نقد، بررسی و نظرات کتاب 50 کروش - اورهان کمال
4.2
38 رای
مرتبسازی: پیشفرض
پاکی و صفای کودک روزنامه فروش که هم کار میکنه و هم درس میخونه در عین حال یاد گرفته چجوری این صفای درونیشو حفظ کنه و بخاطر پول ارزش خودشو به سراشیب سقوط، نندازه به حدی که وقت مردن هم وصیتش پرداخت بدهی یا دست کم عذرخواهی ست چیزی که بسیاری از انسان نماها و آدم بزرگها ازش محرومند
کتاب داستان خیلی خوبی داشت. مضمون خیلی قوی داشت. راجع به کودکان کار. که ساعت پنج صبح به بیرون میزنند و روزنامه میگیرند و به دست مشتری و خوانندهها میرسانند. در برف و باران و یخبندان هم دست از کارشان نمیکشند و مجبورند کار کنند. حتی پول تامین دارو را هم ندارند. ولی یکسره کار میکنند. به مدرسه میرود و موقع امتحانات تا آخر شب درس میخواند. وقتی که کسی میخواهد پول داروهایش را بدهد قبول نمیکند چون اونقدری بی معرفتی دیده هست که هیچ کس را قبول ندارد. واقعا روزگار عجیبی شده هست. کودکی که باید در خانه گرم بعد خوردن صبحانه به مدرسه برود و سپس به خانه بیاید و به تمرین و مطالعه درسهایش مشغول شد از اول صبح در برف و سرما مشغول درآمد خیلی ناچیز هست و در مقابل کسی هم که میخواهد کمکش کند ازش چیزهای نامعقولی طلب میکند. واقعا رسم زندگی و زندگانی این هست؟ انسان نباید با خواندن همچین کتابهایی ناراحت شود بلکه باید بیدار شود. ناراحتی هیچ کمکی به کودکان کار نمیکند ولی بیدار شدنمان خیلی کمک میکند برایشان
کودکانی که در این دنیای بیرحم و ناجوانمرد باید با آسودگی مشغول تحصیلشان باشند برای ساختن آیندهای درخشان.
به امید روزی که نگذاریم هیچ کودکی برای امرار معاشش در خیابانها کار کنند
با تشکر
مهدی مقدم