت مریضی فوت میشود؛ پرین تنها با یه کالسکه و سگ
به راه خود ادامه میدهد وقتی به مارو کور محل زندگی پدر بزرگش میرسد با دختری به نام ارولی آشنا میشود با شنیدن حرفهای ارولی تصمیم گرفت با نام دیگری خود را معرفی کند و پس کلی رنج سختی در ماراکور بالاخره پدر بزرگش میفهمد او کیست و...