نقد، بررسی و نظرات کتاب با خانمان - هکتور مالو
4.7
1462 رای
مرتبسازی: جدیدترین
پارساکوکبی
۱۴۰۳/۲/۲۴
00
بهترین کارتونی که دیدم و همیشه دوستش داشتم پرین بوده... یه دختری که در کنار مادرش نجابت و مهربانی اما جراتمند بودن رو یاد گرفت. و تبدیل شد به یک دختر خوش قلب و با وقار و مستقل و دوست داشتنی
سلام به نظر من کتاب با خانمان که اثر هکتور مال است را هر کسی که در زندگیاش نخوانده بسیار ضرر کرده است رنج و سختیهایی که این دختر سیزده ساله برای از دست دادن پدر و مادرش به خود میبیند و مشقتهایی که برای پیدا کردن پدربزرگ پدریاش میکشد واقعا سنگین است اما او هرگز ناامید نمیشود و همین طور در دههی و در آخر نیز پس از تمام این سختیها پدر بزرگش را مییابد و پایان این داستان با شادی پرین به اتمام میرسد به نظر من نویسندهی این داستان چالشهای ایجاد شده برای پرین را همان مشکلات انسان ها با روزگار میداند و می خواهد پیام امید و دست نکشیدن از هدف را به شنوندهی داستان خود برساند
کتاب درمورد دختری ۱۳ ساله که بعد از مرگ پدرش همراه مادرش به پیش پدربزرگش که فرسنگها از آنها فاصله دارد برود در راه مادرش را از دست میدهد و رنجهایی زیادی متحمل میشود تا بالاخره به آن جایی که میخواهد برسد این کتاب نشانگر سختی و صبر و تحمل و تلاش و ناامید نشدن و امیدوار بودن است
خیلی خوب بود. داستان باخانمان، داستان دختری به نام پرین که به همراه پدر و مادرش میخواهند به زادگاه پدریش باز گردند، که در مسیر بر اثر اتفاقات غیر قابل پیش بینی روبرو میشون ابتدا پدر خانواده و پس از مدتی در اثر شرایط مختلف مادرش را از دست میدهد، بنا به وصیت مادرش تلاش میکند تا با قبول سختیهای مسیر به زادگاه پدری خود بازگردد و با اقوام پدری خود زندگی کند، که در این مسیر اتفاقات جالبی برای او پیش میآید، اما در نهایت موفق میشود با توجه به انسانهای دیگر و کمک به مردم هم به خانوادهی پدر و هم به ثروت خانوادگی برسد و هم بین مردم به محبوبیت زیادی برسد،
داستان بیان کننده بازگشت به اصل و اصالت افراد را بیان میکند. و همان قصه نانوشته که اشراف و اشراف زادگان هر چی هم سختی بکشند مرتکب بزه و کار خلاف و غیر قانونی نمیشوند. متشکرم
داستان بیان کننده بازگشت به اصل و اصالت افراد را بیان میکند. و همان قصه نانوشته که اشراف و اشراف زادگان هر چی هم سختی بکشند مرتکب بزه و کار خلاف و غیر قانونی نمیشوند. متشکرم
پرین” که پدرش را از دست داده با مادر بیمارش به همراه یک گاری و “پالیکار”، خر محبوبش به پاریس میرسند و در کاروانسرای متعلق به پیرمردی به نام گلوله نمک ساکن میشوند. بیماری مادر بالا میگیرد، فروش گاری هم مؤثر نیست و مادر میمیرد. لحظاتی قبل از مرگ، مادر سندی را به پرین میدهد که نشانگر هویت واقعی پرین است و معلوم میکند که او فرزند واقعی کیست. سفر پرین به تنهایی آغاز میشود، بعد از فروش پالیکار برای مخارج سفر به آمیین میرود.