نقد، بررسی و نظرات کتاب چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟ - اسپنسر جانسون
۴.۷
۳۸۵۷ رای
مرتبسازی: پیشفرض

عالی عالی عالی... واقعا کتاب موثری است و به یکی از بزرگترین عوامل موفقیت اشاره میکند.. تغییر در زندگی همهی ما اتفاق میافتد یا بدست دیگری یا باید به دست خودمان برای بهبودی وضعیت فعلی ایجاد شود.. اگر همیشه در هر زمینهای و هدفی همهی جوانب خوب و بد را پیش بینی کنیم و فراسوی آنرا هم در نظر بگیریم و این تصور که همه چیز بدون رسیدگی ابدی است و همیشه خوب خواهد ماند را از فکرمان خارج کنیم علاوه بر اینکه تلاشمان در جهت نگهداری آن دوچندان خواهد شد ذهن ما نیز آمادگی وقوع تغییر را پیدا خواهد کرد و در هنگام رخ دادن تغییر مضطرب نخواهیم شد و بر ترسمان غلبه خواهیم کرد و شرایط ایجاد شده را به راحتی پذیرفته و به خوبی خودمان را با شرایط پیش آمده تطبیق داده و در جهتی درست تر و مطلوبتر حرکت کرده و بهبودیه خوشایندی زندگیمان را فرا خواهد گرفت.... همیشه بدانیم هرجایی در هر زمینهای مایوس شدیم با تجسم وضعیت بهتر در مسیر جدید و افکار مثبت دیگر خود را مستاصل نمیبینیم و مشتاقانه و مصمم در مسیر جدید بسوی پنیر جدید حرکت میکنیم و همواره لذت میبریم..


یک اثر برجسته و تاثیرگذار
داستان کتاب درمورد دو موش که زندگی را ساده میگیرند اما بسیار تلاش میکنند و دو موجود با خصایص شبیه انسانها ک اتفاقات پیرامونشان را بشدت تجزیه و تحلیل میکنند میباشد، هردو گروه به دنبال پنیر هستند، در بین داستان یکی از موجودات تصمیم میگیرد که مانند موشها برای پیدا کردن پنیر تلاش کند و از فکر کردن زیاد دست بکشد و در میان راه نیز به نکتههای مهم تلاش و ثبات قدم داشتن اشاره میکند و درپایان نیز به ثروت که همان پنیرهای فراوان است میرسد
داستان کوتاه اما بشدت تاثیرگذار و پرمفهوم است، خیلی از ما زندگی را پیچیده میکنیم و از لحظه و شادی خود لذت نمیبریم، آنقدر در گذشته گیر کرده ایم که یادمان میرود قدر زمان حال و داشته هایمان را بدانیم.
هربار که کتاب را خواندم به نکتههای جدیدی دست یافتم.
ممنونم 🌹
داستان کتاب درمورد دو موش که زندگی را ساده میگیرند اما بسیار تلاش میکنند و دو موجود با خصایص شبیه انسانها ک اتفاقات پیرامونشان را بشدت تجزیه و تحلیل میکنند میباشد، هردو گروه به دنبال پنیر هستند، در بین داستان یکی از موجودات تصمیم میگیرد که مانند موشها برای پیدا کردن پنیر تلاش کند و از فکر کردن زیاد دست بکشد و در میان راه نیز به نکتههای مهم تلاش و ثبات قدم داشتن اشاره میکند و درپایان نیز به ثروت که همان پنیرهای فراوان است میرسد
داستان کوتاه اما بشدت تاثیرگذار و پرمفهوم است، خیلی از ما زندگی را پیچیده میکنیم و از لحظه و شادی خود لذت نمیبریم، آنقدر در گذشته گیر کرده ایم که یادمان میرود قدر زمان حال و داشته هایمان را بدانیم.
هربار که کتاب را خواندم به نکتههای جدیدی دست یافتم.
ممنونم 🌹

سلام میخوام تاثیر این کتاب رو براتون بنویسم
دیروز سرما خوردگی داشتم و بدن درد شدیدی رو تحمل میکردم
5 تا بشقاب کثیف و چرب تو ظرف شویی جمع شده بود
ناهار نداشتم و لباسای کثیف تو لباس شویی مونده بودن
خونه گرد و غبار بود و نیاز به گرد گیری داشت
به حدی بیحوصله بودم که به زور یه بشقاب میشستم و برمیگشتم و دراز میکشیدم
چند صفحه از این کتاب رو خونده بودم تصمیم گرفتم ادامش بدم تا صفحه 58 خوندم و تاثیر این کتاب در حدی بود که خونم رو تمیز کردم ناهارمو پختم یه کیک شکلاتی پختم لباسا رو شستم و پهن کردم و حموم کردم و هیچ احساس خستگی هم نکردم حتی سرما خوردگیم هم قابل تحمل شد
این کتاب دقیقا مغز و ذهن رو هدف قرار میده
و یه کتاب فوق العادست
دیروز سرما خوردگی داشتم و بدن درد شدیدی رو تحمل میکردم
5 تا بشقاب کثیف و چرب تو ظرف شویی جمع شده بود
ناهار نداشتم و لباسای کثیف تو لباس شویی مونده بودن
خونه گرد و غبار بود و نیاز به گرد گیری داشت
به حدی بیحوصله بودم که به زور یه بشقاب میشستم و برمیگشتم و دراز میکشیدم
چند صفحه از این کتاب رو خونده بودم تصمیم گرفتم ادامش بدم تا صفحه 58 خوندم و تاثیر این کتاب در حدی بود که خونم رو تمیز کردم ناهارمو پختم یه کیک شکلاتی پختم لباسا رو شستم و پهن کردم و حموم کردم و هیچ احساس خستگی هم نکردم حتی سرما خوردگیم هم قابل تحمل شد
این کتاب دقیقا مغز و ذهن رو هدف قرار میده
و یه کتاب فوق العادست


خیلی کتاب خوبی بود واقعا کاش زندگی کسانی مثل (ها) بیشتر و هیچکس مثل (هم) نداشته باشه
من تو زندگیم از تغیر نمیترسیدم و نخواهم ترسید ولی خوندن کتاب باعث شد به فکر پیدا کردن پنیرهای جدید باشم درحالی کهپنیرهای قدیمیم رو هم دارم
باعث شد دلم یک تغیر اساسی تو زندگیم بخاد حتی یک تغیر کوچیک که مقدمهای برای تغیرهای بزرگ باشه
ترس از تغیر کردن برای اونایی که میترسن عادیه و من درکشونمیکنم ولی همونقدر که میترسن باید قدرت مقابله باهاش رو هم داشته باشن و اجازه بدن زندگیشون وارد مرحلهای جدید بشه و از کارهای تکراری روزهای تکراری و حرفهای تکراری فاصله بگیره
من تو زندگیم از تغیر نمیترسیدم و نخواهم ترسید ولی خوندن کتاب باعث شد به فکر پیدا کردن پنیرهای جدید باشم درحالی کهپنیرهای قدیمیم رو هم دارم
باعث شد دلم یک تغیر اساسی تو زندگیم بخاد حتی یک تغیر کوچیک که مقدمهای برای تغیرهای بزرگ باشه
ترس از تغیر کردن برای اونایی که میترسن عادیه و من درکشونمیکنم ولی همونقدر که میترسن باید قدرت مقابله باهاش رو هم داشته باشن و اجازه بدن زندگیشون وارد مرحلهای جدید بشه و از کارهای تکراری روزهای تکراری و حرفهای تکراری فاصله بگیره

《اگر یک روز نمیترسیدید چه کاری انجام میدادید؟! 》
طبیعتا اگر ما ترس از شکست رودر درون خودمون بکشیم، قادر به رسیدن به موفقیتهای چشمگیری هستیم...
چه بسا همواره در زندگی ترسیدیم، در آزمون کنکور، در انتخاب رشته مورد علاقه اما بدون بازار کار!، مستقل شدن، در شهر دور تحصیل کردن و... بسیاری دیگر که اگر غلبه میکردیم، معجزه میشد!
به موقع این کتاب رو مطالعه کردم، و توصیه میکنم تا فرصت هاتونو از دست ندادین مطالعهاش کنیم.
بدون شک هر کس در زندگی دچار لغزشهایی خواهد، که این کتاب میتونه مانع بزرگی در سر راهش باشه. مانا باشید
طبیعتا اگر ما ترس از شکست رودر درون خودمون بکشیم، قادر به رسیدن به موفقیتهای چشمگیری هستیم...
چه بسا همواره در زندگی ترسیدیم، در آزمون کنکور، در انتخاب رشته مورد علاقه اما بدون بازار کار!، مستقل شدن، در شهر دور تحصیل کردن و... بسیاری دیگر که اگر غلبه میکردیم، معجزه میشد!
به موقع این کتاب رو مطالعه کردم، و توصیه میکنم تا فرصت هاتونو از دست ندادین مطالعهاش کنیم.
بدون شک هر کس در زندگی دچار لغزشهایی خواهد، که این کتاب میتونه مانع بزرگی در سر راهش باشه. مانا باشید

کتابی بسیار بسیار عالی، من این کتابو توی این نرم افزار نخوندم خود کتابشو از نشر آبتین خوندم. داستانی فوق العاده و خیلی آموزنده که فکر میکنم همه مردم جهان باید بخوننش، این کتاب میتونه دیدگاه یک جامعه رو و یا یک کشور رو کاملا عوض کنه. من این کتاب رو به همه مردم و مخصوصا مردم کشور ایران پیشنهاد میکنم. نزدیکترین اشخاص من در این داستان شخصیت (هیم) رو داشتند ولی خودم فکر میکنم شخصیت (اسکاری) رو داشتم. این داستان را برای افرادی که از تغییر میترسند حتما تعریف کنید و بیینید که دیگران و خودتان کدام شخصیت هستید. با تشکر از توجه شما🌷

💙جستجو در گذرگاه پیچ در پیچ ایمن تر از ماندن در وضعیت بی پنیری است💙
من یه هدفی داشتم که برای رسیدن به ان خیلی تلاش کردم ولی نشد به خاطر همین خیلی افسرده شدم دوست نداشتم تغییر کنم منتظر یک معجزه بودم ولی حالا با خوندن این کتاب تصمیم گرفتم که تغییر کنم وگرنه اگر تغییر نکنم هیچی درست نمیشه
یک هدف دیگ برای خودم در نظر گرفتم و برای رسیدن به ان تلاش میکنم با این که میدونم مسیرم پر از پیچ هست
این جمله رو هم خیلی دوست داشتم 💙غلبه بر ترس یعنی آزادی💙
من یه هدفی داشتم که برای رسیدن به ان خیلی تلاش کردم ولی نشد به خاطر همین خیلی افسرده شدم دوست نداشتم تغییر کنم منتظر یک معجزه بودم ولی حالا با خوندن این کتاب تصمیم گرفتم که تغییر کنم وگرنه اگر تغییر نکنم هیچی درست نمیشه
یک هدف دیگ برای خودم در نظر گرفتم و برای رسیدن به ان تلاش میکنم با این که میدونم مسیرم پر از پیچ هست
این جمله رو هم خیلی دوست داشتم 💙غلبه بر ترس یعنی آزادی💙

بهترین کتابی که خوندم به همه توصیه میکنم تا بخونن و تغییر در زندگی خود ایجاد کنن کتابی هست که میتونیم با تغییرات کنار بیاییم افکار نگرش و عقیدههای خود را عوض کنن این کتاب ارزش هزارن بار خوندن رو داره این که بیاییم تصمیمها و تغییر هارو به روی دیوار بزنیم بهترین راه واسه انگیزه گرفتن برای حرکت به جلو هست که از این کتاب یاد گرفتم ممنون از نویسنده که با نوشتن این کتاب باعث تغییر خیلی از مردم شد و همچنین ممنون از کتابراه که کتابهایی خوب و اموزنده در اختیار ما قرار میدهند

من باخودم فکرکردم کدوم شخصیت داستانم ومنها هستم چون به گذشتم نگاه میکنم وقتی میبینم یه جایگاه وشغلهای پرسودی رو رها کردیم باهمسرم وبزور اونو کشیدم بیرون واون واقعا میترسیده وراه روهای تاریکی که پیش روم بوده ترسهای زیادی برای من داشته ولی وقتی به پنیر جدید ولذتاش فکرکردم رهاش کردم وسختیهای زیادی هم کشیدم وهرروز تو راهروهای تاریک شعار مینوشتم وبالاخره هم بهش رسیدم واز تغییرات جدید هم اسنقبال میکنم هرچند لازم به رها کردن این جای نرم وگرم وپر پنیر باشه

واقعا این کتاب روی خیلیا تاثیر گذاشته!؟
اولا نویسنده داستان درست شخصیت پردازی نکرده.
دوما تخیلات موجود در داستان بسیااااار ناشیانه و غیر واقعی و کلیشه هست.
سوما دوستانی که کتاب رو خوندین!حواستون باشه قضیهی لباس لخت پادشاه براتون اتفاق نیفته... چونکه حقیقتا کتاب چیزی نداشت ولی برای اینکه ژست روشن فکری بگیریم میایم و ازش تعریف میکنیم.
لطفا انصاف رو رعایت کنیم.
منتظر نظراتتون هستم... سپاس
اولا نویسنده داستان درست شخصیت پردازی نکرده.
دوما تخیلات موجود در داستان بسیااااار ناشیانه و غیر واقعی و کلیشه هست.
سوما دوستانی که کتاب رو خوندین!حواستون باشه قضیهی لباس لخت پادشاه براتون اتفاق نیفته... چونکه حقیقتا کتاب چیزی نداشت ولی برای اینکه ژست روشن فکری بگیریم میایم و ازش تعریف میکنیم.
لطفا انصاف رو رعایت کنیم.
منتظر نظراتتون هستم... سپاس

اینکتاب یکی از فوقالعادهترین کتابهای کوتاه روانشناسی بود که من خوندم، در طی داستان با ذکر روایت دو انسان و نفایسه روش رفتاری اونها با دو موش درسی که باید رو به خواننده میده و بهترین دستاوردش اینه که به حای تمرکز بر مشکل به راه حل تمرکز کنیم، و از امتحان کردن راههای جدید و سنجیده دریغ نکنیم، برای کسانیکه در تصمیم گیریهاشون تعلل دارن یا اصرار دارن از همون راههای همیشگی به جواب برسن شدیدا توصیه میشه.
ممنون از کتابراه بابت قرلر دادن این کتاب عالی
ممنون از کتابراه بابت قرلر دادن این کتاب عالی

سلام
شک ندارم اکثر کسانی که از این کتاب تعریف میکنن، اشخاصی هستن که یا از یک رابطه عاطفی خسته هستن و حالا با جسارت تصمیم میگیرن که پنیر کهنشونو عوض کنن...
یا در یک رابطه عاطفی شکست خوردن و حالا با جسارت تصمیم میگیرن که درگیر رابطه جدیدی بشن.
در غیر این دو صورت آیا کسی هست بگه این کتاب پس از مرگ مادرم یا فرزندم به درد من خورد؟! یا بگه پس از اخراج شدن از شرکت یا ابتلا بهام اس این کتاب به دردم خورد؟!
مواظب باشید که تصمیم عجولانه برای تغییر نگیرید..
موفق باشید.
شک ندارم اکثر کسانی که از این کتاب تعریف میکنن، اشخاصی هستن که یا از یک رابطه عاطفی خسته هستن و حالا با جسارت تصمیم میگیرن که پنیر کهنشونو عوض کنن...
یا در یک رابطه عاطفی شکست خوردن و حالا با جسارت تصمیم میگیرن که درگیر رابطه جدیدی بشن.
در غیر این دو صورت آیا کسی هست بگه این کتاب پس از مرگ مادرم یا فرزندم به درد من خورد؟! یا بگه پس از اخراج شدن از شرکت یا ابتلا بهام اس این کتاب به دردم خورد؟!
مواظب باشید که تصمیم عجولانه برای تغییر نگیرید..
موفق باشید.

واقعا عالی است این کتاب با داستان چه کسی پنیرمرا جابجا کرد؟ به ما یاد میدهد که تغییر کنیم و افکار مثبت داشته باشیم بر ترسها غلبه کنیم، بجای اینکه از شرایط فعلی ناراضی باشیم و دنبال معجزه باشیم تغییر کنیم اگر کارت را از دست دادی و ترس از این داری که کار خوب برایت پیدا نمیشود کافی است وارد مسیر بشوید بر ترسها غلبه کنیدمطمئن باشید که به خواسته هاتون میرسید و در ذهن خود تجسم کنیم که به خواسته رسیده اید غلبه بر ترس: یعنی آزادی 🧡😍

سلام، واقعا، این خارجیا، اکثرا توسط همین نویسندهها وکتابای، به نشر رسیده، وفیلما وشخصیتهای علمی وهنریشون هدایت میشوند، چونکه برنامهی کاملی برای پیشبرد زندگی ندارند.
درحالیکه، ما اگه واقعیت مسلمانی ودینداری خود را رو به فراموشی نسپاریم، که یه همچین قصههایی ما را به وجد بیارند!و....
در همین کتاب دینی ما خیلی توسیهها شده برای رشد وحرکت انسان رو به جلو وپیشرفت و....
مثلا اینکه با زمانهی خود رو به جلو حرکت کنید و....
درحالیکه، ما اگه واقعیت مسلمانی ودینداری خود را رو به فراموشی نسپاریم، که یه همچین قصههایی ما را به وجد بیارند!و....
در همین کتاب دینی ما خیلی توسیهها شده برای رشد وحرکت انسان رو به جلو وپیشرفت و....
مثلا اینکه با زمانهی خود رو به جلو حرکت کنید و....

کتاب عالی و پرمحتوایی بود اما مفاهیم زیادی تو حجم کمی از داستان گنجونده شده بود که نمیشد مفهوم عمیق اون رو به طور کامل درک کرد و یا به مرور زمان از یاد برده میشد. اتفاقا تو یکی از کتابهای باربارا دی آنجلیس همین بحث بود اما تو اون کتاب تمام این مفاهیم به طور عمیق گفته شده بود و بیشتر بهش پرداخته شده بود. در کل کتاب خوبی بود ولی کاش به مفهوم عمیق این درسها بیشتر توجه میشد و سرسری در حد یک جمله ازش نمیشه گذشت چون تاثیری نداره

سلام نکتههای خوب رو با بیان بد نشان داده بود، داستانش خیلی سطح پایین بود، کلا برا منی که آی کیو بالا دارم جالب نبود و واسه همین شاید تحت تاثیر قرار نگرفتم
اما جملاتی که تحت تاثیر واقع شدم (ذهنی نه قلبی)
@اگر نمیترسیدید چکار میکردید؟؟
@جست و جو در راهروهای پر پیچ و خم بهتر از ماندن در وضعیت بی پنیری است
@زندگی رو ساده باید گرفت من خیلی سخت میگیریم همه چی رو تجزیه و تحلیل میکنم.. این مشکل منه ولی تو کتاب خیلی راه حلش رو توضیح نداده
اما جملاتی که تحت تاثیر واقع شدم (ذهنی نه قلبی)
@اگر نمیترسیدید چکار میکردید؟؟
@جست و جو در راهروهای پر پیچ و خم بهتر از ماندن در وضعیت بی پنیری است
@زندگی رو ساده باید گرفت من خیلی سخت میگیریم همه چی رو تجزیه و تحلیل میکنم.. این مشکل منه ولی تو کتاب خیلی راه حلش رو توضیح نداده

با سلام و درود. کتاب بسیار تاثیر گذاری بود. استفاده از داستانی روان و بدیهی و کاملا عامیانه و صمیمی و عدم استفاده از کلمات قلمبه سلنبه روانشناسانه باعث شد بود بتونه تاثیری حتی شاید اندک روی خوانندهی کتاب بگذاره.
این که یک جمع دوستانه و یک تعریف داستان رو برای بیان موضوعی روانشناسی به کار گرفته بود، باعث احساس راحتی میشد
کتاب عالی بود🤗🤗
امیدوارم بقیه هم بخونن و روی مفاهیم به ظاهر سطحی اما مفهومی اون دقیق بشن😊
این که یک جمع دوستانه و یک تعریف داستان رو برای بیان موضوعی روانشناسی به کار گرفته بود، باعث احساس راحتی میشد
کتاب عالی بود🤗🤗
امیدوارم بقیه هم بخونن و روی مفاهیم به ظاهر سطحی اما مفهومی اون دقیق بشن😊

با سلام این کتاب در سال ۸۲ که درشرکت هرمی مای سون دایمون بودم به من معرفی شد که هر چند اون زمان در شرکت از لحاظ مالی برای من خوب نبود ولی منو با تغییر و ترسیم کردن هدف و برنامه ریزی و لذت بردن از زندگی اشنا کردن که الان در سن ۳۲سالگی به اهداف اساسی زندگی همسر خوب و فرزند و خونه و ماشین و ویلا و خیلی چیزای دیگه رسیدم که همیشه خدا شکر میکنم که با چنینی موقعیتی اشنا شدم.... . دوستان کتاب ثروتمندترین مرد بابل و حکایت دولت و فرزانگی بخونید

فکر میکردم تعداد ادمایی که این نوع کتابها که در زمینه موفقیت هست رو میخرن و میخوندن زیاد نباشه اما الان میبینم تعداد زیادی هستند پس چرا باز هم در بیشتر مواقع موثر واقع نمیشن؟؟؟؟
ادما سه دسته میشن
عده کثیری که کتاب نمیخونن
عده نسبتا متوسطی که کتاب میخونن ولی عمل نمیکنن
و عدهای که واقعا انگشت شمارن و به گفتههای کتاب عمل میکنن
پس یادتون باشه اقدام و عمل هست که تفاوت ایحاد میکند
ادما سه دسته میشن
عده کثیری که کتاب نمیخونن
عده نسبتا متوسطی که کتاب میخونن ولی عمل نمیکنن
و عدهای که واقعا انگشت شمارن و به گفتههای کتاب عمل میکنن
پس یادتون باشه اقدام و عمل هست که تفاوت ایحاد میکند

میتونم بگم من تجربه همه شخصیتهای این داستان رو داشتم. یعنی هی جابجایی پنیر هی تغییر گاها غریزی گاها از روی منطق ولی همیشه تغیر باعث پیشرفت و پنیر زیاد و خوب نشده برا من. الان دیگه خسته شدم و تو سن ۳۲ سالگی احساس پیری میکنم یک سالی هست که تو شخصیت "هم" هستم و دارم از اندوختههای قبلی استفاده میکنم دیگه نمیخوام تغییر کنم یعنی دیگه نه آرزوی دارم نه تجسم و خیال پنیر جدید. شاید وقتی پنیرهام تموم شد یه تکونی به خودم بدم شاید هم نه

کوتاه، مختصر، مفید، تاثیر گذار، خیلی راحت میتونه آدم به جنب جوش بیشتر وا دارد و افکار منفی ازش دور کنه، ممنونبعد از خواندن مجدد: در حد یه تلنگر عالیه، باتوجه به این که حجمه کمی داره میتونید یه روزه و درجا تمومش کنید، مهم بعدش هست و بستگی به خود آدم داره تا باعث بشه نگرش درست تری بدست بیاره، اگر نگرش بهتری پیدا نکردین در بدترین حالت انگار یک داستان سرگرم کننده خوندین و لذت بردین از وقتتون.

کتاب چه کسی پنیر مرا برداشت با یک داستان ساده و بسیار جذاب، اهمیت آمادگی برای تغییرات ناگهانی زندگی را شرح میدهد. این کتاب با یک تمثیل زیبا نکاتی کاربردی و عملی را آموزش میدهد که هر فردی در هر سنی میتواند در زندگی خود پیادهسازی کند.
استفاده از این نکات مارا یاری میکند تا ترس از اتفاقات و تغییرات پیش رو را در این دنیای متغیرها عدم قطعیتها متوقف کنیم و به بهترین شکل از آنها استفاده کنیم
استفاده از این نکات مارا یاری میکند تا ترس از اتفاقات و تغییرات پیش رو را در این دنیای متغیرها عدم قطعیتها متوقف کنیم و به بهترین شکل از آنها استفاده کنیم

خیلی عالی بود واقعا روی کساییکه این کتابو میخونن اثر مثبتی میزاره وی حسی وادارشون میکنه که تغییر کنن که بر ترساشون غلبه کنن و بتونن به پنیرای بیشتری برسن و در یک شرایط باقی نمونن و میتونن با الگو گرفتن از این کتاب به پنیرای بیشتری برسن و یه روزی با خودشون بگن چ خوب بود که تغییر کردیم و در اون حال باقی نموندیم و تونستیم به چیزهای بیشتری برسیم دمتون گرم خیلی کتاب عالییییییییییییی بود

۱۱ سال قبل خریداری کرده و خونده بودم. بعد دادم دوستم هم استفاده کنه.... از اینکه اینجا مجال بازخوانی داشتم خوشحالم. معتقدم هر کتاب ارزش چندین بار مطالعه رو داره چون هر بار یک بعد از اون رو متوجه میشیم. الان با گذشت یازده سال از اولین مطالعه، کتاب رو با ارزشتر از قبل هم حس کردم و بیشتر تاثیرگزار بود خصوصا در برههای قرار دارم که در سکون و بلاتکلیفی بودم. متشکرم

این کتاب یک نکته دارد فقط یک نکته شاهکار است خلاصه تمام زندگی شغلی من تمام اون معنی ندادن به تغییرهای شغلی واینکه بعد از تغییر مکانی قبلی فکر میکردم همه چی رو از دست دادم ونا امیدانه به جای اینکه به محل کار جدید فکر کنم، به محل کار قبلیم که همه چیز ایده آل بود فکر میکردم وحسرت میخوردم آره این کتاب به من یک نکته آموخت باید به تغییر به چشم فرصتنگاه کرد نه مشکل


با سلام و وقت بخیر خدمت همه دوستان به خصوص عوامل سایت فوق العاده کتابراه. به شخصه من از این کتاب نهایت استفاده رو بردم. چون من یه آدم روتین گرا هستم و در مقابل تغییرات واکنش منفی نشان میدهم. کتاب فوق العادهای است. بازم تشکر از عوامل محترم کتابراه و انتشارات تجسم خلاق که این کتاب ارزشمند رو رایگان در اختیار عموم قرار دادند. انشاالله به خواستههای دلتان برسید.

من نسخه چاپی این کتاب رو خوندم و فوق العاده تاثیر گذار بوده چراکه در عین سادگی داستان
به یکی از چیزهای مهم زندگی ما ادمها میپردازه
عادتها و رفتارهای نادرست و ترس از تغییر که حتما همهی ماها کم یا زیاد در بخشهای مختلف زندگی باهاشون روبه رو شدیم
پس اگه میخواین زندیگتونو عوض کنید لازمه یکسری تغییراتی رو ایجاد کنید و مسلما این کتاب در این راستا بهتون کمک میکنه
به یکی از چیزهای مهم زندگی ما ادمها میپردازه
عادتها و رفتارهای نادرست و ترس از تغییر که حتما همهی ماها کم یا زیاد در بخشهای مختلف زندگی باهاشون روبه رو شدیم
پس اگه میخواین زندیگتونو عوض کنید لازمه یکسری تغییراتی رو ایجاد کنید و مسلما این کتاب در این راستا بهتون کمک میکنه


با توجه به اینکه من کتابهای خیلی بهتری برا تغییر خ ندم از نظر من عالی نبود منم تعریفش را خیلی شنیده بودم ولی وقتی خوندمش اصلا اونهمه تعریف به نظرم بهش نمیخورد به چند نفر دیگه هم توصیه کردم اونام همین نظر را داشتند اما در کل کتاب خوبیه بهرحال همه ما در زندگی مون نمیتونیم بدون تغییر موفق بشیم بایدی روزی این افکار سنتی رو بذاریم کنار و باهاش مقابله کنیم

من تو سن بیست سالگی این کتاب رو خوندم ولی هبچی ازش نفهمیدم نمیدونم چرا یعنی خنگ بودم؟ ولی الان ک دوباره خوندمش دیدم هر فرصتی تو زندگیم از دست دادم بخاطر همین ترس بود و اینکه فک میکردم هیچ کاری نکنم امن تره واسم. و الانم از بورس حسابی متضرر شدم چون میترسیدم خروج کنم🙄😕همیشه زندگی مو سخت گرفتم و بهونه میاوردم برا تغییر. از این ب بعد بدون ترس ادامه میدم

چند وقتیه برای عملی کردن یه تصمیم با خودم کلنجار میرم؛ ولی با خوندن کتاب فهمیدم که میترسم از نقطه امنم خارج بشم و از این که شکست بخورم میترسم و هزاران دلیل غیرمنطقی برای خودم میارم تا خودم رو راضی کنم که تصمیمم رو عملی نکنم؛ تنبلی و راحت طلبی ترس از شکست و.... ما رو از تغییر بازمیداره؛ کتاب رو به همه پیشنهاد میدم خیلی دید انسان رو باز میکنن

در قالب داستان خیلی روان و درست مفهوم تغییر و غلبه بر ترسهای موجود در زندگی رو بیان کرده بود
پنیر تمام آن چیزی هست که دوست داریم و میخوایم بهش برسیم (سلامت جسمانی، معنویت بالا، شغل مناسب و...) ولی نسبت به انجام و رسیدن به اونا تردید و چه بسا ترس داریم
کتاب راه غلبه بر ترسها و گذر از راهروهای پر پیچ و تاریک این مسیر سخت رو هموار کرده.
پنیر تمام آن چیزی هست که دوست داریم و میخوایم بهش برسیم (سلامت جسمانی، معنویت بالا، شغل مناسب و...) ولی نسبت به انجام و رسیدن به اونا تردید و چه بسا ترس داریم
کتاب راه غلبه بر ترسها و گذر از راهروهای پر پیچ و تاریک این مسیر سخت رو هموار کرده.

کتابی هست که میتونه برای تمام افراد کاربرد داشته باشه و بعد از خوندنش میشه یه لیست نوشت از چیزهایی که توی زندگیمون میخوایم تغییرشون بدیم و کارهایی واسه ایجاد این تغییر لازمه انجام بدیم رو بنویسیم به نظرم به این جهت که احساس هدفمند بودن به آدم دست میده مفیده و از طرفی اعتمادبه نفس پیدا میکنی که میتونی شرایط رو به دلخواه خودت عوض کنی.

عالی بود... من خودم کاملا مثل "هم"بودم... تغییری که باید واسه سال اخر دبیرستان رو روال من پیش میومد رو پشت گوش انداختم و چندساله که دارم درجا میزنم... گذشته رو زیاد چسبیده بودم چون راهنمایی و دبیرستان وضعیتم عالی بود و فقط غر میزدم یهوویی چرا این اتفاق برام افتاد؟؟؟؟... این داستان انگیزهی ایمن من برای ادامهی راه شد... توصیه میکنم بخونید😍❤️

واقعا عامل بازدارنده بشر در همه زمینههای کوچیکو بزرگ با کمی فکر کردن آخرش به ترس ختم میشه. فقط با قدم گذاشتن توی یه مسیر جدید و چند قدم به جلو رفتن کم کم ترس آدم میریزه. این کتاب این موضوع ترسو خیلی خوب توضیح داد. ترس از تغییر و موقعیتهای جدید اگر کنترل شده باشه باعث پیشرفته ولی اگر زیاد باشه نابود کننده. این کتاب عالی بود 💟💟💟





سلام تا حالا به زندگی اینجوری نگاه نکرده بودیم این داستان رو که خوندم ونگاه به دور وبرم میکنم جابه جا یی پنیرم رو حس میکنم بهتره بگم دارم میبینم چون در گذشتهام جابه جایی رو داشتم ولی متوجه نمیشدم وخیلی برام سخت میگذشت بیشتر شبیه هم بودم که با این داستان به نظرمن فوقالعاده به نظرم میاد که میتوانم همراه تغیر وجابه جایی پنیر لذت ببرم

یکی از بهترین کتابهایی بود که خوندم، از این کتاب یاد گرفتم که سکون انسان رو میکشه و حرکت برای رسیدن به خواستهها ذهن انسان رو از بدیها خالی میکنه و انرژیهای مثبت رو خود به خود به آدم جذب میکنه تا به هدف برسیم ولی اراده هم خیلی مهمه و اگر اراده نباشه عملا ما شکست خوردهای بیش نیستیم که از افکار خودمون شکست خوردیم

کتاب خوبی بود و علاوه بر نقاط قوتش نقاط ضعف بسیاری هم داشت اما خوندنش قطعا ارزشمنده
بیشتر در مورد تغییرات و ایجاد اونها در زندگی برای بهتر رسیدن به هدف رو میگه که صد البته بسیار واقع گرایانه و منطقی هست اما نکتهای که هست اینه که از نظر من کتابهای بسیار ارزشمندتر و پرکاربرد تری تو این حوضه هست که خوندن اونها میتونه موثر تر واقع بشه
بیشتر در مورد تغییرات و ایجاد اونها در زندگی برای بهتر رسیدن به هدف رو میگه که صد البته بسیار واقع گرایانه و منطقی هست اما نکتهای که هست اینه که از نظر من کتابهای بسیار ارزشمندتر و پرکاربرد تری تو این حوضه هست که خوندن اونها میتونه موثر تر واقع بشه

درحد اون تعریفها و فلان بهمنها نبود خیلی ضعیف و خیالی نوشته شده من نمیدانم چرا وقتی ده نفر چیزی را خوب یا بد میدانند فورا همه مانند آنها رفتار میکنند و بینش خود را نمیگویند
از بینش من بسیار ضعیف یک دانش آموز دبیرستانی مانند خودم بهتر از این را هم میتواند بنویسد این مانند انشا نوشته شده که برمی انشا هایم واقعا بهتر از این هستند
از بینش من بسیار ضعیف یک دانش آموز دبیرستانی مانند خودم بهتر از این را هم میتواند بنویسد این مانند انشا نوشته شده که برمی انشا هایم واقعا بهتر از این هستند

یک کتاب خیلیییییی مختصر و خیلییییی مفید که تو این دوره خوندنش واقعا به همه واجبه.... چرا؟ چون همه بای سری مشکلات اقتصادی روبرو میشیم که همیشه باعث خود خوری و عصبی شدنمون میشه. ولی این کتاب جوری تورو قانع میکنه که هیچوقت از هیچ اتفاق پیش بینی نشدهای تو محیط کاری نترسی که هیچ حتی ازش استقبال هم کنی:)

برای من جالب بود چون مثل مسیر کاری بود که طی ده سال گذشته طی کردم، اوایل هم بودم و ترس ترک کردن منطقه امن خودم رو داشتم ولی امروز به جایی رسیدم که شناور روی سطح تغییر همیشه آمادهام تا در جریان زندگی غوطه ور بشم و لبخند زنان به دنبال فرصتهای پیش رو برم. قطعا خواندن کتاب بدون اینکه واقعا قصد تغییر داشته باشید بیفایده است.

گاهی اونقدر درگیر یه مسئله میشیم که یادمون میره صورت مساله چی بوده. ترس از تغییر هم دقیقا همینطوره,اونقدر در مسیر زندگی عمیق درگیرش میشیم اونقدر حاشیه برای خودمون میسازیم که فراموش میکنیم مشکل ترس از تغییره. یادمون میره اگه این ترس رو کنار بذاریم وخودمون رو با تغییرات جدید وفق بدیم دیگه با بحرانهای بزرگ روبرو نمیشیم
چون معمولاً کتابهای انگیزشی تعداد صفحات کمی ندارن؛ یعنی نویسنده کتاب انقدر حرفهای عمل کرده که این همه بازخورد از این کتاب هست.
حالا درباره داستان: موضع داستان واقعاً یکی از موضوعاتی هستش که هیچ موجودی تکرار میکنم هیچ موجودی تو دنیا از اون در امان نیست و اون، چیزی نیست جز تغییر. تغییری که همیشه به سراغ همه موجودات میاد و نکته دیگه اینکه چندین بار هم میاد.
این کتاب به ما یاد میده چطور از تغییر نترسیم و از طرفی چطور خودمون خودمون رو تغییر بدیم قبل از اینکه سرنوشت ما رو تغییر بده و اگه تغییر نکنیم چه کسی ضرر میبینه.
در حالی که داشتم این کتاب رو میخوندم لحظهای نبود که به جملات فکر نکنم و با خودم گفتم این کتاب از اون کتابهایی هست که وقتی تموم شد دوباره میخونمش.
برای من بهترین جملهای که از این کتاب یاد گرفتم جمله “اگر نمیترسیدید چه میکردید؟ ” بود که واقعاً یکی از بهترین سوالایی هست که تا به حال ازم پرسیده شده.
در آخر من هم مثل بقیه که به من پیشنهاد کردن این کتاب رو بخونم به شما پیشنهاد میکنم حتماً این کتاب رو بخونید؛ چون اگر نخونید تو زندگیتون شکست میخورید.